مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
مهدی شعبان زاده خوشرودی؛ ابراهیم جاودان؛ کتایون شمشادی
چکیده
طی یک دهه اخیر، به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی، هزینه رژیم غذایی سالم در ایران به شدت افزایش یافته است. اگر چه هدفگذاری سیاستهای حمایتی دولت در جهت بهبود وضعیت معیشت خانوارها بوده اما اطلاعات هزینه و درآمد خانوارهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که به دلیل شرایط تورمی و به دنبال آن تاثیرپذیری درآمد واقعی و قدرت خرید مصرفکنندگان، ...
بیشتر
طی یک دهه اخیر، به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی، هزینه رژیم غذایی سالم در ایران به شدت افزایش یافته است. اگر چه هدفگذاری سیاستهای حمایتی دولت در جهت بهبود وضعیت معیشت خانوارها بوده اما اطلاعات هزینه و درآمد خانوارهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که به دلیل شرایط تورمی و به دنبال آن تاثیرپذیری درآمد واقعی و قدرت خرید مصرفکنندگان، این برنامهها اثرگذاری لازم را در کاهش فقر و ناامنی غذایی نداشتهاند. این در حالی است که کاهش فقر و افزایش ضریب امنیت غذایی یک الزام برای کشورهای مستقل نظیر ایران به شمار میرود. در این راستا، شناخت وضعیت موجود فقر، امنیت غذایی و عوامل اثرگذار بر ناامنی نه تنها شرط اصلی تدوین برنامههای آتی است بلکه ضروری است این کار با هدف پایش و ارزیابی نتایج برنامهها و اقدامات اجراشده تداوم یابد. بر این اساس در مطالعه حاضر توزیع مکانی فقر و ناامنی غذایی در مناطق شهری ایران در سال 1401 بررسی و سپس عوامل موثر بر ناامنی غذایی شناسایی شده است. جهت دستیابی به این اهداف ابتدا با استفاده از اطلاعات هزینه- درآمد خانوار مرکز آمار ایران ماتریس عملکرد تغذیهای ترسیم و سرانه کالری دریافتی در سال 1401 محاسبه شد. در ادامه با استفاده از اطلاعات مذکور، شاخص کلی امنیت غذایی خانوار (AHFSI) و نیز شاخص فقر فوستر، گریر و توربک (FGT) محاسبه و بر اساس این شاخصها توزیع مکانی فقر و ناامنی غذایی در مناطق شهری ایران بررسی شد. در نهایت نیز تاثیر متغیرهای اقتصادی و دموگرافیکی بر ناامنی غذایی در چارچوب مدل لاجیت تحلیل شد. بر اساس نتایج، مناطق شهری کشور در شرایط امنیت پائین غذایی قرار دارند؛ به طوری که تنها 45 درصد افراد از امنیت غذایی برخوردار بوده و حدود 55 درصد از ساکنان مناطق شهری یا با ناامنی غذایی روبرو و یا در مرز ناامنی غذایی قرار دارند. از سوی دیگر سرانه کالری دریافتی در مناطق شهری کشور 2540 کیلوکالری است، و عموما این کالری از غلات تامین میشود. ضمن آن که در دریافت کالری در استانهای مختلف کشور نابرابری وجود دارد و متوسط کالری دریافتی میان استانها بین 3196 -1988 کیلوکالری متغیر است. بررسی وضعیت شاخصهای فقر غذایی نیز نشان میدهد متوسط نرخ، شکاف و شدت فقر در مناطق شهری به ترتیب 1/55، 2/15 و 6 درصد است. بر اساس این شاخصها میتوان گفت 1/55 درصد جمعیت مناطق شهری کشور در سال 1401 فقر غذایی داشته و کالری دریافتی خانوارهای فقیر در این مناطق، 2/15 درصد کمتر از حداقل کالری موردنیاز روزانه بوده است؛ لذا برای از بین بردن فقر، کالری دریافتی خانوارهای فقیر باید 2/15 درصد افزایش یابد. در نهایت نیز نتایج حاصل از برآورد مدل لاجیت نشان داد که متغیرهای سن، وضعیت اشتغال، ساعت کار سرپرست خانوار، یارانه دریافتی خانوار، درآمد خانوار و تنوع غذایی بر امنیت غذایی خانوارها اثر مثبت و معنیدار اما بعد خانوار بر امنیت غذایی خانوارها اثر منفی دارد. ضمن آن که دو متغیر جنسیت و سواد سرپرست خانوار بر امنیت غذایی خانوارها در مناطق شهری ایران اثر معنیدار نداشتهاند.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
فاطمه رزاقی؛ طاهر عزیزی خالخیلی؛ علی اکبر براتی
چکیده
کمبود منابع آب شیرین با ثابت بودن منابع تجدید شونده آب در جهان از جمله بزرگترین مسائلی است که جهان به صورت روزافزون با آن مواجه است. لذا، افزایش مخاطرات مرتبط با آب موضوع مهم تغییرات جهانی است. بحران منابع آب با کاهش سطح تولید بر امنیت غذایی تأثیر منفی میگذارد. بخش کشاورزی به دلیل افزایش تولید و وابستگی زیاد به منابع آبی در دهههای ...
بیشتر
کمبود منابع آب شیرین با ثابت بودن منابع تجدید شونده آب در جهان از جمله بزرگترین مسائلی است که جهان به صورت روزافزون با آن مواجه است. لذا، افزایش مخاطرات مرتبط با آب موضوع مهم تغییرات جهانی است. بحران منابع آب با کاهش سطح تولید بر امنیت غذایی تأثیر منفی میگذارد. بخش کشاورزی به دلیل افزایش تولید و وابستگی زیاد به منابع آبی در دهههای اخیر تحت تأثیر تغییرات اقلیمی ناشی از افزایش میزان دما و کاهش سطح بارش با بحران کمآبی مواجه بوده است. با توجه به اهمیت کشت آبی در استان مازندران و نقش مهم استان مازندران در امنیت غذایی کشور، مطالعه حاضر باهدف شناسایی مهمترین متغیرهای اثرگذار در امنیت آبی استان مازندران انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل 16 نفر از خبرگان موضوعی دارای سابقه تحقیقاتی یا اجرایی در حوزههای مرتبط با مطالعات آب، امنیت آبی و تغییر اقلیم بودند. انتخاب این افراد به روش هدفمند انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها در این پژوهش پرسشنامه و روش جمعآوری دادهها مصاحبه حضوری بود. در ابتدا با استفاده از مرور ادبیات موضوع و مصاحبههای نیمه ساختارمند با خبرگان موضوعی، متغیرهای دخیل در امنیت آبی شناسایی شدند. سپس، از خبرگان خواسته شد تا اثرات متقاطع، متغیرهای شناساییشده را از طریق مقایسه زوجی و در قالب پرسشنامه بر اساس استاندارد روششناسی MICMAC ارزیابی کنند. در نهایت، تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل اثرات متقابل با استفاده از نرمافزار MICMAC انجام شد. براساس نتایج حاصل از تحلیل شبکه متغیر «مدیریت و حکمرانی خوب آب کشاورزی» در رتبه اول میزان اثرگذاری مستقیم قرار گرفته است که نشاندهنده اهمیت قابلتوجه این متغیر در مدیریت بحران آبی است. «کاهش میزان نزولات جوی بهواسطه وقوع تغییرات اقلیمی» ، «میزان و تنوع منابع آبی» و «سطح دانش و سواد زیستمحیطی روستاییان» در رتبههای بعدی از نظر میزان تأثیرگذاری مستقیم بر امنیت آبی قرار دارند. حکمرانی خوب آب با تقویت نسبی و مشارکت همافزا بخشهای دولتی و خصوصی و مردمنهاد بهمنظور برنامهریزی و سیاستگذاری امنیت غذایی با رویکرد پیوند آب-انرژی-غذا مورد توجه است. در این راستا مدیریت بهینه مزرعه با عملیات خوب کشاورزی (GAP) و روشهای کشاورزی حفاظتی و تابآوری کشاورزان با شرایط تغییرات اقلیم، آگاهسازی و توانمندسازی کشاورزان با طرح گسترش سواد آبی و سواد زیستمحیطی با مشارکت نهاد توانمندساز ترویج کشاورزی پیشنهاد میشود.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
وهاب قلیچ
چکیده
تغییرات زیستمحیطی در سطح جهانی چالشی بزرگ برای اجتماع بشریت شده است. از اینرو نیاز است از پروژههای دوستدار محیط زیست در تمام ابعاد ازجمله ابعاد مالی و اقتصادی حمایت ویژهای صورت پذیرد. به بیان دیگر، توجه به اخلاق و ارزشهای انسانی و اجتماعی همراه با دغدغههای حفاظت از محیط زیست در ضمن فعالیتهای اقتصادی باعث میشود فعالیت ...
بیشتر
تغییرات زیستمحیطی در سطح جهانی چالشی بزرگ برای اجتماع بشریت شده است. از اینرو نیاز است از پروژههای دوستدار محیط زیست در تمام ابعاد ازجمله ابعاد مالی و اقتصادی حمایت ویژهای صورت پذیرد. به بیان دیگر، توجه به اخلاق و ارزشهای انسانی و اجتماعی همراه با دغدغههای حفاظت از محیط زیست در ضمن فعالیتهای اقتصادی باعث میشود فعالیت در بخشهای گوناگون اقتصادی و مالی همچون نظام بانکداری، بنگاههای تولیدی و صنعتی، شرکتهای بیمه و... متفاوت از همیشه باشد. در این بین پدیداری مفهومی با عنوان «بانکداری سبز» یکی از مهمترین مصادیق این حمایت است. این نوع بانکداری به عنوان بخش مهمی از بانکداری اخلاقی، نقش خاصی در صیانت و نگهداشت محیط زیست ایفا مینماید. این پژوهش با تبیینی جامع از بانکداری سبز و با استفاده از مطالعات نظری و تجربیات بینالمللی و کسب نظر از خبرگان و صاحبنظران مربوطه، عوامل موثر بر گرایش شبکه بانکی کشور به بانکداری سبز را با بهرهگیری از روش دلفی، تحلیل پرسشنامه و آزمون فریدمن شناسایی و تحلیل مینماید. براساس نتایج پژوهش، به ترتیب چهار معیار اصلی اقتصادی، ساختاری، مدیریتی و اجتماعی در اثرگذاری بر این گرایش شناسایی گردید. در بخش زیرمعیارها نیز نرخ تورم بالا، ارزان بودن نسبی قیمت انرژی و وجود بازارهای موازی پرسود در کنار سپردهگذاری سبز از مهمترین علل در گرایش کم به بانکداری سبز عنوان شده است؛ همچنین سهم قوانین و مقررات و نظام حقوقی، نظام کارگزینی، ارتقا و تشویق مدیران و کارکنان بانکی، نظام نظارتی بانک مرکزی، سهم نگرش مدیرانارشد نسبت به مسائل زیست محیطی، حاکمیت شرکتی، نظارت داخلی بانک، وزن توجه به بانکداری سبز در انتخاب و تصمیم مشتریان، نگرش جامعه نسبت به مسائل زیستمحیطی و فرهنگ تقاضامندی و مطالبهگری از جمله مهمترین زیرمعیارها موثر بر گرایش شبکه بانکی کشور به بانکداری سبز ارزیابی و معرفی شده است.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
مهدی محمودی؛ حسین محمدی؛ علیرضا کرباسی
چکیده
گزارشات فائو حاکی از آن است که سهم تشکیل ضایعات محصولات کشاورزی در کشور ایران نسبت به جهان برابر با 7/2 درصد و به اندازه 35 میلیون تن در سال است و روند افزایشی آن به عنوان یک مسئله جدی تلقی میشود. مطالعه حاضر سعی کرده تا به بررسی و ارائه راهکارهای کاهش ضایعات محصولات کشاورزی منتخب (زیرگروه میوه و سبزیجات به عنوان یکی از زیرگروههای ...
بیشتر
گزارشات فائو حاکی از آن است که سهم تشکیل ضایعات محصولات کشاورزی در کشور ایران نسبت به جهان برابر با 7/2 درصد و به اندازه 35 میلیون تن در سال است و روند افزایشی آن به عنوان یک مسئله جدی تلقی میشود. مطالعه حاضر سعی کرده تا به بررسی و ارائه راهکارهای کاهش ضایعات محصولات کشاورزی منتخب (زیرگروه میوه و سبزیجات به عنوان یکی از زیرگروههای دارای بیشترین میزان ضایعات) با استفاده از رویکرد بیزین چندسطحی، بپردازد. بر این اساس، شهر مشهد (در استان خراسان رضوی) به عنوان دومین شهر پرجمعیت ایران انتخاب شد و نمونهگیری بر حسب مناطق 13 گانه آن انجام شد. تعداد 368 مصرفکنندگان (در سطح اول)، 53 خردهفروش محصولات (در سطح دوم) و 3 میدان بار اصلی شهر (در سطح سوم) در نظر گرفته شدند. نتایج تحقیق نشان داد که فاکتورهای فردی ذکرشده در تحقیق، نقش مؤثری در کاهش ضایعات دارند. فاکتورهای فردی و اجتماعی مصرفکنندگان از جمله جنسیت (اثر مثبت)، سطح تحصیلات (اثر منفی در سطح دیپلم تا لیسانس)، تعداد افراد خانوار (اثر مثبت)، تعداد افراد مشغول به کار در خانواده (اثر مثبت)، نوع شغل (اثر مثبت)، درآمد خانوار (اثر منفی برای گروهای درآمدی کمتر از 20 میلیون تومان در ماه و اثر مثبت برای گروه درآمدی بالای 20 میلیون تومان در ماه)، میزان ساعت صرفشده در هفته جهت خرید محصولات کشاورزی (اثر منفی) و تعداد دفعات مراجعه در هفته به مراکز خرید (اثر مثبت) بر درصد ضایعات ایجادشده برای زیرگروه محصولات خام انواع میوه و سبزیجات کشاورزی اثرگذار هستند. در سطح دوم و سوم که بیانگر خردهفروشان و میدان بارهای اصلی شهر مشهد هستند؛ نتایج نشان داد که مقادیر واریانس عرض از مبدأ در سطح دوم (2830/35) و سوم (4594/26) بیشتر از واریانس جملات خطا (3568/10) هستند که به ترتیب بیانگر 28/35 و 46/26 درصد از واریانس کل، توسط عرض از مبدأهای تصادفی سطح دوم و سوم برای تشکیل ضایعات محصولات کشاورزی هستند. بر اساس نتایج پیشنهاد میشود تا مسئله ضایعات علاوه بر مصرفکنندگان نهایی، در حلقههای خردهفروشی و میادین بار نیز مورد توجه قرار بگیرد و راهکارهای کاهش آن شناسایی و ارائه شود.
واژههای کلیدی:
مقالات پژوهشی به زبان انگلیسی
اقتصاد کشاورزی
هومن هاشم زاده؛ نازنین یوسفیان؛ ساسان اسفندیاری؛ علیرضا کرباسی؛ علی فیروززارع
چکیده
بازارهای خردهفروشی شهری، بازارهای خردهفروشی دولتی هستند که اخیراً در ایران با هدف افزایش رفاه مصرفکنندگان و تولیدکنندگان تأسیس شدهاند. برای دستیابی به این هدف و گسترش حضور در بخش خردهفروشی شهری، درک جامعی از رفتار مصرفکننده در این بازارها ضروری است. این مطالعه با استفاده از الگوریتم C4.5 به بررسی عوامل مختلف اجتماعی-اقتصادی ...
بیشتر
بازارهای خردهفروشی شهری، بازارهای خردهفروشی دولتی هستند که اخیراً در ایران با هدف افزایش رفاه مصرفکنندگان و تولیدکنندگان تأسیس شدهاند. برای دستیابی به این هدف و گسترش حضور در بخش خردهفروشی شهری، درک جامعی از رفتار مصرفکننده در این بازارها ضروری است. این مطالعه با استفاده از الگوریتم C4.5 به بررسی عوامل مختلف اجتماعی-اقتصادی مؤثر بر تصمیمگیری مصرفکنندگان در بازارهای خردهفروشی پرداخته است. دادهها از طریق نظرسنجی از 189 مصرفکننده با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی در شهر مشهد در سالهای 1398 و 1399 جمعآوری شد. نتایج نشان داد که آگاهی از تخفیفهای موجود به طور قابل توجهی انتخاب مصرفکننده را در بازارهای خردهفروشی شهری تحت تأثیر قرار میدهد. با این حال، علیرغم تخفیفهای موجود، آگاهی در میان مصرفکنندگان پایین است که نیاز به بازنگری در استراتژیهای تبلیغاتی میباشد. همچنین نتایج نشان داد تجربه خرید از بازارهای شهری، درآمد خانوار و تحصیلات از جمله عوامل تأثیرگذار بر انتخاب مصرفکننده میباشند. یافتههای این مطالعه میتواند بینشهای ارزشمندی برای سیاستگذاران و سهامداران فراهم آورد که در پی افزایش اثربخشی بازارهای خردهفروشی محلی در ایران هستند. علاوه بر این، با بهرهگیری از این بینشها در زمینه رفتار مصرفکننده و پویایی بازار، این بازارها میتوانند رونق گرفته و نقش بسزایی در بهبود بخش خردهفروشی و اقتصاد ایران ایفا کنند. در این راستا، توصیههایی مانند کمپینهای تبلیغاتی، استراتژیهای آموزشمحور، همکاری با تولیدکنندگان محلی و سیاستهای بازاریابی فراگیر با هدف بهبود دسترسی همه مصرفکنندگان به بازارهای خردهفروشی شهری ارائه گردید.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
صابر کلهری؛ لیلی ابوالحسنی؛ محمود صبوحی صابونی؛ مریم سرخوش
چکیده
از مهمترین مسائل و چالش های پیش رو در جهان امروز آلودگی هوا و به خصوص آلاینده PM2.5 می باشد به نحوی که این مساله به یکی از معضلات پیچیده و جدی در زندگی انسان های سراسر جهان تبدیل شده است. قرار گرفتن در معرض سطوح بالای آلودگی هوا موجب پیامدهای منفی سلامتی است . بهبود کیفیت هوا و کاهش آلودگی به طور معمول نیازمند هزینه های بالا، تلاشهای فراگیر ...
بیشتر
از مهمترین مسائل و چالش های پیش رو در جهان امروز آلودگی هوا و به خصوص آلاینده PM2.5 می باشد به نحوی که این مساله به یکی از معضلات پیچیده و جدی در زندگی انسان های سراسر جهان تبدیل شده است. قرار گرفتن در معرض سطوح بالای آلودگی هوا موجب پیامدهای منفی سلامتی است . بهبود کیفیت هوا و کاهش آلودگی به طور معمول نیازمند هزینه های بالا، تلاشهای فراگیر و همکاری تمامی افراد جامعه است و اینکه آیا افراد جامعه آمادگی و تمایل به پرداخت برای بهبود کیفیت هوا را دارند و چه عواملی بر این تمایل به پرداخت اثر گذار است سوال بسیار مهمی است که نیازمند پاسخ می باشد. مطالعه حاضر در نظر دارد تا تمایل به پرداخت ساکنین شهر مشهد برای بهبود آلاینده PM2.5 و عوامل موثر بر این تمایل به پرداخت را اندازه گیری کند. برای رسیدن به این هدف با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای از 343 نفر، و با بکار بردن مدل انتخاب گسسته چند بعدی (MBDC) و الگوی اقتصاد سنجی لاجیت ترتیبی استفاده شد. بر اساس نتایج میانگین تمایل به پرداخت مردم مشهد برای بهبود کیفیت آلاینده PM2.5 به میزان 55488 ده ریال برآورد شد همچنین نتایج نشان داد که متغیرهایی همچون تحصیلات، سن افراد، داشتن بیماری تنفسی و درآمد بر روی تمایل به پرداخت افراد اثری مثبت و معنی دار و متغیر بعد خانوار اثر منفی و معنی داری بر تمایل به پرداخت داشته است و پیشنهاد می شود با توسعه سیستمهای حمل و نقل عمومی کارآمد و اقتصادی با تخفیفهای ویژه برای افراد با درآمد کم و ایجاد برنامهها و تسهیلات مالی برای افزایش دسترسی این افراد به موارد کمتر آلوده کننده، به بهتر شدن کیفیت هوا کمک کرد.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
علیرضا ثانی حیدری؛ محمود دانشور کاخکی؛ محمود صبوحی صابونی؛ حسین محمدی
چکیده
خشکسالی یک تهدید عمده برای امنیت معیشت خانوارهای روستایی کشور بهحساب میآید و خسارت وارد شده به آنها طی سالهای اخیر، گواه عدم درک وضعیت تابآوری آنها بوده است. همچنین، ارزیابی شیوههای مدیریت خشکسالی کشور نشان میدهد که مداخلات فنی و مالی اجرا شده فقر و بیعدالتی را در برخی مناطق گسترش داده است. بنابراین، با توجه به حساسیت ...
بیشتر
خشکسالی یک تهدید عمده برای امنیت معیشت خانوارهای روستایی کشور بهحساب میآید و خسارت وارد شده به آنها طی سالهای اخیر، گواه عدم درک وضعیت تابآوری آنها بوده است. همچنین، ارزیابی شیوههای مدیریت خشکسالی کشور نشان میدهد که مداخلات فنی و مالی اجرا شده فقر و بیعدالتی را در برخی مناطق گسترش داده است. بنابراین، با توجه به حساسیت موضوع تابآوری بهعنوان یک رویکرد غالب موثر بر ابعاد زندگی و معیشت خانوارهای روستایی و عدم مطالعه جامع به عوامل زیربنایی آن، این پژوهش به دنبال سنجش ظرفیت تابآوری خانوارها در برابر خشکسالی و ارزیابی عوامل اثرگذار آن است. دادهها از طریق تکمیل پرسشنامه چند بعدی از 376 خانوار در سال 1402 جمعآوری شد. برای سنجش ظرفیت تابآوری خانوار از چارچوب نظری TANGO و برای ارزیابی عوامل اثرگذار از الگوی شانس متناسب جزئی استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین ارزش ظرفیت تابآوری خانوارهای روستایی 26/27 است که حاکی از سطح پایین ظرفیت تابآوری آنها است. همچنین، نتایج الگوی شانس متناسب جزئی نشان داد متغیرهای تحصیلات سرپرست خانوار، سطح مهارت در فعالیتهای کشاورزی، پسانداز، درآمد خانوار، تعداد تماسهای خانوار با ترویج کشاورزی، عضویت سرپرست خانوار در گروههای اجتماعی و دسترسی به اعتبارات خرد دارای اثر مثبت و متغیرهای ارزش زیان محصولات کشاورزی و تعداد دامهای تلف شده خانوارها دارای اثر منفی و قابل توجهی بر ظرفیت تابآوری خانوارهای روستایی در برابر خشکسالی داشته است. لذا سیاستگذاران بایستی در اجرای برنامههای مدیریت خشکسالی، تقویت متغیرهای تعیینکننده ظرفیت تابآوری و ابعاد آن را مانند ترویج و تقویت برنامههای اعتبارات خرد در اولویت قرار دهد.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
حسین فولادی؛ حمید امیرنژاد؛ سمیه شیرزادی لسکوکلایه
چکیده
در دههی اخیر مسئله تغییر اقلیم به یکی از معضلات مطرح جهانی تبدیل شده و بهویژه زیربخش زراعی را تحت تأثیر خود قرار داده است. تداوم کشاورزی بدون توجه به بحران کمآبی اثرات نامناسبی بر پایداری این بخش داشته است. از طرف دیگر اثر مخربی که کاربرد بیش از حد نهادههای شیمیایی بر آب، خاک، تنوع زیستی، سلامت بوم نظامها و موجودات زنده داشته ...
بیشتر
در دههی اخیر مسئله تغییر اقلیم به یکی از معضلات مطرح جهانی تبدیل شده و بهویژه زیربخش زراعی را تحت تأثیر خود قرار داده است. تداوم کشاورزی بدون توجه به بحران کمآبی اثرات نامناسبی بر پایداری این بخش داشته است. از طرف دیگر اثر مخربی که کاربرد بیش از حد نهادههای شیمیایی بر آب، خاک، تنوع زیستی، سلامت بوم نظامها و موجودات زنده داشته غیرقابل انکار میباشد. به همین دلیل، خلأ استفاده از مدل کارآمدی که بتواند بهطور همزمان تمام جوانب اقتصادی و محیط زیستی را تأمین نماید کاملاً احساس میشد. هدف از این مطالعه، ارائه الگوی کشت بهینه با استفاده از تلفیق روشهای برنامهریزی آرمانی و خاکستری بود. بدین منظور بهرهبرداران زیربخش زراعی حوضه آبریز تجن به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. در این راستا، اطلاعات سری زمانی از تجمیع میانگین دادههای 401 آبادی طی سالهای 1400- 1396 گردآوری شد. یافتهها بیانگر آن بود که در شرایط فعلی، مصرف بیرویه در استفاده از نهادههای شیمیایی و آب آبیاری منطقه تجن وجود دارد. مدل آرمانی-خاکستری با لحاظ نمودن عدم قطعیت در شرایط اقتصادی و آب و هوایی، منجر به ایجاد همپوشانی بین آرمانهای اقتصادی و محیط زیستی و در نتیجه افزایش 2 درصدی در میانگین سود ناخالص و صرفهجویی 23، 52 و 21 درصدی در مصرف کودهای شیمیایی، سموم کشاورزی و آب آبیاری شد. در پایان پیشنهاد شد با ترویج مبازره بیولوژیک با آفات و توزیع نهادههای زیستی، مصرف نهادههای شیمیایی کنترل شود و مروجان کشاورزی نیز منافع حاصل از اصلاح الگوی کشت را در خصوص حصول سود بیشتر تشریح نمایند.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
محسن رفیعی سفید دشتی؛ سید مهدی میردامادی؛ سید جمال فرج ا... حسینی؛ شهاب الدین شکری
چکیده
در هر جامعهای، انسان به عنوان محور اصلی ورود به رشد شناخته شده است. آنچه که در هر کشوری به عنوان وسیلهای برای تولید نهادهها استفاده میشود تا حد زیادی به ظرفیت نیروی انسانی بستگی دارد. آموزش و ظرفیتسازی نیروی انسانی یک استراتژی برای توسعه پایدار است، از اینرو، هر کشوری در راستای پیمودن مسیر توسعه پایدار، تا حدود زیادی بر توانمندسازی ...
بیشتر
در هر جامعهای، انسان به عنوان محور اصلی ورود به رشد شناخته شده است. آنچه که در هر کشوری به عنوان وسیلهای برای تولید نهادهها استفاده میشود تا حد زیادی به ظرفیت نیروی انسانی بستگی دارد. آموزش و ظرفیتسازی نیروی انسانی یک استراتژی برای توسعه پایدار است، از اینرو، هر کشوری در راستای پیمودن مسیر توسعه پایدار، تا حدود زیادی بر توانمندسازی و ظرفیتسازی نیروی انسانی، نهادهای تابعه، سازمانها، شرایط محیطی و اکولوژیکی خود نیازمند است . به همین دلیل ظرفیتسازی، تاثیر قابل توجهی بر توانمندسازی افراد و گروههای مردمی دارد. و موجب افزایش سطح دانش، تقویت مهارتها، القای ارزشها و تشویق رفتارهای لازم برای به فعلیت رساندن پتانسیلهای کارکنان سازمان، میشود،در واقع، ظرفیتسازی کارشناسان ترویجی، برای عملکرد مؤثر کشاورزی ضروری است. آموزش و ظرفیتسازی کارشناسان ترویجی یک استراتژی مهم برای توسعه کشاورزی پایدار محسوب میشود. که از طریق راهبرد سازگاری و ظرفیتسازی با تغییرات اقلیمی و حذف موانع آن میتواند تابآوری فعالیتهای کشاورزی و امنیت غذایی را افزایش دهد. بنابراین لازم است ظرفیتسازی کارشناسان ترویجی در کل زنجیره ارزش محصولات کشاورزی تزریق شود.از طرفی دیگر، کشاورزی به علت وابستگی زیاد به شرایط اقلیمی، بیش از سایر بخشها در معرض خطرهای تغییرات اقلیمی قرار دارد تغییر کاربری اراضیکشاورزی بسیاری از رویدادهای آب و هوایی را تغییر میدهد، به طوری که برخی از مناطق با افزایش امواج گرما، سیل، تغییرات آب و هوایی و آتش سوزیهای جنگلی مواجه میشوند. بنابراین، جهت انطباق با تغییرات آب و هوایی، کاهش یا حذف انتشار گازهای گلخانهای و افزایش تولید، باید اقدام به توسعه کشاورزی اقلیم هوشمند کرد.کشاورزی اقلیم هوشمند یکی از راهبردهایی است که برای مقابله با تأثیرات منفی تغییر اقلیم توسط سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد (FAO) در کنفرانس لاهه با عنوان کشاورزی، امنیت غذایی و تغییر اقلیم در سال 2010 معرفی شده است. این نوع کشاورزی رویکردی است که به کشاورزان کمک میکند تا خودشان را با تغییرات شرایط آب و هوایی سازگار کنند و در نهایت انتشار گازهای گلخانهای (GHG)را کاهش دهند کشاورزی یکی از حساسترین بخشها در مقابل تغییرات اقلیمی است. این تحقیق با هدف تبیین الگوی عوامل مؤثر در ظرفیتسازی کارشناسان ترویجی در توسعه کشاورزی اقلیم هوشمند در استانهای شمال غرب کشور انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی- پیمایشی است. جامعة آماری پژوهش دربرگیرندة کارشناسان ترویج استانهای آذربایجانشرقی، آذربایجانغربی و اردبیل به تعداد 4256 نفر است که از این تعداد 354 نفر به عنوان نمونة آماری براساس فرمول کوکران برآورد و به صورت تصادفی طبقهای انتخاب شدند. دادهها از طریق پرسشنامه جمعآوری شدند. در این پژوهش از مدلیابی معادلات ساختاری و روش حداقل مربعات جزئی (PLS3) جهت آزمون فرضیات و برازندگی مدل استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد عوامل زیرساختی، عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی، عوامل سازمانی، عوامل فرهنگی، عوامل آموزشی، عوامل قانونی و عوامل فنی در ظرفیتسازی کارشناسان ترویجی در توسعه کشاورزی اقلیم هوشمند اثر مثبت و معناداری دارد.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
سید محمد جعفر اصفهانی؛ الهام باریکانی
چکیده
در این مطالعه با استفاده از برنامهریزی ریاضی مثبت پیامدهای زیستمحیطی اعطای یارانه به کودهای شیمیایی و انتقال این یارانه به محصول در شهرستان زرندیه استان مرکزی بررسی شد. اطلاعات لازم از طریق منابع آماری وزارت جهاد کشاورزی برای سال زراعی 1401 برای سه محصول گندم آبی، جوآبی و ذرت علوفهای که بیش از 85 درصد سطح زیر کشت این منطقه را به ...
بیشتر
در این مطالعه با استفاده از برنامهریزی ریاضی مثبت پیامدهای زیستمحیطی اعطای یارانه به کودهای شیمیایی و انتقال این یارانه به محصول در شهرستان زرندیه استان مرکزی بررسی شد. اطلاعات لازم از طریق منابع آماری وزارت جهاد کشاورزی برای سال زراعی 1401 برای سه محصول گندم آبی، جوآبی و ذرت علوفهای که بیش از 85 درصد سطح زیر کشت این منطقه را به خود اختصاص میداند گردآوری شد. در مرحله اول میزان انتشار گازهای گلخانهای تولید هر کدام از محصولات محاسبه شدند و سپس تبعات زیست محیطی سیاستهای مختلف اعطای یارانه بررسی شدند. به منظور الگوسازی و تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای Excel و GAMS و مدل برنامه ریزی ریاضی مثبت با رویکرد تابع هزینه استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد بیشترین میزان انتشار گازهای گلخانهای مربوط به تولید ذرتعلوفه ای است و الکتریسیته، دیزل و کودهای شیمیایی بیشترین سهم را در انتشار گازهای گلخانهای داشتند. نتایج مربوط به شبیهسازی رفتار کشاورزان منطقه نشان داد با افزایش قیمت کودهای شیمیایی سطح زیر کشت ذرتعلوفهای نسبت به دو محصول دیگر کاهش بیشتری خواهد داشت. همچنین افزایش قیمت کود فسفر نسبت به سایر کودهایشیمیایی تاثیر بیشتری بر کاهش میزان انتشار گازهای گلخانهای دارد. بررسی سیاست انتقال یارانه از نهادههای شیمیایی به محصول، نشان داد در حالتی قیمت کودهای شیمیایی صددرصد افزایش و قیمت محصول 5 درصد افزایش یابد، میزان انتشار گازهای گلخانه در واحد سطح نسبت به سایر حالتها کمتر خواهد بود. با توجه به نتایج این مطالعه انتقال یارانه از نهادهها به محصول میتواند تبعات زیستمحیطی مطلوبتری به دنبال داشته باشد.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
علیرضا ثانی حیدری؛ احرام صفری
چکیده
فناوری هوش مصنوعی یکی از راهحلهای مطلوب فعلی برای حل مشکلات بخش کشاورزی و افزایش کمی و کیفی میزان تولید محصولات این بخش است. چرا که پیشبینی و بهبود سیستمهای مدیریت مزرعه، میتواند کیفیت و عرضه محصول را تضمین کند. افزونبراین، بخش کشاورزی به دلیل جایگاه آن در اقتصاد و امنیت غذایی کشور به عنوان یکی از حوزههای اولویتدار برنامههای ...
بیشتر
فناوری هوش مصنوعی یکی از راهحلهای مطلوب فعلی برای حل مشکلات بخش کشاورزی و افزایش کمی و کیفی میزان تولید محصولات این بخش است. چرا که پیشبینی و بهبود سیستمهای مدیریت مزرعه، میتواند کیفیت و عرضه محصول را تضمین کند. افزونبراین، بخش کشاورزی به دلیل جایگاه آن در اقتصاد و امنیت غذایی کشور به عنوان یکی از حوزههای اولویتدار برنامههای ملی توسعه فناوری هوش مصنوعی به حساب میآید. گسترش چنین فناوری جدیدی در مقیاس وسیع کشاورزی و در سطح کشور به عوامل مختلفی بستگی دارد. بنابراین، هدف اصلی تحقیق حاضر، تعیین پیشبینیکنندههای کلیدی قصد رفتاری و رفتار استفاده از فناوری هوش مصنوعی در بخش کشاورزی است. ویژگی متمایز این تحقیق ترکیب جنبههای مدل توسعه یافته نظریه یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری (UTAUT2) با جنبههای فناوری، سازمانی و محیطی (TOE) است. حجم نمونه مبتنی بر روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، 211 نفر برآورد و دادهها از طریق تکمیل پرسشنامه به صورت مصاحبه از کارکنان 9 کشت و صنعت کشاورزی واقع در چهار استان خراسان شمالی، رضوی، جنوبی و سمنان در سال 1402 جمعآوری شد. نتایج نشان داد عملکرد مورد انتظار و تأثیرات اجتماعی، مهمترین عوامل مثبت تعیینکننده قصد رفتاری افراد برای پذیرش فناوری هوش مصنوعی هستند. متغیر ترس از فناوری به عنوان مهمترین عامل بازدارنده پذیرش فناوری تعیین شد. در بین جنبههای فناوری، سازمانی و محیطی، نتایج نقش قابل توجه جنبههای سازمانی و محیطی بر قصد رفتاری افراد را برجسته میکند. در نهایت، متغیرهای امید به تلاش، شرایط تسهیلکننده، انگیزه لذتجویی، قیمت-ارزش، اعتماد به فناوری، عادت و جنبههای فناوری دیگر عوامل تعیینکننده قصد رفتاری افراد جهت پذیرش فناوری میباشند. این نتایج اطلاعات مهمی را برای ذینفعان مختلف فراهم میکند. توصیه میشود سیاستگذاران در اجرای برنامههای توسعه فناوری هوش مصنوعی در کشاورزی متغیرهای تعیینکننده قصد رفتاری را مورد توجه قرار دهند؛ دولت باید در توسعه زیرساختهای ضروری این فناوری سرمایهگذاری کند و با وضع قوانین کارآمد و پرداخت تسهیلات کمبهره، بستر توسعه این فناوری را فراهم سازد؛ طراحان با ارائه اطلاعات و مشارکت دادن کشاورزان در فرآیند توسعه آن، آنها را بهتر در مورد عملکرد فناوری خود آگاه کنند.