مقالات پژوهشی به زبان انگلیسی
اقتصاد کشاورزی
R.Y. Abdulsalam؛ Mad Nasir Shamsudin؛ Ahmad Hanis Izani Abdul Hadi
چکیده
Given the importance of pursuing a goal of rice self-sufficiency in Nigeria, it is of great interest to academics and policy-makers to investigate and understand future rice demands and supplies as they affect national self-sufficiency levels, as well as their implications for trade at the global level. This paper forecasts Nigeria's rice self-sufficiency levels which could facilitate policy directives on extra efforts required to achieve its goal through improved planning decisions. Using time series data covering the period from 1980 to 2018, this study adopted an econometric technique to model ...
بیشتر
Given the importance of pursuing a goal of rice self-sufficiency in Nigeria, it is of great interest to academics and policy-makers to investigate and understand future rice demands and supplies as they affect national self-sufficiency levels, as well as their implications for trade at the global level. This paper forecasts Nigeria's rice self-sufficiency levels which could facilitate policy directives on extra efforts required to achieve its goal through improved planning decisions. Using time series data covering the period from 1980 to 2018, this study adopted an econometric technique to model Nigeria's rice market which was estimated using an Autoregressive Distributed Lag (ARDL) approach. The results revealed that Paddy own price elasticity was 0.206 and had no influence on paddy area harvested. On the other hand, the national policy of rice credit guarantee scheme variable displayed a positive relationship with paddy area harvested. Lagged yield and lagged area harvested had positive influences on yield and area harvested, respectively. This could mean that paddy producers were motivated by previous year’s yield levels and area harvested. The own-price elasticity of rice was -0.321 and its cross-price elasticity was 0.193, with wheat revealed to be a substitute. The obtained elasticities were then used to make a ten-year projection. Results suggested that by 2028, increasing rice production relative to dwindling imports will boost rice self-sufficiency level to 71%. However, the average yearly rice self-sufficiency level was 53%, requiring 3.85 million metric tonnes of rice imports. The projections revealed that Nigeria will not achieve rice self-sufficiency by 2028 unless intensive yield enhancing policy-supporting efforts are pursued.
مقالات پژوهشی به زبان انگلیسی
اقتصاد کشاورزی
سمانه نیکان؛ قادر دشتی؛ جواد حسین زاد؛ محمد قهرمان زاده
چکیده
برنج یکی از محصولات مهم کشاورزی بوده که بهبود بهره وری عوامل آن پیش شرط اساسی افزایش تولید این محصول است. هدف مطالعه حاضر تجزیه رشد بهرهوری کل عوامل تولید محصول برنج در ایران است. دادههای موردنیاز برای استان های مختلف و مربوط به دوره زمانی 1399-1379 از وزارت جهاد کشاورزی و مرکزآمار ایران تهیه گردید. با بکارگیری رهیافت پارامتریک (رهیافت ...
بیشتر
برنج یکی از محصولات مهم کشاورزی بوده که بهبود بهره وری عوامل آن پیش شرط اساسی افزایش تولید این محصول است. هدف مطالعه حاضر تجزیه رشد بهرهوری کل عوامل تولید محصول برنج در ایران است. دادههای موردنیاز برای استان های مختلف و مربوط به دوره زمانی 1399-1379 از وزارت جهاد کشاورزی و مرکزآمار ایران تهیه گردید. با بکارگیری رهیافت پارامتریک (رهیافت مرزی تصادفی)، رشد بهرهوری و مولفههای اثرگذار آن ازجمله تغییرات مقیاس و تکنولوژی مورد ارزیابی قرار گرفتند. با برآورد تابع هزینه ترانسلوگ، میانگین رشد سالهای مورد مطالعه بهرهوری کل عوامل 1/2 درصد محاسبه شد. بر طبق یافتهها، رشد بهرهوری عوامل تولید در کشور مثبت بوده است وعمده این تغییرات ناشی از بهبود تکنولوژیهای مورد استفاده بوده است. از آنجائی که تغییرتکنولوژی سهم قابل ملاحظهای در ارتقای بهره-وری عوامل در این رهیافت دارا است لذا توصیه میشود که در فرایند تولید محصول برنج از نمادهای فناوری شامل بذر اصلاح شده، ماشینهای مناسب، کودها و محلولهای تغذیهای بهرهگرفته شود. نتایج حاصله از اطمینان کافی برخوردار بوده و پیشنهاد میشود در مطالعات آتی نیز حتیالامکان از رویکرد پارامتری استفاده به عملآید.برنج یکی از محصولات مهم کشاورزی بوده که بهبود بهره وری عوامل آن پیش شرط اساسی افزایش تولید این محصول است. هدف مطالعه حاضر تجزیه رشد بهرهوری کل عوامل تولید محصول برنج در ایران است. دادههای موردنیاز برای استان های مختلف و مربوط به دوره زمانی 1399-1379 از وزارت جهاد کشاورزی و مرکزآمار ایران تهیه گردید. با بکارگیری رهیافت پارامتریک (رهیافت مرزی تصادفی)، رشد بهرهوری و مولفههای اثرگذار آن ازجمله تغییرات مقیاس و تکنولوژی مورد ارزیابی قرار گرفتند. با برآورد تابع هزینه ترانسلوگ، میانگین رشد سالهای مورد مطالعه بهرهوری کل عوامل 1/2 درصد محاسبه شد. بر طبق یافتهها، رشد بهرهوری عوامل تولید در کشور مثبت بوده است وعمده این تغییرات ناشی از بهبود تکنولوژیهای مورد استفاده بوده است. از آنجائی که تغییرتکنولوژی سهم قابل ملاحظهای در ارتقای بهره-وری عوامل در این رهیافت دارا است لذا توصیه میشود که در فرایند تولید محصول برنج از نمادهای فناوری شامل بذر اصلاح شده، ماشینهای مناسب، کودها و محلولهای تغذیهای بهرهگرفته شود. نتایج حاصله از اطمینان کافی برخوردار بوده و پیشنهاد میشود در مطالعات آتی نیز حتیالامکان از رویکرد پارامتری استفاده به عملآید.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
مهدی شعبان زاده خوشرودی؛ ابراهیم جاودان؛ کتایون شمشادی
چکیده
طی یک دهه اخیر، به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی، هزینه رژیم غذایی سالم در ایران به شدت افزایش یافته است. اگر چه هدفگذاری سیاستهای حمایتی دولت در جهت بهبود وضعیت معیشت خانوارها بوده اما اطلاعات هزینه و درآمد خانوارهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که به دلیل شرایط تورمی و به دنبال آن تاثیرپذیری درآمد واقعی و قدرت خرید مصرفکنندگان، ...
بیشتر
طی یک دهه اخیر، به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی، هزینه رژیم غذایی سالم در ایران به شدت افزایش یافته است. اگر چه هدفگذاری سیاستهای حمایتی دولت در جهت بهبود وضعیت معیشت خانوارها بوده اما اطلاعات هزینه و درآمد خانوارهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که به دلیل شرایط تورمی و به دنبال آن تاثیرپذیری درآمد واقعی و قدرت خرید مصرفکنندگان، این برنامهها اثرگذاری لازم را در کاهش فقر و ناامنی غذایی نداشتهاند. این در حالی است که کاهش فقر و افزایش ضریب امنیت غذایی یک الزام برای کشورهای مستقل نظیر ایران به شمار میرود. در این راستا، شناخت وضعیت موجود فقر، امنیت غذایی و عوامل اثرگذار بر ناامنی نه تنها شرط اصلی تدوین برنامههای آتی است بلکه ضروری است این کار با هدف پایش و ارزیابی نتایج برنامهها و اقدامات اجراشده تداوم یابد. بر این اساس در مطالعه حاضر توزیع مکانی فقر و ناامنی غذایی در مناطق شهری ایران در سال 1401 بررسی و سپس عوامل موثر بر ناامنی غذایی شناسایی شده است. جهت دستیابی به این اهداف ابتدا با استفاده از اطلاعات هزینه- درآمد خانوار مرکز آمار ایران ماتریس عملکرد تغذیهای ترسیم و سرانه کالری دریافتی در سال 1401 محاسبه شد. در ادامه با استفاده از اطلاعات مذکور، شاخص کلی امنیت غذایی خانوار (AHFSI) و نیز شاخص فقر فوستر، گریر و توربک (FGT) محاسبه و بر اساس این شاخصها توزیع مکانی فقر و ناامنی غذایی در مناطق شهری ایران بررسی شد. در نهایت نیز تاثیر متغیرهای اقتصادی و دموگرافیکی بر ناامنی غذایی در چارچوب مدل لاجیت تحلیل شد. بر اساس نتایج، مناطق شهری کشور در شرایط امنیت پائین غذایی قرار دارند؛ به طوری که تنها 45 درصد افراد از امنیت غذایی برخوردار بوده و حدود 55 درصد از ساکنان مناطق شهری یا با ناامنی غذایی روبرو و یا در مرز ناامنی غذایی قرار دارند. از سوی دیگر سرانه کالری دریافتی در مناطق شهری کشور 2540 کیلوکالری است، و عموما این کالری از غلات تامین میشود. ضمن آن که در دریافت کالری در استانهای مختلف کشور نابرابری وجود دارد و متوسط کالری دریافتی میان استانها بین 3196 -1988 کیلوکالری متغیر است. بررسی وضعیت شاخصهای فقر غذایی نیز نشان میدهد متوسط نرخ، شکاف و شدت فقر در مناطق شهری به ترتیب 1/55، 2/15 و 6 درصد است. بر اساس این شاخصها میتوان گفت 1/55 درصد جمعیت مناطق شهری کشور در سال 1401 فقر غذایی داشته و کالری دریافتی خانوارهای فقیر در این مناطق، 2/15 درصد کمتر از حداقل کالری موردنیاز روزانه بوده است؛ لذا برای از بین بردن فقر، کالری دریافتی خانوارهای فقیر باید 2/15 درصد افزایش یابد. در نهایت نیز نتایج حاصل از برآورد مدل لاجیت نشان داد که متغیرهای سن، وضعیت اشتغال، ساعت کار سرپرست خانوار، یارانه دریافتی خانوار، درآمد خانوار و تنوع غذایی بر امنیت غذایی خانوارها اثر مثبت و معنیدار اما بعد خانوار بر امنیت غذایی خانوارها اثر منفی دارد. ضمن آن که دو متغیر جنسیت و سواد سرپرست خانوار بر امنیت غذایی خانوارها در مناطق شهری ایران اثر معنیدار نداشتهاند.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
فاطمه رزاقی؛ طاهر عزیزی خالخیلی؛ علی اکبر براتی
چکیده
کمبود منابع آب شیرین با ثابت بودن منابع تجدید شونده آب در جهان از جمله بزرگترین مسائلی است که جهان به صورت روزافزون با آن مواجه است. لذا، افزایش مخاطرات مرتبط با آب موضوع مهم تغییرات جهانی است. بحران منابع آب با کاهش سطح تولید بر امنیت غذایی تأثیر منفی میگذارد. بخش کشاورزی به دلیل افزایش تولید و وابستگی زیاد به منابع آبی در دهههای ...
بیشتر
کمبود منابع آب شیرین با ثابت بودن منابع تجدید شونده آب در جهان از جمله بزرگترین مسائلی است که جهان به صورت روزافزون با آن مواجه است. لذا، افزایش مخاطرات مرتبط با آب موضوع مهم تغییرات جهانی است. بحران منابع آب با کاهش سطح تولید بر امنیت غذایی تأثیر منفی میگذارد. بخش کشاورزی به دلیل افزایش تولید و وابستگی زیاد به منابع آبی در دهههای اخیر تحت تأثیر تغییرات اقلیمی ناشی از افزایش میزان دما و کاهش سطح بارش با بحران کمآبی مواجه بوده است. با توجه به اهمیت کشت آبی در استان مازندران و نقش مهم استان مازندران در امنیت غذایی کشور، مطالعه حاضر باهدف شناسایی مهمترین متغیرهای اثرگذار در امنیت آبی استان مازندران انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل 16 نفر از خبرگان موضوعی دارای سابقه تحقیقاتی یا اجرایی در حوزههای مرتبط با مطالعات آب، امنیت آبی و تغییر اقلیم بودند. انتخاب این افراد به روش هدفمند انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها در این پژوهش پرسشنامه و روش جمعآوری دادهها مصاحبه حضوری بود. در ابتدا با استفاده از مرور ادبیات موضوع و مصاحبههای نیمه ساختارمند با خبرگان موضوعی، متغیرهای دخیل در امنیت آبی شناسایی شدند. سپس، از خبرگان خواسته شد تا اثرات متقاطع، متغیرهای شناساییشده را از طریق مقایسه زوجی و در قالب پرسشنامه بر اساس استاندارد روششناسی MICMAC ارزیابی کنند. در نهایت، تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل اثرات متقابل با استفاده از نرمافزار MICMAC انجام شد. براساس نتایج حاصل از تحلیل شبکه متغیر «مدیریت و حکمرانی خوب آب کشاورزی» در رتبه اول میزان اثرگذاری مستقیم قرار گرفته است که نشاندهنده اهمیت قابلتوجه این متغیر در مدیریت بحران آبی است. «کاهش میزان نزولات جوی بهواسطه وقوع تغییرات اقلیمی» ، «میزان و تنوع منابع آبی» و «سطح دانش و سواد زیستمحیطی روستاییان» در رتبههای بعدی از نظر میزان تأثیرگذاری مستقیم بر امنیت آبی قرار دارند. حکمرانی خوب آب با تقویت نسبی و مشارکت همافزا بخشهای دولتی و خصوصی و مردمنهاد بهمنظور برنامهریزی و سیاستگذاری امنیت غذایی با رویکرد پیوند آب-انرژی-غذا مورد توجه است. در این راستا مدیریت بهینه مزرعه با عملیات خوب کشاورزی (GAP) و روشهای کشاورزی حفاظتی و تابآوری کشاورزان با شرایط تغییرات اقلیم، آگاهسازی و توانمندسازی کشاورزان با طرح گسترش سواد آبی و سواد زیستمحیطی با مشارکت نهاد توانمندساز ترویج کشاورزی پیشنهاد میشود.
مقالات پژوهشی به زبان انگلیسی
اقتصاد کشاورزی
مرتضی مجیدیان؛ آرش دوراندیش
چکیده
صادرات محصولات کشاورزی یکی از راهبردهای توسعه صادرات و رشد پایدار اقتصادی در کشورهای در حال توسعه به شمار میآید. زعفران به عنوان یک محصول صادراتی دارای اهمیت چشمگیری است. از آنجا که ایران در صادرات زعفران در بین چهار کشور برتر جهان قرار دارد، هدف این مطالعه مقایسه ساختار بازار جهانی این محصول به عنوان حلقه از زنجیره عرضه زعفران و ...
بیشتر
صادرات محصولات کشاورزی یکی از راهبردهای توسعه صادرات و رشد پایدار اقتصادی در کشورهای در حال توسعه به شمار میآید. زعفران به عنوان یک محصول صادراتی دارای اهمیت چشمگیری است. از آنجا که ایران در صادرات زعفران در بین چهار کشور برتر جهان قرار دارد، هدف این مطالعه مقایسه ساختار بازار جهانی این محصول به عنوان حلقه از زنجیره عرضه زعفران و محاسبه مزیت نسبی و شاخص پایداری صادرات آن در جهان و کشورهای هدف صادراتی ایران میباشد همچنین بهمنظور اولویتبندی بازارهای هدف زعفران ایران از روش تحلیل تاپسیس استفاده شد. براساس نتایج، مقایسه ساختار بازار جهانی محصول در دوره 2003-2022 با وجود سهم بالای کشورهای ایران، اسپانیا، انگلیس و نیجریه در بیشتر سالها ساختار بازار به شکل انحصار چند جانبه باز، انحصار چند جانبه بسته و بنگاه مسلط بوده است که بیانگر سهم بالای بیشتر رقبا و رقابت زیاد بین آنها است. اما با توجه به سهم زیاد و ثبات رهبری بازار، امکان گرفتن سهم کشورهای بزرگ برای رقبای کوچک، اندک است. ایران با متوسط سهم 6/13 درصدی در بازار زعفران، مانند امارات، اسپانیا، چین و عمان که در آنها از قدرت رقابت پذیری بیشتری برخوردار است، برای نفوذ، توسعه بازار و برندسازی در اولویت قرار دهد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که کشورهای چین، امارات، اسپانیا، هند و آمریکا به ترتیب بهترین بازار هدف برای زعفران ایران محسوب میشوند و ایران دارای پایداری صادرات نیز است. بررسی شاخص پایداری واردات محصول زعفران نشان میدهد چهار کشور افغانستان، امارات، اسپانیا و عربستان در تجارت محصول زعفران از پایداری بالایی برخوردار هستند. لذا پیشنهاد میشود با تمرکز بر کشورهای اولویتدار مانند چین، امارات، اسپانیا، هند، آمریکا و آلمان و با بررسی شرایط موجود (شاخص پایداری صادرات، شاخصهای پایداری واردات و شاخصهای رقابت بازاری) در بازارهای هدف در آنها نفوذ کرد. با توجه به مزیت نسبی بالای کشور در تولید زعفران و نفوذ در بازارهای هدف لازم است به بحث برندسازی زعفران ایران و توسعه بازارهای صادراتی توجه ویژهای شود. همچنین لازم است جهت حفظ مزیت نسبی و کاهش هزینههای تولید این محصول، سرمایه گذاری لازم در تکمیل زنجیره عرضه و بازاریابی این محصول توسط بخش خصوصی و با حمایت دولت صورت پذیرد.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
مهکامه خواموشی یزدی؛ علیرضا کرباسی
چکیده
این تحقیق به منظور بررسی انگیزهها و نگرشهای انتخاب شکلات و تأثیر آنها بر قصدخرید شکلات توسط مصرفکنندگان انجام شده-است. همچنین به دنبال ارائه راهبردهای بازاریابی و برنامههای عملیاتی برای شرکتهای تولیدکننده شکلات به منظور بهبود جنبههای مختلف از جمله مواد اولیه، قیمتگذاری، بستهبندی، توزیع و فروش است زیرا توانایی رقابت ...
بیشتر
این تحقیق به منظور بررسی انگیزهها و نگرشهای انتخاب شکلات و تأثیر آنها بر قصدخرید شکلات توسط مصرفکنندگان انجام شده-است. همچنین به دنبال ارائه راهبردهای بازاریابی و برنامههای عملیاتی برای شرکتهای تولیدکننده شکلات به منظور بهبود جنبههای مختلف از جمله مواد اولیه، قیمتگذاری، بستهبندی، توزیع و فروش است زیرا توانایی رقابت مؤثر مستلزم ارائه محصولات جدید منطبق با نیازها و ترجیحات مصرفکنندگان، اجرای سیاستهای قیمتگذاری انعطافپذیر، طراحی کمپینهای تبلیغاتی و در نهایت برنامهریزی برای رفع نیازهای توزیع مشتریان است. در این تحقیق اثر متغیرهای سلامتی، خلق و خو، کنترلوزن، گرایش به شکلات، حسی، بستهبندی، قیمت و اعتماد به برند بر قصد خرید شکلات با بهرهگیری از مدلسازی معادلات ساختاری مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری این تحقیق اعضای جامعه دانشگاه فردوسی مشهد بودهاست که یکی از بزرگترین پردیسهای یکپارچه و متمرکز کشور است که افراد زیادی از شهرهای مختلف در این دانشگاه مشغول به کار و تحصیل هستند. همینطور با توجه به فرمول کوکران، حجم نمونه 300 نفر در نظر گرفته شد و با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس در سال 1402 نمونه ها جمعآوری شدهاند. نتایج این تحقیق بیانگر آن است که از میان متغیرهای سلامتی، خلق و خو، کنترل وزن و حسی، تنها متغیر خلق و خو بر گرایش به شکلات اثرمثبت و معناداری دارد. همچنین متغیرهای اعتماد به برند، بستهبندی و قیمت بر قصد خرید شکلات اثر مثبت، مستقیم و معناداری داشته اند و گرایش به شکلات بر متغیر قصد خرید شکلات اثر مثبت دارد ولی معنادار نمی باشد. متغیرهای خلق و خو و بستهبندی با تفاوت بسیار زیاد مورد تایید قرار گرفتهاند که این مطلب نشان میدهد این دو عامل از نظر مصرفکننده بسیار با اهمیت هستند. به طوری که روحیه مصرفکنندگان میتواند تاثیر بسزایی در مصرف شکلات داشته باشد. علاوه بر این، بستهبندی جذاب توانایی جلب توجه مصرفکنندگان و انتقال اطلاعات مهم در مورد محصول از جمله طعم، مواد تشکیل دهنده و ارزش غذایی را دارد. همچنین مصرف کنندگان بیشتر محصولات شکلاتی را از برندهای مورد اعتماد خود خریداری می کنند، بنابراین در این مورد معمولاً برندهای معروف و معتبر دارای مزیت هستند و حساسیت قیمت در گروههای مختلف مصرف کننده متفاوت است و تخفیفها، تبلیغات و استراتژیهای قیمتگذاری رقابتی نیز میتوانند بر قصد مصرفکنندگان برای خرید شکلات تأثیر بگذارند. این عوامل اغلب به هم مرتبط هستند و اهمیت آن ها ممکن است بسته به ترجیحات فردی، جمعیت شناسی و روند بازار متفاوت باشد. با توجه به اینکه تولید و مصرف شکلات در ایران از محصولات پرطرفدار در بازار مصرف است، این چارچوب نظری میتواند به عنوان پایهای برای مطالعات آتی رفتار مصرفکننده در صنعت شکلاتسازی باشد. بنابراین توصیه میشود شرکتهای فعال در صنعت شکلات بر توسعه محصول، افزایش اعتماد به برند، بهبود بستهبندی، قیمتگذاری مناسب، بازاریابی و تبلیغات جذاب، تحقیقات مستمربازار، پشتیبانی فعال از مشتریان و توجه به تنوع جمعیتی مصرفکنندگان تمرکز داشته باشند. این امر آن ها را قادر میسازد تا محصولات خود را با موفقیت بازاریابی کنند، بازار را به طور مؤثر مدیریت کنند و به فروش خوبی دست یابند و حضوری قوی در بازارهای داخلی و بینالمللی ایجاد کنند.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
وهاب قلیچ
چکیده
تغییرات زیستمحیطی در سطح جهانی چالشی بزرگ برای اجتماع بشریت شده است. از اینرو نیاز است از پروژههای دوستدار محیط زیست در تمام ابعاد ازجمله ابعاد مالی و اقتصادی حمایت ویژهای صورت پذیرد. به بیان دیگر، توجه به اخلاق و ارزشهای انسانی و اجتماعی همراه با دغدغههای حفاظت از محیط زیست در ضمن فعالیتهای اقتصادی باعث میشود فعالیت ...
بیشتر
تغییرات زیستمحیطی در سطح جهانی چالشی بزرگ برای اجتماع بشریت شده است. از اینرو نیاز است از پروژههای دوستدار محیط زیست در تمام ابعاد ازجمله ابعاد مالی و اقتصادی حمایت ویژهای صورت پذیرد. به بیان دیگر، توجه به اخلاق و ارزشهای انسانی و اجتماعی همراه با دغدغههای حفاظت از محیط زیست در ضمن فعالیتهای اقتصادی باعث میشود فعالیت در بخشهای گوناگون اقتصادی و مالی همچون نظام بانکداری، بنگاههای تولیدی و صنعتی، شرکتهای بیمه و... متفاوت از همیشه باشد. در این بین پدیداری مفهومی با عنوان «بانکداری سبز» یکی از مهمترین مصادیق این حمایت است. این نوع بانکداری به عنوان بخش مهمی از بانکداری اخلاقی، نقش خاصی در صیانت و نگهداشت محیط زیست ایفا مینماید. این پژوهش با تبیینی جامع از بانکداری سبز و با استفاده از مطالعات نظری و تجربیات بینالمللی و کسب نظر از خبرگان و صاحبنظران مربوطه، عوامل موثر بر گرایش شبکه بانکی کشور به بانکداری سبز را با بهرهگیری از روش دلفی، تحلیل پرسشنامه و آزمون فریدمن شناسایی و تحلیل مینماید. براساس نتایج پژوهش، به ترتیب چهار معیار اصلی اقتصادی، ساختاری، مدیریتی و اجتماعی در اثرگذاری بر این گرایش شناسایی گردید. در بخش زیرمعیارها نیز نرخ تورم بالا، ارزان بودن نسبی قیمت انرژی و وجود بازارهای موازی پرسود در کنار سپردهگذاری سبز از مهمترین علل در گرایش کم به بانکداری سبز عنوان شده است؛ همچنین سهم قوانین و مقررات و نظام حقوقی، نظام کارگزینی، ارتقا و تشویق مدیران و کارکنان بانکی، نظام نظارتی بانک مرکزی، سهم نگرش مدیرانارشد نسبت به مسائل زیست محیطی، حاکمیت شرکتی، نظارت داخلی بانک، وزن توجه به بانکداری سبز در انتخاب و تصمیم مشتریان، نگرش جامعه نسبت به مسائل زیستمحیطی و فرهنگ تقاضامندی و مطالبهگری از جمله مهمترین زیرمعیارها موثر بر گرایش شبکه بانکی کشور به بانکداری سبز ارزیابی و معرفی شده است.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
مهدی محمودی؛ حسین محمدی؛ علیرضا کرباسی
چکیده
گزارشات فائو حاکی از آن است که سهم تشکیل ضایعات محصولات کشاورزی در کشور ایران نسبت به جهان برابر با 7/2 درصد و به اندازه 35 میلیون تن در سال است و روند افزایشی آن به عنوان یک مسئله جدی تلقی میشود. مطالعه حاضر سعی کرده تا به بررسی و ارائه راهکارهای کاهش ضایعات محصولات کشاورزی منتخب (زیرگروه میوه و سبزیجات به عنوان یکی از زیرگروههای ...
بیشتر
گزارشات فائو حاکی از آن است که سهم تشکیل ضایعات محصولات کشاورزی در کشور ایران نسبت به جهان برابر با 7/2 درصد و به اندازه 35 میلیون تن در سال است و روند افزایشی آن به عنوان یک مسئله جدی تلقی میشود. مطالعه حاضر سعی کرده تا به بررسی و ارائه راهکارهای کاهش ضایعات محصولات کشاورزی منتخب (زیرگروه میوه و سبزیجات به عنوان یکی از زیرگروههای دارای بیشترین میزان ضایعات) با استفاده از رویکرد بیزین چندسطحی، بپردازد. بر این اساس، شهر مشهد (در استان خراسان رضوی) به عنوان دومین شهر پرجمعیت ایران انتخاب شد و نمونهگیری بر حسب مناطق 13 گانه آن انجام شد. تعداد 368 مصرفکنندگان (در سطح اول)، 53 خردهفروش محصولات (در سطح دوم) و 3 میدان بار اصلی شهر (در سطح سوم) در نظر گرفته شدند. نتایج تحقیق نشان داد که فاکتورهای فردی ذکرشده در تحقیق، نقش مؤثری در کاهش ضایعات دارند. فاکتورهای فردی و اجتماعی مصرفکنندگان از جمله جنسیت (اثر مثبت)، سطح تحصیلات (اثر منفی در سطح دیپلم تا لیسانس)، تعداد افراد خانوار (اثر مثبت)، تعداد افراد مشغول به کار در خانواده (اثر مثبت)، نوع شغل (اثر مثبت)، درآمد خانوار (اثر منفی برای گروهای درآمدی کمتر از 20 میلیون تومان در ماه و اثر مثبت برای گروه درآمدی بالای 20 میلیون تومان در ماه)، میزان ساعت صرفشده در هفته جهت خرید محصولات کشاورزی (اثر منفی) و تعداد دفعات مراجعه در هفته به مراکز خرید (اثر مثبت) بر درصد ضایعات ایجادشده برای زیرگروه محصولات خام انواع میوه و سبزیجات کشاورزی اثرگذار هستند. در سطح دوم و سوم که بیانگر خردهفروشان و میدان بارهای اصلی شهر مشهد هستند؛ نتایج نشان داد که مقادیر واریانس عرض از مبدأ در سطح دوم (2830/35) و سوم (4594/26) بیشتر از واریانس جملات خطا (3568/10) هستند که به ترتیب بیانگر 28/35 و 46/26 درصد از واریانس کل، توسط عرض از مبدأهای تصادفی سطح دوم و سوم برای تشکیل ضایعات محصولات کشاورزی هستند. بر اساس نتایج پیشنهاد میشود تا مسئله ضایعات علاوه بر مصرفکنندگان نهایی، در حلقههای خردهفروشی و میادین بار نیز مورد توجه قرار بگیرد و راهکارهای کاهش آن شناسایی و ارائه شود.
واژههای کلیدی:
مقالات پژوهشی به زبان انگلیسی
اقتصاد کشاورزی
هومن هاشم زاده؛ نازنین یوسفیان؛ ساسان اسفندیاری؛ علیرضا کرباسی؛ علی فیروززارع
چکیده
بازارهای خردهفروشی شهری، بازارهای خردهفروشی دولتی هستند که اخیراً در ایران با هدف افزایش رفاه مصرفکنندگان و تولیدکنندگان تأسیس شدهاند. برای دستیابی به این هدف و گسترش حضور در بخش خردهفروشی شهری، درک جامعی از رفتار مصرفکننده در این بازارها ضروری است. این مطالعه با استفاده از الگوریتم C4.5 به بررسی عوامل مختلف اجتماعی-اقتصادی ...
بیشتر
بازارهای خردهفروشی شهری، بازارهای خردهفروشی دولتی هستند که اخیراً در ایران با هدف افزایش رفاه مصرفکنندگان و تولیدکنندگان تأسیس شدهاند. برای دستیابی به این هدف و گسترش حضور در بخش خردهفروشی شهری، درک جامعی از رفتار مصرفکننده در این بازارها ضروری است. این مطالعه با استفاده از الگوریتم C4.5 به بررسی عوامل مختلف اجتماعی-اقتصادی مؤثر بر تصمیمگیری مصرفکنندگان در بازارهای خردهفروشی پرداخته است. دادهها از طریق نظرسنجی از 189 مصرفکننده با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی در شهر مشهد در سالهای 1398 و 1399 جمعآوری شد. نتایج نشان داد که آگاهی از تخفیفهای موجود به طور قابل توجهی انتخاب مصرفکننده را در بازارهای خردهفروشی شهری تحت تأثیر قرار میدهد. با این حال، علیرغم تخفیفهای موجود، آگاهی در میان مصرفکنندگان پایین است که نیاز به بازنگری در استراتژیهای تبلیغاتی میباشد. همچنین نتایج نشان داد تجربه خرید از بازارهای شهری، درآمد خانوار و تحصیلات از جمله عوامل تأثیرگذار بر انتخاب مصرفکننده میباشند. یافتههای این مطالعه میتواند بینشهای ارزشمندی برای سیاستگذاران و سهامداران فراهم آورد که در پی افزایش اثربخشی بازارهای خردهفروشی محلی در ایران هستند. علاوه بر این، با بهرهگیری از این بینشها در زمینه رفتار مصرفکننده و پویایی بازار، این بازارها میتوانند رونق گرفته و نقش بسزایی در بهبود بخش خردهفروشی و اقتصاد ایران ایفا کنند. در این راستا، توصیههایی مانند کمپینهای تبلیغاتی، استراتژیهای آموزشمحور، همکاری با تولیدکنندگان محلی و سیاستهای بازاریابی فراگیر با هدف بهبود دسترسی همه مصرفکنندگان به بازارهای خردهفروشی شهری ارائه گردید.
مقالات پژوهشی به زبان انگلیسی
اقتصاد کشاورزی
هما ناروئی؛ محمود احمدپور برازجانی؛ ماشاءالله سالارپور؛ علیرضا کیخا؛ رضا اسفنجاری کناری
چکیده
تأثیر منفی و مخرب پدیده تغییر اقلیم بر عملکرد و بهرهوری عوامل تولید کشاورزی در بسیاری از مناطق جهان بهخصوص در مناطق خشک و نیمهخشک به اثبات رسیده است. در این راستا، اتخاذ راهبردهای نوآورانه برای افزایش انعطافپذیری و سازگاری کشاورزان به منظور تطبیق با تغییرات اقلیمی گسترش یافته است. بنابراین، آگاهی از میزان اثرگذاری راهبردهای ...
بیشتر
تأثیر منفی و مخرب پدیده تغییر اقلیم بر عملکرد و بهرهوری عوامل تولید کشاورزی در بسیاری از مناطق جهان بهخصوص در مناطق خشک و نیمهخشک به اثبات رسیده است. در این راستا، اتخاذ راهبردهای نوآورانه برای افزایش انعطافپذیری و سازگاری کشاورزان به منظور تطبیق با تغییرات اقلیمی گسترش یافته است. بنابراین، آگاهی از میزان اثرگذاری راهبردهای تطبیق با اقلیم بر میزان کارایی و عملکرد زراعین حائز اهمیت است. بر این اساس، در پژوهش حاضر، تأثیر راهبردهای تطبیق با تغییر اقلیم همراه با مصرف نهادهها و عوامل خارج از کنترل کشاورز برکارایی فنی با استفاده از مدل مرزی تصادفی اصلاحشده درونزا (EMSF) ارزیابی شد. دادهها ازطریق تکمیل 265 پرسشنامه درسال زراعی 1401-1400 و به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای برای تولیدکنندگان گندم در منطقه سیستان جمعآوری شد. به منظور ساختن شاخص تطبیق از روش تجزیه و تحلیل مؤلفه اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج PCA نشان داد تغییر اندازه زمین (812/0) خاکورزی حفاظتی (797/0) و تغییر تاریخ کشت (619/0) بیشترین بار عاملی و استفاده از آب باران (219/0) و استفاده از کودهای زیستی (327/0) کمترین بار عاملی راهبردهای تطبیق در بین کشاورزان را دارند. دراین مطالعه، میانگین کارایی فنی گندمکاران 82 درصد محاسبه شد. نتایج برآورد مدل نشان داد که مساعدت نهادههای نیروی کار، سموم شیمیایی، کود شیمیایی، آب و ماشینآلات به کارایی تولید گندم از نظر آماری مثبت و معنیدار است و با اجرای راهبردهای تطبیق با اقلیم توسط کشاورزان، میزان ناکارایی فنی کاهش مییابد. همچنین، متغیرهای سطح تحصیلات، تجربه کشاورزی، دسترسی به اطلاعات اقلیمی و دسترسی به اعتبارات در کاهش ناکارایی فنی مؤثرند.
مقالات پژوهشی به زبان انگلیسی
سایر
علی پشابادی؛ شهپر گراوندی
چکیده
کشاورزی شهری نه تنها امکان تحقق توسعه پایدار کشاورزی و مشارکت همه افراد جامعه را فراهم می آورد بلکه می تواند منجر به افزایش توانبخشی در اقشار مختلف جامعه از جمله زندانیان شود. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیلی بر اثربخشی پروژههای توانبخشی زندان-مزرعه در زندان دیزل آباد کرمانشاه در ایران میباشد. جامعه آماری دو گروه از افراد بودند؛ گروه ...
بیشتر
کشاورزی شهری نه تنها امکان تحقق توسعه پایدار کشاورزی و مشارکت همه افراد جامعه را فراهم می آورد بلکه می تواند منجر به افزایش توانبخشی در اقشار مختلف جامعه از جمله زندانیان شود. لذا هدف پژوهش حاضر تحلیلی بر اثربخشی پروژههای توانبخشی زندان-مزرعه در زندان دیزل آباد کرمانشاه در ایران میباشد. جامعه آماری دو گروه از افراد بودند؛ گروه اول شامل 130 نفر از زندانیان دیزل آباد کرمانشاه بودند که با استفاده از فرمول کوکران 97 از آن ها به روش نمونه گیری سیستماتیک انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. گروه دوم نیز شامل 14 نفر از مدیران و مسئولین و کارشناسان ندامتگاه بودند که به روش سر شماری (کل شماری) مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای مدل کرک پاتریک بود. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی (CR) مورد تایید قرار گرفت. روایی شکلی و محتوایی پرسشنامه نیز توسط اساتید و اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه رازی و روایی تشخیصی (AVE) مورد تایید قرار گرفت. بمنظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافتهها در سطح یک الگوی کرک پاتریک نشان داد با اطمینان 99 درصد میتوان ادعا نمود زندانیان از شرکت در در دوره آموزش کشاورزی شهری رضایت داشتهاند. در سطح دوم نیز نتایج نمایانگر آن بود که میزان آگاهی زندانیان افزایش داشته است و نمرات آگاهی آنها در دو مرحله قبل و بعد از آموزش از لحاظ آماری معنیدار است(01/.>p). علاوه بر این، یافتهها در سطح سوم (رفتار) الگوی کرک پاتریک نشان داد با اطمینان 95 درصد میتوان ادعا نمود سایتهای الگویی جامع توانسته اند در رفتار زندانیان تغییرات قابل توجهی را ایجاد نماید. بررسی یافته ها در سطح چهارم مدل نشان داد اگر چه دوره های آموزش کشاورزی شهری در ندامتگاه آباد کرمانشاه نتایج و دستاوردهای در حد متوسط به همراه داشته اند. اما این دستاورد از لحاظ آماری تفاوت معناداری ندارد. به طور کلی بررسی ها نشان داد دوره های آموزش کشاورزی شهری در ندامتگاه دیزل آباد کرمانشاه تغییرات رفتاری، دانشی، نگرشی و غیره را در زندانیان ایجاد نمایند. به گونه ای که می توان امیدوار بود این برنامه های آموزشی اصلاحی بتواند منافع مورد نیاز جامعه و زندانیان را تامین نمایند. از این رو برنامه های زندان مزرعه در قالب برنامه های کشاورزی شهری می تواند راهکاری مناسب برای توانبخشی زندانیان و توسعه کشاورزی شهری باشند.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
صابر کلهری؛ لیلی ابوالحسنی؛ محمود صبوحی صابونی؛ مریم سرخوش
چکیده
از مهمترین مسائل و چالش های پیش رو در جهان امروز آلودگی هوا و به خصوص آلاینده PM2.5 می باشد به نحوی که این مساله به یکی از معضلات پیچیده و جدی در زندگی انسان های سراسر جهان تبدیل شده است. قرار گرفتن در معرض سطوح بالای آلودگی هوا موجب پیامدهای منفی سلامتی است . بهبود کیفیت هوا و کاهش آلودگی به طور معمول نیازمند هزینه های بالا، تلاشهای فراگیر ...
بیشتر
از مهمترین مسائل و چالش های پیش رو در جهان امروز آلودگی هوا و به خصوص آلاینده PM2.5 می باشد به نحوی که این مساله به یکی از معضلات پیچیده و جدی در زندگی انسان های سراسر جهان تبدیل شده است. قرار گرفتن در معرض سطوح بالای آلودگی هوا موجب پیامدهای منفی سلامتی است . بهبود کیفیت هوا و کاهش آلودگی به طور معمول نیازمند هزینه های بالا، تلاشهای فراگیر و همکاری تمامی افراد جامعه است و اینکه آیا افراد جامعه آمادگی و تمایل به پرداخت برای بهبود کیفیت هوا را دارند و چه عواملی بر این تمایل به پرداخت اثر گذار است سوال بسیار مهمی است که نیازمند پاسخ می باشد. مطالعه حاضر در نظر دارد تا تمایل به پرداخت ساکنین شهر مشهد برای بهبود آلاینده PM2.5 و عوامل موثر بر این تمایل به پرداخت را اندازه گیری کند. برای رسیدن به این هدف با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای از 343 نفر، و با بکار بردن مدل انتخاب گسسته چند بعدی (MBDC) و الگوی اقتصاد سنجی لاجیت ترتیبی استفاده شد. بر اساس نتایج میانگین تمایل به پرداخت مردم مشهد برای بهبود کیفیت آلاینده PM2.5 به میزان 55488 ده ریال برآورد شد همچنین نتایج نشان داد که متغیرهایی همچون تحصیلات، سن افراد، داشتن بیماری تنفسی و درآمد بر روی تمایل به پرداخت افراد اثری مثبت و معنی دار و متغیر بعد خانوار اثر منفی و معنی داری بر تمایل به پرداخت داشته است و پیشنهاد می شود با توسعه سیستمهای حمل و نقل عمومی کارآمد و اقتصادی با تخفیفهای ویژه برای افراد با درآمد کم و ایجاد برنامهها و تسهیلات مالی برای افزایش دسترسی این افراد به موارد کمتر آلوده کننده، به بهتر شدن کیفیت هوا کمک کرد.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
علیرضا ثانی حیدری؛ محمود دانشور کاخکی؛ محمود صبوحی صابونی؛ حسین محمدی
چکیده
خشکسالی یک تهدید عمده برای امنیت معیشت خانوارهای روستایی کشور بهحساب میآید و خسارت وارد شده به آنها طی سالهای اخیر، گواه عدم درک وضعیت تابآوری آنها بوده است. همچنین، ارزیابی شیوههای مدیریت خشکسالی کشور نشان میدهد که مداخلات فنی و مالی اجرا شده فقر و بیعدالتی را در برخی مناطق گسترش داده است. بنابراین، با توجه به حساسیت ...
بیشتر
خشکسالی یک تهدید عمده برای امنیت معیشت خانوارهای روستایی کشور بهحساب میآید و خسارت وارد شده به آنها طی سالهای اخیر، گواه عدم درک وضعیت تابآوری آنها بوده است. همچنین، ارزیابی شیوههای مدیریت خشکسالی کشور نشان میدهد که مداخلات فنی و مالی اجرا شده فقر و بیعدالتی را در برخی مناطق گسترش داده است. بنابراین، با توجه به حساسیت موضوع تابآوری بهعنوان یک رویکرد غالب موثر بر ابعاد زندگی و معیشت خانوارهای روستایی و عدم مطالعه جامع به عوامل زیربنایی آن، این پژوهش به دنبال سنجش ظرفیت تابآوری خانوارها در برابر خشکسالی و ارزیابی عوامل اثرگذار آن است. دادهها از طریق تکمیل پرسشنامه چند بعدی از 376 خانوار در سال 1402 جمعآوری شد. برای سنجش ظرفیت تابآوری خانوار از چارچوب نظری TANGO و برای ارزیابی عوامل اثرگذار از الگوی شانس متناسب جزئی استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین ارزش ظرفیت تابآوری خانوارهای روستایی 26/27 است که حاکی از سطح پایین ظرفیت تابآوری آنها است. همچنین، نتایج الگوی شانس متناسب جزئی نشان داد متغیرهای تحصیلات سرپرست خانوار، سطح مهارت در فعالیتهای کشاورزی، پسانداز، درآمد خانوار، تعداد تماسهای خانوار با ترویج کشاورزی، عضویت سرپرست خانوار در گروههای اجتماعی و دسترسی به اعتبارات خرد دارای اثر مثبت و متغیرهای ارزش زیان محصولات کشاورزی و تعداد دامهای تلف شده خانوارها دارای اثر منفی و قابل توجهی بر ظرفیت تابآوری خانوارهای روستایی در برابر خشکسالی داشته است. لذا سیاستگذاران بایستی در اجرای برنامههای مدیریت خشکسالی، تقویت متغیرهای تعیینکننده ظرفیت تابآوری و ابعاد آن را مانند ترویج و تقویت برنامههای اعتبارات خرد در اولویت قرار دهد.
مقالات پژوهشی
اقتصاد کشاورزی
حسین فولادی؛ حمید امیرنژاد؛ سمیه شیرزادی لسکوکلایه
چکیده
در دههی اخیر مسئله تغییر اقلیم به یکی از معضلات مطرح جهانی تبدیل شده و بهویژه زیربخش زراعی را تحت تأثیر خود قرار داده است. تداوم کشاورزی بدون توجه به بحران کمآبی اثرات نامناسبی بر پایداری این بخش داشته است. از طرف دیگر اثر مخربی که کاربرد بیش از حد نهادههای شیمیایی بر آب، خاک، تنوع زیستی، سلامت بوم نظامها و موجودات زنده داشته ...
بیشتر
در دههی اخیر مسئله تغییر اقلیم به یکی از معضلات مطرح جهانی تبدیل شده و بهویژه زیربخش زراعی را تحت تأثیر خود قرار داده است. تداوم کشاورزی بدون توجه به بحران کمآبی اثرات نامناسبی بر پایداری این بخش داشته است. از طرف دیگر اثر مخربی که کاربرد بیش از حد نهادههای شیمیایی بر آب، خاک، تنوع زیستی، سلامت بوم نظامها و موجودات زنده داشته غیرقابل انکار میباشد. به همین دلیل، خلأ استفاده از مدل کارآمدی که بتواند بهطور همزمان تمام جوانب اقتصادی و محیط زیستی را تأمین نماید کاملاً احساس میشد. هدف از این مطالعه، ارائه الگوی کشت بهینه با استفاده از تلفیق روشهای برنامهریزی آرمانی و خاکستری بود. بدین منظور بهرهبرداران زیربخش زراعی حوضه آبریز تجن به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. در این راستا، اطلاعات سری زمانی از تجمیع میانگین دادههای 401 آبادی طی سالهای 1400- 1396 گردآوری شد. یافتهها بیانگر آن بود که در شرایط فعلی، مصرف بیرویه در استفاده از نهادههای شیمیایی و آب آبیاری منطقه تجن وجود دارد. مدل آرمانی-خاکستری با لحاظ نمودن عدم قطعیت در شرایط اقتصادی و آب و هوایی، منجر به ایجاد همپوشانی بین آرمانهای اقتصادی و محیط زیستی و در نتیجه افزایش 2 درصدی در میانگین سود ناخالص و صرفهجویی 23، 52 و 21 درصدی در مصرف کودهای شیمیایی، سموم کشاورزی و آب آبیاری شد. در پایان پیشنهاد شد با ترویج مبازره بیولوژیک با آفات و توزیع نهادههای زیستی، مصرف نهادههای شیمیایی کنترل شود و مروجان کشاورزی نیز منافع حاصل از اصلاح الگوی کشت را در خصوص حصول سود بیشتر تشریح نمایند.