اقتصاد کشاورزی
عباس میرزایی؛ حسن آزرم
چکیده
این مطالعه به بررسی همبستگی بین رشد اقتصادی و تأثیر آن بر محیطزیست، بهویژه با تمرکز بر مفهوم پایداری محیطی پرداخت. در این راستا، دادههای پسانداز خالص تعدیلشده بانک جهانی (ANS) برای سنجش فشار بر محیطزیست، بهویژه از طریق اندازهگیری عدم سرمایهگذاری طبیعی، استفاده شد. این اندازهگیری اثرات تجمعی خسارت دی اکسید کربن (CO2) و ...
بیشتر
این مطالعه به بررسی همبستگی بین رشد اقتصادی و تأثیر آن بر محیطزیست، بهویژه با تمرکز بر مفهوم پایداری محیطی پرداخت. در این راستا، دادههای پسانداز خالص تعدیلشده بانک جهانی (ANS) برای سنجش فشار بر محیطزیست، بهویژه از طریق اندازهگیری عدم سرمایهگذاری طبیعی، استفاده شد. این اندازهگیری اثرات تجمعی خسارت دی اکسید کربن (CO2) و همچنین کاهش مواد معدنی، انرژی و منابع جنگلی را در بر میگیرد. با توجه به درونزایی متغیرهای توضیحی برای برآورد اثر واقعی درآمد سرانه و سایر متغیرها بر میزان فشار بر محیطزیست از دادههای پانل استفاده شد. در این مطالعه، از روش پانل متغیر ابزاری (IV) با اثرات ثابت و از دادههای 213 کشور در دوره زمانی 1990 تا 2018 بهره گرفته شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که بین درآمد و تأثیر بر محیطزیست در کشورهای در حال توسعه همبستگی مستقیم وجود دارد. با این حال، این رابطه به طور قابل توجهی در کشورهای کم درآمد در مقایسه با کشورهای با درآمد بالا مشهودتر است. علاوه بر این، این مطالعه نشان میدهد که گسترش تجارت به افزایش فشار زیستمحیطی در تمام گروههای کشورها مساعدت مینماید. افزایش نرخ ثبت نام مدارس میتواند بر محیطزیست کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه با درآمد بالا تأثیر بگذارد. همچنین اثر متغیر باز بودن سرمایه بر فشار محیطی برای کشورهای توسعه یافته و پردرآمد مثبت برآورد شد. البته این اثر برای کشورهای کمدرآمد منفی بود. در نهایت، نتایج نشان داد که کشورهای در حال توسعه میبایستی ساختار حقوقی خود را بهبود بخشند و همچنین بوروکراسی و پیچیدگی قوانین را کاهش دهند.
اقتصاد کشاورزی
الهه آهنی؛ سامان ضیایی؛ حمید محمدی؛ مصطفی مردانی نجف آبادی؛ عباس میرزایی
چکیده
با افزایش رشد جمعیت و تنوع رژیمهای غذایی، تقاضای غذا و به دنبال آن تقاضای آب و انرژی برای تولید غذا دچار تغییر و تحول شده است. رویکرد همبست آب- غذا- انرژی یک چشمانداز کلی از پایداری است که تلاش میکند تا تعادل میان اهداف مختلف، منافع و نیازهای جوامع و محیطزیست را براساس کمیسازی روابط آب- غذا- انرژی از طریق مدلسازیهای ...
بیشتر
با افزایش رشد جمعیت و تنوع رژیمهای غذایی، تقاضای غذا و به دنبال آن تقاضای آب و انرژی برای تولید غذا دچار تغییر و تحول شده است. رویکرد همبست آب- غذا- انرژی یک چشمانداز کلی از پایداری است که تلاش میکند تا تعادل میان اهداف مختلف، منافع و نیازهای جوامع و محیطزیست را براساس کمیسازی روابط آب- غذا- انرژی از طریق مدلسازیهای کیفی و کمی و همچنین پیشبرد تحقیقات برای مدلسازی یکپارچه و مدیریت برای ارائه استراتژیهای مهم توسعه پایدار در جهان پویا و پیچیده امروز را برقرار سازد. لذا پژوهش حاضر با هدف جلوگیری از ارائه و اجرای سیاستهای نامناسب و تکبعدی در تولید محصولات زراعی، به ارائه یک مدل برنامهریزی ریاضی چند هدفه با استفاده از رویکرد همبست آب- غذا- انرژی پرداخته است. این مدل در محدوده مطالعاتی مشهد در استان خراسان رضوی بکار گرفته و اهداف متفاوتی از جمله حداکثرسازی سودکشاورزان و انرژی حاصل از تولید موادغذایی (کالری) و حداقلسازی مصرف کود و سم، انرژی، انتشار گازهای گلخانهای، آبآبیاری برای سال زراعی 99-1398 در نظر گرفته شده است. با بکارگیری رویکرد همبست در انتخاب سطح زیرکشت محصولات زراعی محدوده مطالعاتی مشهد، سطح زیرکشت در الگوی بهینه 38/48 درصد، مصرف آبآبیاری 25 درصد، انرژی 11/53 درصد و میزان تولید کالری محصولات 33 درصد، مقدار مصرف سم و کود 3/38 درصد، هزینههای تولید 8/60 درصد، انتشار گازهای گلخانهای 40 درصد، مصرف سوخت دیزل 4/38 درصد و تولید کل 33 درصد در الگوی چندهدفه برای محدوده مطالعاتی مشهد کاهش و سود خالص کشاورزان 3/49 درصد افزایش یافته است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هرچند با در نظر گرفتن یک حوزه از حوزههای آب- غذا- انرژی بصورت مجزا اثرات تکبعدی هر یک از سیاستها در بخشکشاورزی منعکس میشود، اما با استناد به تنها یک حوزه نمیتوان در مورد اثربخشی سایر سیاستها تصمیمگیری قطعی نمود. در مجموع در راستای تأمین امنیتغذایی با استفاده از همبست آب- غذا- انرژی بایستی مناطق مناسب برای کشت محصولات خاص در محدوده مطالعاتی مشهد شناسایی شود. در نهایت الگوهای کشت بهینه پیشنهادی که بر مبنای مدیریت صحیح منابع آب، انرژی، افزایش راندمان اقتصادی محصولات کشاورزی و حفاظت زیستمحیطی تهیه شده به طور کامل اجرا شود.
عباس میرزایی؛ منصور زیبایی
چکیده
به دلیل ماهیت چندبعدی و چند مقیاسی مدیریت آب و تغییر اقلیم، به ادغام ابزارهایی برای تحلیل اثرات و سازگاری نیاز است. در این راستا، در مطالعهی حاضر به منظور ارزیابی اثرات بالقوه تغییر اقلیم و راهبردهای تطبیقی بر کشاورزی آبی در حوضه رودخانه هلیلرود از یک مدل با لحاظ مسائل اقتصادی و هیدرولوژیکی استفاده شده است. در این چارچوب، یک ...
بیشتر
به دلیل ماهیت چندبعدی و چند مقیاسی مدیریت آب و تغییر اقلیم، به ادغام ابزارهایی برای تحلیل اثرات و سازگاری نیاز است. در این راستا، در مطالعهی حاضر به منظور ارزیابی اثرات بالقوه تغییر اقلیم و راهبردهای تطبیقی بر کشاورزی آبی در حوضه رودخانه هلیلرود از یک مدل با لحاظ مسائل اقتصادی و هیدرولوژیکی استفاده شده است. در این چارچوب، یک مدل بهینهیابی چندهدفه اقتصادی مزرعه-بنیان با مدل هیدرولوژیکی WEAP تلفیق شده است که میتواند سیستمهای اجتماعی-اقتصادی، زراعی و هیدرولوژیکی را به شیوهای فضایی و صریح که تمامی ابعاد و مقیاسهای مربوط به تغییر اقلیم را در بر میگیرد، نشان دهد. برای این منظور تعدادی مزرعه نماینده انتخاب و مدل بهینهیابی چندهدفه در قالب نرمافزار GAMS برای مزارع منتخب اعمال و سپس از نرمافزار WEAP و ابزار MABIA برای شبیهسازی هیدرولوژیکی سطح حوضه بهره گرفته شد. نتایج حاصل از شبیهسازی سناریوی تغییر اقلیم A2 و برداشت متوازن آب زیرزمینی (سناریوی ترکیبی) بر وضعیت هیدرولوژیکی و اقتصادی سطح حوضه نشان داد که عملکرد محصولات، آب در دسترس و قابلیت اطمینان تأمین تقاضای آب مناطق در مقایسه با سناریوی پایه کاهش، نیاز خالص آبی محصولات و تقاضای آب تأمین نشده مناطق افزایش و درآمد زارعین در افق بلندمدت در مقایسه با سناریوی پایه برای واحدهای بالادست بین 10 تا 37 درصد، میانی بین 24 تا 47 درصد و پاییندست بین 30 تا 50 درصد کاهش پیدا میکند. اما، بکارگیری اقدامات و راهبردهای تطبیقی مناسب با هر منطقه میتواند اثرات تغییر اقلیم بر شرایط هیدرولویکی به ویژه برای مناطق پاییندست و بر شرایط اقتصادی به ویژه برای مناطق بالادست را تعدیل کند. در پایان، نتایج اتخاذ ترکیبی از راهبردهای تطبیقی استفاده از سیستم مناسب انتقال آب، سامانههای آبیاری مدرن، افزایش کشت محصول زعفران و اعمال کم آبیاری برخی از محصولات بهصورت همزمان نشان داد که تقاضای آب تأمین نشده در حد زیادی کاهش و بازده برنامهای کل بخش کشاورزی حدود 68 درصد در مقایسه با شرایط پایه تحت تغییر اقلیم افزایش مییابد.
سمیه نقوی؛ عباس میرزایی
چکیده
امنیت غذایی، یکی از محورهای رشد و توسعه اقتصادی و از اهداف مهم هر کشور محسوب میشود. با توجه به اهمیت بخش کشاورزی در امنیت غذایی، در این مطالعه، با استفاده از شبکه بیزین به بررسی تأثیر بهرهوری کشاورزی و محیط کسب و کار بر شاخص تولید غذا در ایران در دوره زمانی 1381-1396 پرداخته شد. نتایج نشان داد متغیرهای بهرهوری کشاورزی و محیط کسب ...
بیشتر
امنیت غذایی، یکی از محورهای رشد و توسعه اقتصادی و از اهداف مهم هر کشور محسوب میشود. با توجه به اهمیت بخش کشاورزی در امنیت غذایی، در این مطالعه، با استفاده از شبکه بیزین به بررسی تأثیر بهرهوری کشاورزی و محیط کسب و کار بر شاخص تولید غذا در ایران در دوره زمانی 1381-1396 پرداخته شد. نتایج نشان داد متغیرهای بهرهوری کشاورزی و محیط کسب و کار تأثیر مثبت بر شاخص تولید غذا دارند. همچنین، نتایج تحلیل حساسیت شبکه بیزین نشان داد بیشترین متغیر تأثیرگذار بر شاخص تولید غذا، متغیر بهرهوری کشاورزی و پس از آن بهرهوری آب در بخش کشاورزی میباشد. بنابراین، اعمال سیاست هایی به منظور کاهش هزینه تولید، افزایش بهره وری تولیدکنندگان محصولات کشاورزی و تشویق سرمایه گذاری بخش خصوصی در بخش کشاورزی، میتوانند در جهت هدفمندسازی سیاست های حمایتی بخش کشاورزی در راستای امنیت غذایی مؤثر باشند.
عباس میرزایی؛ منصور زیبایی
چکیده
بیمه محصولات یکی از بهترین استراتژیها برای مقابله با ریسکهای مزرعه میباشد و کشاورزان را به پذیرفتن تکنولوژیهای تولید پیشرفته تشویق میکند. در مطالعه حاضر، یک نمونه مشتمل بر 224 پسته کار بیمه شده و بیمه نشده برای مصاحبه جهت جمع آوری داده های مورد نیاز با استفاده از روش نمونه گیری ساده تصادفی انتخاب گردید. سپس، یک مدل لاجیت چند ...
بیشتر
بیمه محصولات یکی از بهترین استراتژیها برای مقابله با ریسکهای مزرعه میباشد و کشاورزان را به پذیرفتن تکنولوژیهای تولید پیشرفته تشویق میکند. در مطالعه حاضر، یک نمونه مشتمل بر 224 پسته کار بیمه شده و بیمه نشده برای مصاحبه جهت جمع آوری داده های مورد نیاز با استفاده از روش نمونه گیری ساده تصادفی انتخاب گردید. سپس، یک مدل لاجیت چند گزینهای به منظور بررسی عوامل موثر بر انتخاب گزینههای بیمه تکمیلی پسته استفاده شد. نتایج نشان داد که اثر متغیرهای سابقه فعالیت، اندازه باغ و تعداد قطعات باغ بر پذیرش بیمه معنادار و مثبت است. همچنین، اثر داشتن شغل جنبی و افزایش سن درخت پسته بر پذیرش بیمه منفی و معنادار است. در پایان، نتایج تمایز میان گزینه های قرارداد بیمه نشان داد که افزایش ارقام پسته کشت شده، ریسک گریزی و عملکرد بالا، احتمال پذیرش گزینه سه بیمه در مقایسه با عدم بیمه و سایر گزینههای بیمه را تشدید می کند. اما پسته کاران کمتری گزینه سوم را نسبت به سایر گزینه های دیگر انتخاب کرده اند که این نتیجه ناشی از عدم آگاهی پسته کاران، پیچیدگی های اداری و پیشنهادات نادرست کارشناسان بیمه می باشد. بنابراین، توصیه می گردد که صندوق بیمه با اتخاذ سیاست های مناسب، شرایط لازم برای توسعه این نوع بیمه را فراهم آورد.