مقالات پژوهشی
محمدجواد تقی پوریان؛ حسن صابری
چکیده
امروزه مسئله حفاظت از محیطزیست به قدری مهم تلقی میگردد که سبب تحولات بنیادی در رفتار، علایق، ترجیحات و ... جوامع بشری شده است در این راستا مصرفکنندگان و مشتریان محصولات و خدمات، سازمانها را مجبور ساختند که رویکرد خود را به سمت رویکرد پایدار تغییر دهند. بر همین اساس امروزه داشتن برندی سبز و افزایش ارزش ویژه برند سبز یک ...
بیشتر
امروزه مسئله حفاظت از محیطزیست به قدری مهم تلقی میگردد که سبب تحولات بنیادی در رفتار، علایق، ترجیحات و ... جوامع بشری شده است در این راستا مصرفکنندگان و مشتریان محصولات و خدمات، سازمانها را مجبور ساختند که رویکرد خود را به سمت رویکرد پایدار تغییر دهند. بر همین اساس امروزه داشتن برندی سبز و افزایش ارزش ویژه برند سبز یک مزیت رقابتی محسوب میشود. هدف از ارائه این پژوهش مطالعه عوامل رفتاری تاثیر گذار بر ارزش ویژه برند سبز در صنعت غذایی بود. در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی-پیمایشی بهره گرفته شد. جامعه آماری پژوهش مردم شهر تهران بودند. که تعداد آنها 480 نفر بودند که از طریق نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و از پرسشنامه برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد، همچنین اطلاعات لازم از جامعه آماری در بین مردادماه 1397 لغایت دیماه 1397 جمعآوری شد. نتایج تحقیق نشان داد که تصویر برند سبز به میزان (399/0)؛ اعتماد سبز به میزان (199/0)؛ رضایت سبز به میزان (157/0-)؛ و وفاداری سبز به میزان (166/0) بر ارزش ویژه برند سبز موثر بوده اما تمایل به برند سبز از نگاه جامعه آماری پژوهش موثر نمیباشد. همچنین در مجموع میتوان گفت عوامل رفتاری موجود در این پژوهش به میزان (578/0) بر ارزش ویژه برند سبز موثر میباشند. به طور کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که پایبندی به اصول محیط زیستی و تقویت و ترویج آن در سازمان و تمامی محصولات و خدمات آن باعث میشود که ذینفعان سازمان نسبت به حسن نیت سازمان در راستای انجام مسئولیت اجتماعی اش آگاه شوند و از این طریق وفاداری و تعهد ذینفعان نسبت به برند سازمان افزایش مییابد و از این طریق باعث ارتقای ارزش ویژه برند سبز میگردد.
مقالات پژوهشی
الناز خانزاده شادلو سفلی؛ جواد جانپور؛ محمود دانشور کاخکی؛ حسین محمدی
چکیده
قارچ بهعنوان یک ماده غذایی مناسب از جنبهی تغذیهای و فیزیولوژیکی دارای مواد ارزشمندی میباشد. در میان انواع آن، قارچ خوراکی-دارویی شاه صدف به دلیل خواص غذایی و دارویی با ارزشی که دارد به تازگی مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، با توجه به خصوصیات بیشمار قارچ شاه صدف و جانشینی آن با قارچ دکمهای، هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر ...
بیشتر
قارچ بهعنوان یک ماده غذایی مناسب از جنبهی تغذیهای و فیزیولوژیکی دارای مواد ارزشمندی میباشد. در میان انواع آن، قارچ خوراکی-دارویی شاه صدف به دلیل خواص غذایی و دارویی با ارزشی که دارد به تازگی مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، با توجه به خصوصیات بیشمار قارچ شاه صدف و جانشینی آن با قارچ دکمهای، هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر ترجیحات خانوار نسبت به جایگزینی این قارچ به جای قارچ خوراکی دکمهای است. دادههای مطالعه از طریق تکمیل پرسشنامه از 400 خانوار در سال 1398 جمعآوری شده است. با توجه به ماهیت ترتیبی میزان ترجیحات مصرفی خانوار، جهت دستیابی به هدف پژوهش از الگوی لاجیت ترتیبی استفاده شده است. نتایج نشان داد، متغیرهایی چون درآمد خانوار، شاخص اهمیت ویژگیهای ظاهری قبل و پس از پخت، شاخص آگاهی از خواص غذایی و دارویی، شاخص پیشبرد فروش، شاخص دسترسی فیزیکی به محصول و آشنایی با قارچ شاه صدف اثر مثبت و معنیدار و متغیرهایی چون سن سرپرست خانوار و شاخص قیمت قارچ شاه صدف اثر منفی و معنیداری بر احتمال قرار گرفتن خانوار در سطوح بالاتر از میزان ترجیحات مصرفی دارند. با توجه به اثر مثبت متغیر شناخت و آگاهی از قارچ و خواص آن بر میزان ترجیحات مصرفی خانوار، پیشنهاد میشود سیاستها و برنامههای بازاریابی جهت معرفی این محصول در دست اقدام قرار گیرد.
مقالات پژوهشی
عباس میرزایی؛ منصور زیبایی
چکیده
به دلیل ماهیت چندبعدی و چند مقیاسی مدیریت آب و تغییر اقلیم، به ادغام ابزارهایی برای تحلیل اثرات و سازگاری نیاز است. در این راستا، در مطالعهی حاضر به منظور ارزیابی اثرات بالقوه تغییر اقلیم و راهبردهای تطبیقی بر کشاورزی آبی در حوضه رودخانه هلیلرود از یک مدل با لحاظ مسائل اقتصادی و هیدرولوژیکی استفاده شده است. در این چارچوب، یک ...
بیشتر
به دلیل ماهیت چندبعدی و چند مقیاسی مدیریت آب و تغییر اقلیم، به ادغام ابزارهایی برای تحلیل اثرات و سازگاری نیاز است. در این راستا، در مطالعهی حاضر به منظور ارزیابی اثرات بالقوه تغییر اقلیم و راهبردهای تطبیقی بر کشاورزی آبی در حوضه رودخانه هلیلرود از یک مدل با لحاظ مسائل اقتصادی و هیدرولوژیکی استفاده شده است. در این چارچوب، یک مدل بهینهیابی چندهدفه اقتصادی مزرعه-بنیان با مدل هیدرولوژیکی WEAP تلفیق شده است که میتواند سیستمهای اجتماعی-اقتصادی، زراعی و هیدرولوژیکی را به شیوهای فضایی و صریح که تمامی ابعاد و مقیاسهای مربوط به تغییر اقلیم را در بر میگیرد، نشان دهد. برای این منظور تعدادی مزرعه نماینده انتخاب و مدل بهینهیابی چندهدفه در قالب نرمافزار GAMS برای مزارع منتخب اعمال و سپس از نرمافزار WEAP و ابزار MABIA برای شبیهسازی هیدرولوژیکی سطح حوضه بهره گرفته شد. نتایج حاصل از شبیهسازی سناریوی تغییر اقلیم A2 و برداشت متوازن آب زیرزمینی (سناریوی ترکیبی) بر وضعیت هیدرولوژیکی و اقتصادی سطح حوضه نشان داد که عملکرد محصولات، آب در دسترس و قابلیت اطمینان تأمین تقاضای آب مناطق در مقایسه با سناریوی پایه کاهش، نیاز خالص آبی محصولات و تقاضای آب تأمین نشده مناطق افزایش و درآمد زارعین در افق بلندمدت در مقایسه با سناریوی پایه برای واحدهای بالادست بین 10 تا 37 درصد، میانی بین 24 تا 47 درصد و پاییندست بین 30 تا 50 درصد کاهش پیدا میکند. اما، بکارگیری اقدامات و راهبردهای تطبیقی مناسب با هر منطقه میتواند اثرات تغییر اقلیم بر شرایط هیدرولویکی به ویژه برای مناطق پاییندست و بر شرایط اقتصادی به ویژه برای مناطق بالادست را تعدیل کند. در پایان، نتایج اتخاذ ترکیبی از راهبردهای تطبیقی استفاده از سیستم مناسب انتقال آب، سامانههای آبیاری مدرن، افزایش کشت محصول زعفران و اعمال کم آبیاری برخی از محصولات بهصورت همزمان نشان داد که تقاضای آب تأمین نشده در حد زیادی کاهش و بازده برنامهای کل بخش کشاورزی حدود 68 درصد در مقایسه با شرایط پایه تحت تغییر اقلیم افزایش مییابد.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
حمید امیرنژاد؛ سید علی حسینی یکانی؛ سید مجتبی مجاوریان؛ فاطمه کشیری کلائی؛ مهسا تسلیمی
چکیده
بهدلیل ویژگیهای بارز بخش کشاورزی، این بخش را میتوان محرکهی اقتصاد در چارچوب اقتصاد مقاومتی دانست. بهمنظور تحقق اقتصاد مقاومتی، بایستی ضمن تعیین بخشهای پایه بهمنظور سرمایهگذاری بهینه، چالشهای و پتانسیلهای پیشروی این بخش نیز شناسایی شوند. با توجه به قابلیتهای تولید محصولات کشاورزی در استان مازندران، ...
بیشتر
بهدلیل ویژگیهای بارز بخش کشاورزی، این بخش را میتوان محرکهی اقتصاد در چارچوب اقتصاد مقاومتی دانست. بهمنظور تحقق اقتصاد مقاومتی، بایستی ضمن تعیین بخشهای پایه بهمنظور سرمایهگذاری بهینه، چالشهای و پتانسیلهای پیشروی این بخش نیز شناسایی شوند. با توجه به قابلیتهای تولید محصولات کشاورزی در استان مازندران، در این مطالعه با استفاده از یک نوع تحلیل SWOT مبتنی بر رهیافت AHP که در آن اوزان نسبی بر خلاف مطالعات پیشین، از طریق یک مدل برنامهریزی ریاضی محاسبه میشود، به شناسایی مشکلات و فرصتهای موجود در زیربخش «زراعت و باغداری» بهعنوان مهمترین زیربخش کشاورزی پرداخته شد. برای استخراج مقایسات زوجی عوامل داخلی و خارجی، با کارشناسان و خبرگان زیربخش زراعت و باغداری سازمان و ادارات جهاد کشاورزی استان مازندران مصاحبه شد. در نهایت، با استفاده از رهیافت QSPM، راهبردهایی برای توسعه این زیربخش، اولویتبندی شد. برای تخمین نتایج نیز نرمافزارهای Excel و GAMS مورد استفاده قرار گرفت. نتایج SWOT در تحلیل عوامل داخلی و خارجی حاکی از آن بود که برای توسعهی زیربخش زراعت و باغداری در استان مازندران، استراتژیهای تهاجمی میتواند مفید باشد. همچنین، نتایج اولویتبندی راهبردهای از طریق رهیافت QSPM نیز نشان داد که با توجه به استراتژیهای تهاجمی، در زیربخش زراعت و باغداری، «افزایش تحقیقات بهنژادی تهاجمی»، «ایجاد پایانههای صادرات میوه و ترهبار» و «توسعهی صنایع تبدیلی» بهعنوان راهبردهایی در جهت مقاومسازی اقتصاد استان میتوانند مدنظر قرار گیرند. با توجه به نتایج این تحقیق، راهکارهایی همچون استفاده از پژوهشگران و دانشآموختگان کشاورزی، حمایت و توسعهی صنایع تبدیلی و تکمیلی محصولات کشاورزی و توسعهی بازار و افزایش صادرات محصولات و فرآوردههای کشاورزی، پیشنهاد میشود.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
امیررضا کنجکاو منفرد؛ محمد هدایتی؛ فهیمه فرقانی اله آبادی
چکیده
در محیط پویای بازار صادراتی کنونی، درک صحیح از بازار و تحولات آن و تلاش در راستای پاسخگویی به نیازهای به سرعت در حال تغییر آن، یکی از عوامل اصلی ارتقای عملکرد بنگاههای صادراتی است. بنابراین، بهرهگیری صحیح از قابلیتهای پویای صادرات یکی از راهکارهایی است که بیشترین کاربرد را برای بین المللی شدن شرکتها دارد. در این راستا تحقیق ...
بیشتر
در محیط پویای بازار صادراتی کنونی، درک صحیح از بازار و تحولات آن و تلاش در راستای پاسخگویی به نیازهای به سرعت در حال تغییر آن، یکی از عوامل اصلی ارتقای عملکرد بنگاههای صادراتی است. بنابراین، بهرهگیری صحیح از قابلیتهای پویای صادرات یکی از راهکارهایی است که بیشترین کاربرد را برای بین المللی شدن شرکتها دارد. در این راستا تحقیق حاضر بدنبال بررسی نقش قابلیتهای پویای شرکتهای صادراتی زعفران بر ایجاد مزیت رقابتی و بهبود عملکرد این شرکتها در استان خراسان است. این تحقیق از حیث نوع و ماهیت، توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف، از نوع تحقیقات کاربردی میباشد که از لحاظ افق زمانی مقطعی است که در سال 1398 انجام شده است و روش جمعآوری اطلاعات نیز میدانی و پیمایشی است. در این راستا از پرسشنامه به منظور ابزار گرداوری دادهها استفاده شده است. پرسشنامه پژوهش پس از بررسی و تایید پایای و روایی آن بین نمونه پژوهش توزیع گردید. جامعه آماری این تحقیق واحدهای بازرگانی فعال در زمینه صادرات زعفران در استان خراسان میباشد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون مدل از روش حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده شده است. یافتههای پژوهش بیانگر تاثیر مثبت و معنادار قابلیتهای پویای صادراتی (سازگاری صادراتی، نوآوری صادراتی، غیرقابل پیش بینی بودن و انعطاف پذیری) بر مزیت رقابتی به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق دانش صادراتی) است. همچنین مزت رقابتی نیز تاثیر معناداری بر عملکرد دارد. این پژوهش برای مدیران این حقیقت را روشن ساخته است که آنها با سرمایهگذاری بر روی قابلیتهای پویای صادراتی میتوانند به مزیت رقابتی و بهبود عملکرد دست یابند.
مقالات پژوهشی
مسلم سواری
چکیده
این پژوهش با هدف کلی تدوین یک مدل راهبردی (TOWS) در توسعه صنایع تبدیلی تکمیلی خرما در استان خوزستان انجام شد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از مطالعات تحلیلی و ادبیات موضوع نقاط چهارگانه SWOT یعنی 7 قوت، 7 ضعف، 7 فرصت و 6 تهدید مشخص و سپس با استفاده از تکنیک AHP اولویتبندی شدند. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان آگاه و متخصص موضوع در سازمانهای ...
بیشتر
این پژوهش با هدف کلی تدوین یک مدل راهبردی (TOWS) در توسعه صنایع تبدیلی تکمیلی خرما در استان خوزستان انجام شد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از مطالعات تحلیلی و ادبیات موضوع نقاط چهارگانه SWOT یعنی 7 قوت، 7 ضعف، 7 فرصت و 6 تهدید مشخص و سپس با استفاده از تکنیک AHP اولویتبندی شدند. جامعه آماری پژوهش شامل کارشناسان آگاه و متخصص موضوع در سازمانهای ذیربط بودند که به طور هدفمند 24 نفر به عنوان نمونه برای مطالعه انتخاب شدند. پردازش اطلاعات با تکنیک SWOT-AHP و با استفاده از نرمافزار Expert Choice انجام شد. یافتههای پژوهش نشان داد که در ارزیابی معیارها، نقاط ضعف، تهدید، قوت و فرصت اولویتهای اول تا چهارم را به خود اختصاص دادند که نشاندهنده غالب بودن فضای مخاطرهآمیز بر فضای مفید بود. علاوه بر این نتایج تحقیق نشان داد که در میان نقاط قوت نقطه «کاهش ضایعات خرما و استفاده بهینه از آن در راستای افزایش قدرت اقتصادی مناطق»، نقاط ضعف «ضعف فناوری و عدم توان رقابت با کشورهای تولید کننده خرما»، نقاط فرصت «تغییر ترکیب محصولات صادراتی و رهایی از صادرات تک محصولی و فلهای» و نقاط تهدید «کاهش سرمایهگذاری در بخش کشاورزی و توسعه زیرکشت نخیلات» در دستیابی به توسعه صنایع تبدیلی تکمیلی از مهمترین نقاط هستند. علاوه بر این، در اولویتبندی نواحی استراتژیک نتایج نشان داد که راهبرد اول WT یعنی راهبرد دفاعی، راهبرد دوم WO یعنی راهبرد انطباقی، راهبرد سوم راهبرد ST یعنی راهبرد اقتضایی و در نهایت آخرین راهبرد در موضوع مورد بررسی راهبرد SO یعنی راهبرد تهاجمی بود. با توجه به غالب بودن فضای مخاطرهآمیز بر فضای مفید پیشنهاد میشود توجه ویژهای به برطرف نمودن نقاط ضعف و تهدید شود زیرا عدم توجه به این مسئله در استان خوزستان به عنوان قطب تولیدکننده خرما ممکن است خطرات جبرانناپذیری را در بلندمدت به دنبال داشته باشد و جایگاه خود را در این زمینه از دست بدهد.
مقالات پژوهشی
فاطمه ثانی؛ قادر دشتی؛ ابوالفضل مجنونی هریس؛ جواد حسین زاد
چکیده
حوضه آجیچای یکی از بزرگترین مناطق کشاورزی و مصرف آب در حوضه دریاچه ارومیه است که در سالهای اخیر به دلیل اثرات تغییر اقلیم و عوامل انسانی، کارکرد خود در تأمین حقآبه دریاچه ارومیه را از دست داده است. از اینرو هدف مطالعه حاضر، بررسی اثرات سناریوهای اقلیمی و سناریوهای مدیریت منابع آب بر مقدار آب در دسترس، نیاز آبی گیاهان، الگوی ...
بیشتر
حوضه آجیچای یکی از بزرگترین مناطق کشاورزی و مصرف آب در حوضه دریاچه ارومیه است که در سالهای اخیر به دلیل اثرات تغییر اقلیم و عوامل انسانی، کارکرد خود در تأمین حقآبه دریاچه ارومیه را از دست داده است. از اینرو هدف مطالعه حاضر، بررسی اثرات سناریوهای اقلیمی و سناریوهای مدیریت منابع آب بر مقدار آب در دسترس، نیاز آبی گیاهان، الگوی کشت، عملکرد و سود کشاورزان در شهرستان سراب به عنوان یکی از سرشاخههای اصلی آجی چای میباشد. بدین منظور از مدل هیدرو- اقتصادی مبتنی بر ریسک بهره گرفته شد که در بخش اقتصادی از مدل برنامهریزی ریاضی درجه دوم توأم با ریسک و در بخش هیدرولوژیکی از مدل WEAP-MABIA استفاده گردید. دادههای مورد نیاز از تکمیل 210 پرسشنامه از کشاورزان در سال 1397 جمعآوری گردید. برای تولید دادههای روزانه اقلیمی از مدل HadCM3 و ریزمقیاسسازی LARS-WG تحت سناریویها انتشار A2، B1 و A1B استفاده شد. نتایج نشان داد که تغییر اقلیم باعث کاهش سود و اشتغال بخش کشاورزی شده و الگوی کشت به سمت محصولات با نیاز آبی پایین تغییر خواهد یافت. اعمال سناریوی افزایش راندمان آبیاری علاوه بر استفاده مفید و موثرتر از آب تخصیصی، سود کشاورزان را نیز افزایش خواهد داد که نسبت به سناریو کاهش سهم آب کشاورزی وضعیت مطلوبتری را ارائه میدهد. در مجموع نتایج این مطالعه بیانگر آن است که در صورت ثابت ماندن روشهای مدیریتی در آیندهی نزدیک، عملکرد محصولات کاهش چشمگیری خواهد یافت. از اینرو بهینهسازی روشهای مدیریتی و استفاده از ارقام با عملکرد بالاتر به عنوان راهکارهای مقابله با اثرات تغییر اقلیم توصیه میشود.