اقتصاد کشاورزی
مهسا قصابی؛ محمود حاجی رحیمی؛ حامد قادرزاده؛ راضیه شنکایی
چکیده
وجود ریسک در فعالیتهای کشاورزی واقعیتی انکارناپذیر است. لذا، نادیده گرفتن این عامل منجر به عدم تخصیص بهینه منابع در این بخش میشود. تئوریها و الگوهای برنامهریزی ریاضی مختلفی برای تصمیمگیری در مورد مدیریت الگوی کشت محصولات، در شرایط وجود ریسک، وجود دارد. در این پژوهش، الگوی کشت بهینه محصولات زراعی دشت دهگلان در استان کردستان، ...
بیشتر
وجود ریسک در فعالیتهای کشاورزی واقعیتی انکارناپذیر است. لذا، نادیده گرفتن این عامل منجر به عدم تخصیص بهینه منابع در این بخش میشود. تئوریها و الگوهای برنامهریزی ریاضی مختلفی برای تصمیمگیری در مورد مدیریت الگوی کشت محصولات، در شرایط وجود ریسک، وجود دارد. در این پژوهش، الگوی کشت بهینه محصولات زراعی دشت دهگلان در استان کردستان، براساس آمار و اطلاعات سالهای زراعی 1393 الی 1402، با استفاده از مدل برنامهریزی خطی با هدف حداکثرسازی درآمد ناخالص کشاورزان این منطقه برآورد گردید و سپس با الگوی حاصل از مدل برنامهریزی درجه دوم و مدل موتاد با لحاظ حداقل سازی ریسک مقایسه گردید. نتایج نشان داد که در صورت نادیده گرفتن عامل ریسک، الگوی کشت به طور قابل توجهی تغییر میکند. در سطح ریسک 1780133/7 میلیون تومان، که بالاترین سطح ریسک میباشد، الگوی کشت تنها شامل خیار، یونجه و کلزا میباشد، در این شرایط، تمایل به سمت کشت محصولات با درآمد ناخالص بالاتر افزایش مییابد، هر چند که این محصولات به آب بیشتری نیاز دارند. همچنین رابطه بین ریسک و درآمد ناخالص مزرعه در دو مدل ریسکی تخمین زده شد. پس از تخمین مدلهای ریسکی و با استفاده از تغییر درآمد مورد انتظار، مدلهای بهینه مختلف تحت شرایط ریسکهای متفاوت تعیین گردید. با وارد کردن ریسک، سطح زیرکشت گندم و جو نسبت به حالت عدم توجه به ریسک افزایش یافت. به عبارت دیگر، وجود ریسک منجر به گرایش به سمت محصولات با نیاز آبی پایینتر، به طبع موجب کاهش درآمد ناخالص میشود. بنابراین نتایج حاصل از این مطالعه لزوم بازنگری در سیاستهای دولت به منظور حداکثرسازی درآمد کشاورزان و پایداری تولید میباشد
اقتصاد کشاورزی
سید محمد جعفر اصفهانی؛ الهام باریکانی
چکیده
با توجه به لزوم حمایت دولت از تولید محصولات کشاورزی، چگونگی اعطای یارانه به محصولات کشاورزی با توجه به اثرات مختلف اقتصادی و زیستمحیطی آن همواره مورد بحث مجامع علمی و سیاسی بوده است. در این مطالعه با استفاده از برنامهریزی ریاضی مثبت، پیامدهای زیستمحیطی کاهش یارانه اعطایی به کودهای شیمیایی در تولید محصولات زراعی و اعطای یارانه ...
بیشتر
با توجه به لزوم حمایت دولت از تولید محصولات کشاورزی، چگونگی اعطای یارانه به محصولات کشاورزی با توجه به اثرات مختلف اقتصادی و زیستمحیطی آن همواره مورد بحث مجامع علمی و سیاسی بوده است. در این مطالعه با استفاده از برنامهریزی ریاضی مثبت، پیامدهای زیستمحیطی کاهش یارانه اعطایی به کودهای شیمیایی در تولید محصولات زراعی و اعطای یارانه به محصول در شهرستان زرندیه استان مرکزی بررسی شد. اطلاعات لازم از طریق منابع آماری وزارت جهاد کشاورزی برای سال زراعی 1401 برای سه محصول گندم آبی، جو آبی و ذرت علوفهای که بیش از 85 درصد سطح زیر کشت این منطقه را به خود اختصاص دادهاند، گردآوری شد. نخست میزان انتشار گازهای گلخانهای ناشی از تولید هر محصول محاسبه و سپس تبعات زیستمحیطی سیاستهای مختلف اعطای یارانه بررسی شدند. در الگوسازی و تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارهایExcel و GAMS و مدل برنامهریزی ریاضی مثبت با رویکرد تابع هزینه استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که بیشترین میزان انتشار گازهای گلخانهای مربوط به تولید ذرت علوفهای است و الکتریسیته، دیزل و کودهای شیمیایی بیشترین سهم را در انتشار گازهای گلخانهای داشتند. شبیهسازی رفتار کشاورزان منطقه نشان داد که با افزایش قیمت کودهای شیمیایی، سطح زیر کشت ذرت علوفهای نسبت به دو محصول دیگر کاهش بیشتری داشته و افزایش قیمت کود فسفر نسبت به سایر کودهای شیمیایی، تأثیر بیشتری بر کاهش میزان انتشار گازهای گلخانهای دارد. همچنین بر اساس نتایج این مطالعه به نظر میرسد سیاست انتقال یارانه از نهادههای شیمیایی به محصول، تبعات زیستمحیطی کمتری به دنبال خواهد داشت.
اقتصاد کشاورزی
حسین فولادی؛ حمید امیرنژاد؛ سمیه شیرزادی لسکوکلایه
چکیده
در دهه اخیر مسئله تغییر اقلیم به یکی از معضلات مطرح جهانی تبدیل شده و بهویژه زیربخش زراعی را تحت تأثیر خود قرار داده است. تداوم کشاورزی بدون توجه به بحران کمآبی اثرات نامناسبی بر پایداری این بخش داشته است. از طرف دیگر، اثر مخربی که کاربرد بیش از حد نهادههای شیمیایی بر آب، خاک، تنوع زیستی، سلامت بومنظامها و موجودات زنده داشته ...
بیشتر
در دهه اخیر مسئله تغییر اقلیم به یکی از معضلات مطرح جهانی تبدیل شده و بهویژه زیربخش زراعی را تحت تأثیر خود قرار داده است. تداوم کشاورزی بدون توجه به بحران کمآبی اثرات نامناسبی بر پایداری این بخش داشته است. از طرف دیگر، اثر مخربی که کاربرد بیش از حد نهادههای شیمیایی بر آب، خاک، تنوع زیستی، سلامت بومنظامها و موجودات زنده داشته غیرقابل انکار میباشد. بههمین دلیل، خلأ استفاده از مدل کارآمدی که بتواند بهطور همزمان تمام جوانب اقتصادی و محیطزیستی را تأمین نماید کاملاً احساس میشد. هدف از این مطالعه، ارائه الگوی کشت بهینه با استفاده از تلفیق روشهای برنامهریزی آرمانی و خاکستری بود. بدین منظور بهرهبرداران زیربخش زراعی حوضه آبریز تجن بهعنوان جامعه آماری و برنج دانهبلند مرغوب، برنج دانهبلند پرمحصول، گندم، جو، کلزا و ذرت بهعنوان محصولات آبی منتخب تعیین شدند. در این راستا، اطلاعات سری زمانی از تجمیع میانگین دادههای 401 آبادی طی سالهای 1400- 1396 گردآوری شد. یافتهها بیانگر آن بود که در شرایط فعلی، مصرف بیرویه در استفاده از نهادههای شیمیایی و آب آبیاری منطقه تجن وجود دارد. مدل آرمانی-خاکستری با لحاظنمودن عدم قطعیت در شرایط اقتصادی و آب و هوایی، منجر به ایجاد همپوشانی بین آرمانهای اقتصادی و محیطزیستی و در نتیجه افزایش 2 درصدی در میانگین سود ناخالص و صرفهجویی 23، 52 و 21 درصدی در مصرف کودهای شیمیایی، سموم کشاورزی و آب آبیاری شد. در پایان پیشنهاد شد با ترویج مبازره بیولوژیک با آفات و توزیع نهادههای زیستی، مصرف نهادههای شیمیایی کنترل شود و مروجان کشاورزی نیز منافع حاصل از اصلاح الگوی کشت را در خصوص حصول سود بیشتر تشریح نمایند.
اقتصاد کشاورزی
درنا جهانگیرپور؛ منصور زیبایی
چکیده
سیستمهای نوین آبیاری به عنوان یک راهبرد انطباقی برای مدیریت اثرات تغییر اقلیم و بهبود امنیت آب در نظر گرفته میشود. استفاده از چنین سیستمهایی علاوه بر صرفهجویی در مصرف آب، چالشهایی را در زمینه افزایش مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانهای ایجاد کرده است. اگرچه برخی از مطالعات اخیر تحلیلهای ارزندهای از رابطه بین آب ...
بیشتر
سیستمهای نوین آبیاری به عنوان یک راهبرد انطباقی برای مدیریت اثرات تغییر اقلیم و بهبود امنیت آب در نظر گرفته میشود. استفاده از چنین سیستمهایی علاوه بر صرفهجویی در مصرف آب، چالشهایی را در زمینه افزایش مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانهای ایجاد کرده است. اگرچه برخی از مطالعات اخیر تحلیلهای ارزندهای از رابطه بین آب و انرژی در سیستمهای آبیاری کشاورزی ارائه کردهاند، اما توجه همزمان به بهرهوری، سازگاری و کاهش اثرات مخرب محیط زیستی در بهینهسازی الگوی کشت یک سیستم کشاورزی به عنوان یک ضرورت اساسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. کشاورزی اقلیم-هوشمند به عنوان یک مفهوم برنامهای قوی که به این سه هدف میپردازد، پتانسیل یک راهحل برد سهجانبه را ایجاد کرده است. این مطالعه با توسعه یک مدل یکپارچه اقتصادی-هیدرولوژیکی-محیطزیستی به نام WECSAM در سطح حوضه، متشکل از یک مدل هیدرولوژیکی به نامWEAP و یک مدل بهینهسازی چند-هدفه و ترکیب آن با مفاهیم ردپای آب، ردپای انرژی و انتشار گازهای گلخانهای در چارچوب کشاورزی اقلیم-هوشمند، در جهت پر کردن این خلأ است. این مدل برای منطقه شمالی حوضه آبریز بختگان به نام شبکه آبیاری درودزن اجرا شد. نتایج مدل WECSAM نشان داد که با بهینهسازی همزمان اهداف متناقض حداکثرسازی سود اقتصادی و حداقلسازی ردپای آب، ردپای انرژی و انتشار دیاکسید کربن، در مقایسه با مدل تک-هدفه حداکثرسازی سود، باعث کاهش 2/8 درصد ردپای آب، کاهش 2/21 درصد ردپای انرژی، کاهش 9/6 درصد انتشار انتشار دی اکسید کربن و کاهش 4/7 درصد سود اقتصادی میشود. سهم سیستم قطرهای در آبیاری الگوی کشت آب-هوشمند، انرژی-هوشمند و اقلیم-هوشمند 5/54 درصد و برای سیستم بارانی نیمه متحرک 2/26 درصد است، در حالی که سیستم بارانی کلاسیک ثابت کمتر از یک درصد از آبیاری الگوی کشت بهینه را به خود اختصاص میدهد.
فاطمه معززی؛ غلامرضا یاوری؛ سید حبیب الله موسوی؛ مهرداد باقری
چکیده
هدف مطالعهی حاضر ارزیابی اقتصادی اثرات تغییرات اقلیم بر کشاورزی دشت همدان-بهار است. در این راستا ابتدا متغیرهای بارندگی و دما در افق 2070 تحت سناریوهای B1، A2، RCP2.6 و RCP8.5 پیشبینی شد و سپس با برآورد تابع واکنش عملکرد به روش ماکزیمم آنتروپی تعمیمیافته (GME) و اندازهگیری تغییرات عملکرد ناشی از پارامترهای آب و هوایی و لحاظ آن در یک الگوی ...
بیشتر
هدف مطالعهی حاضر ارزیابی اقتصادی اثرات تغییرات اقلیم بر کشاورزی دشت همدان-بهار است. در این راستا ابتدا متغیرهای بارندگی و دما در افق 2070 تحت سناریوهای B1، A2، RCP2.6 و RCP8.5 پیشبینی شد و سپس با برآورد تابع واکنش عملکرد به روش ماکزیمم آنتروپی تعمیمیافته (GME) و اندازهگیری تغییرات عملکرد ناشی از پارامترهای آب و هوایی و لحاظ آن در یک الگوی برنامهریزی ریاضی مثبت (PMP)، اثرات تغییر اقلیم بر الگوی کشت منطقه، الگوی کشت محصولات غذائی اساسی، سود ناخالص کشاورزان، بهرهوری فیزیکی و اقتصادی آب و امنیت غذایی ارزیابی گردید. نتایج حاکی از افزایش دما، کاهش بارش، کاهش عرضه منابع آب و متعاقب آن کاهش عملکرد اکثر محصولات استراتژیک و افزایش عملکرد برخی محصولات سبزی و صیفی در تمامی سناریوها است. بعلاوه وقوع پیامدهای فوق دارای آثار منفی بر مقدار تولید کل محصولات، مقدار تولید محصولات استراتژیک و سود ناخالص کشاورزان منطقه است و در این راستا در بدبینانهترین سناریو در افق 2070، زیانی به میزان 490 میلیاردریال به کشاورزان تحمیل خواهد کرد. افزایش بهرهوری فیزیکی و اقتصادی آب در سناریوهای مختلف، نشان از ارزشمندشدن آب به دنبال کاهش کمیت آب در اثر تغییرات اقلیمی است. بنابراین وقوع تغییرات اقلیمی با متأثرکردن منابع آب، عملکرد محصولات، سطح زیرکشت، تولید مواد غذایی و در نهایت درآمد کشاورزان علاوه بر تحمیل زیانهای اقتصادی و زیستمحیطی، ابعاد مختلف امنیتغذایی مانند در دسترسبودن موادغذایی، دسترسی، ثبات و استفاده از موادغذایی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. بر همین اساس جهت حفظ و بهبود عملکرد و همینطور کاهش زیانهای احتمالی بر درآمد و امنیتغذایی منطقه، اتخاذ راهبردهای مناسب و سازگار با تغییرات آب و هوایی از جمله استفاده از سامانههای نوین آبیاری، روشهای کمآبیاری و اصلاح الگوی کشت با انتخاب محصولات با ارزش بالاتر بـرای افزایـش بهرهوری آب، بهبـود مدیریـت منابـع آب و درآمد کشاورزان در سـطوح گیـاه، مزرعـه و منطقه ضروری است.
علی علیزاده زوارم؛ زهرا ناجی عظیمی
چکیده
از موضوعات مهم در حوزه برنامهریزی کشاورزی، دستیابی به الگو یا ترکیب مناسبی از محصولات مدنظر جهت کشت می باشد. در این راستا، با توجه به محدودیت های موجود، میزان منابع در دسترس و مدنظر قرار گرفتن اهداف یا آرمانهای مختلف، برنامه ریزی و تصمیم گیری به منظوراستفاده بهینه از منابع و عوامل تولید با پیچیدگیهای خاصی همراه میباشد.در نتیجه ...
بیشتر
از موضوعات مهم در حوزه برنامهریزی کشاورزی، دستیابی به الگو یا ترکیب مناسبی از محصولات مدنظر جهت کشت می باشد. در این راستا، با توجه به محدودیت های موجود، میزان منابع در دسترس و مدنظر قرار گرفتن اهداف یا آرمانهای مختلف، برنامه ریزی و تصمیم گیری به منظوراستفاده بهینه از منابع و عوامل تولید با پیچیدگیهای خاصی همراه میباشد.در نتیجه بکارگیری مدلهای ریاضی تا حد زیادی میتواند به برنامهریزی در این حوزه کمک نماید. هدف این مطالعه، تعیین الگوهای مناسب کشت محصولات زراعی یک مزرعه کشاورزی در استان خراسان شمالی میباشد که به این منظوراز مدل برنامه ریزی آرمانی فازی و حل آن بر اساس سناریوهای مختلف بهره گرفته شده است.بر اساس نتایج به دست آمده از فرایند ارائه شده، با توجه به محدودیت ها و آرمان های مسأله مربوطه، چهار الگوی کشت بر مبنای هشت سناریوی مطرح شده برای محصولات زراعی مزرعه مورد مطالعه پیشنهاد گردیدند. الگوهای کشت پیشنهادی به گونهای ارائه شدهاند که زمینه را برای تصمیمگیری بهتر پیرامون ترکیب مناسب کشت محصولات زراعی در شرایط مختلف بر اساس آرمان های مدنظر توسط تصمیمگیرندگان فراهم میآورند. در نهایت، الگوهای ارائه شده با توجه به بیشترین میزان دستیابی به سطح مطلوب تمامی آرمانها اولویتبندی شدند که بر این اساس، تصمیم گیرندگان میتوانند با توجه به اولویت مدنظر خود پیرامون هر یک از آرمانها، الگوی مناسب کشت محصولات زراعی را انتخاب نمایند
ابوذر پرهیزکاری؛ حسین تقی زاده رنجبری؛ محسن شوکت فدایی؛ ابوالفضل محمودی
چکیده
طرح انتقال آب از سرشاخه های الموت رود که به منظور تأمین منابع آب کشاورزی دشت قزوین (حوضه مقصد) در مرحله برنامه ریزی و اجرا است، میتواند پیامدهای اقتصادی متعددی را در منطقه الموت (حوضه مبدأ) به دنبال داشته باشد. به همین منظور، در این تحقیق اثرات انتقال آب بین حوضه ای فوق بر کاربری اراضی (الگوی کشت)، وضعیت درآمدی کشاورزان (سود ناخالص حاصل ...
بیشتر
طرح انتقال آب از سرشاخه های الموت رود که به منظور تأمین منابع آب کشاورزی دشت قزوین (حوضه مقصد) در مرحله برنامه ریزی و اجرا است، میتواند پیامدهای اقتصادی متعددی را در منطقه الموت (حوضه مبدأ) به دنبال داشته باشد. به همین منظور، در این تحقیق اثرات انتقال آب بین حوضه ای فوق بر کاربری اراضی (الگوی کشت)، وضعیت درآمدی کشاورزان (سود ناخالص حاصل از الگوی کشت) و ارزش اقتصادی آب در حوضه مبدأ تحلیل و ارزیابی شد. برای تحقق این هدف، از یک سیستم مدلسازی مشتمل بر مدل برنامه ریزی ریاضی مثبت (PMP) و رهیافت تابع تولید با کشش جانشینی ثابت (CES) استفاده شد. داده های موردنیاز مربوط به سال زراعی 93-1392 است که از طریق مراجعه به ادارات ذیربط در استان قزوین جمع آوری شدند. نتایج نشان داد که انتقال بین حوضه ای آب از سرشاخه های الموت رود به دشت قزوین با ایجاد محدودیت 10 تا 40 درصد در عرضه آب آبیاری منجر به کاهش 71/1 تا 52/5 و 17/2 تا 32/6 درصد الگوی کشت، کاهش 58/2 تا 21/8 و 18/3 تا 82/9 درصد سود ناخالص کشاورزان و افزایش 23/3 تا 1/31 و 09/4 تا 0/14درصد ارزش اقتصادی آب آبیاری در مناطق الموت شرقی و غربی میشود. در پایان با توجه به نتایج به دست آمده، اجرای طرح انتقال بین حوضه ای آب از سرشاخه های الموت رود به دشت قزوین با در نظرگرفتن ملاحظات اقتصادی در حوضه مبدأ توصیه شد.
فاطمه برادران سیرجانی؛ محمدرضا کهنسال؛ محمود صبوحی
چکیده
تخصیص بهینه منابع آب در کشاورزی امری ضروری است و کشاورزان در عملیات زراعی مزرعه باید بدان توجه کنند یکی از عوامل مهم در تخصیص بهینه منابع آب تعیین الگوی بهینه کشت در مزرعه است. در مطالعه حاضر برای تعیین الگوی بهینه کشت و تخصیص بهینه منابع آب در بخش مرکزی شهرستان مشهد (دهستان توس) از برنامهریزی خطی فازی چند هدفه دو مرحله ای استفاده ...
بیشتر
تخصیص بهینه منابع آب در کشاورزی امری ضروری است و کشاورزان در عملیات زراعی مزرعه باید بدان توجه کنند یکی از عوامل مهم در تخصیص بهینه منابع آب تعیین الگوی بهینه کشت در مزرعه است. در مطالعه حاضر برای تعیین الگوی بهینه کشت و تخصیص بهینه منابع آب در بخش مرکزی شهرستان مشهد (دهستان توس) از برنامهریزی خطی فازی چند هدفه دو مرحله ای استفاده شده است آمار و اطلاعات مورد نیاز از طریق مصاحبه حضوری با کشاورزان منطقهی مورد مطالعه و تکمیل 116 پرسشنامه با استفاده ازنمونه گیری تصادفی ساده، در سال 1391-1392 جمعآوری شد.نتایج نشان داد که مقادیر بهینه مدل برنامهریزی فازی چند هدفه دو مرحله ای در هدف حداکثر سازی بازده ناخالص 01/23942 دههزار ریال، بهرهبراری از کود های آلی 19/3876 کیلوگرم و هدف حداقلسازی مصرف آب 62/53645 متر مکعب که این اهداف در مرحله دوم بهبود پیدا کرده و میزان هدف کود شیمیایی 80/817 کیلوگرم که نسبت به حالت قبل تغییری نکرده و الگوی کشت در صورتی بهینه میشود که بیشترین سطح زیرکشت را به سیب زمینی و بعد از آن چغندر، جو، پیاز و گندم اختصاص داد و کشت گوجه فرنگی و ذرت را حذف کرد. نتایج نشان میدهد مدل برنامهریزی خطی فازی چند هدفه دو مرحلهای در مقایسه با مدل خطی فازی چند هدفه نتایج بهتری در تعیین الگوی بهینه کشت و تخصیص آب آبیاری در منطقه مورد مطالعه دارد.
مهسا بهرامی نسب؛ آرش دوراندیش؛ محمدرضا کهنسال
چکیده
تعیین الگوی بهینه کشت با توجه به منابع در دسترس و در نظرگرفتن شرایط ریسک و نبود قطعیت بخش کشاورزی می تواند کشاورزان، مدیران و برنامه ریزان اقتصادی را در انتخاب نوع محصولات و میزان سطوح کشت آن ها یاری دهد. در این پژوهش مدل برنامه ریزی فازی با استفاده از رهیافت بازه ای، برای تعیین الگوی بهینه کشت در شهرستان اسفراین با لحاظ شرایط عدم قطعیت ...
بیشتر
تعیین الگوی بهینه کشت با توجه به منابع در دسترس و در نظرگرفتن شرایط ریسک و نبود قطعیت بخش کشاورزی می تواند کشاورزان، مدیران و برنامه ریزان اقتصادی را در انتخاب نوع محصولات و میزان سطوح کشت آن ها یاری دهد. در این پژوهش مدل برنامه ریزی فازی با استفاده از رهیافت بازه ای، برای تعیین الگوی بهینه کشت در شهرستان اسفراین با لحاظ شرایط عدم قطعیت به کار گرفته شد. آمار و اطلاعات مورد نیاز از طریق جمع آوری 128 پرسشنامه و مصاحبه ی حضوری با کشاورزان منطقه به صورت نمونه گیری تصادفی ساده، در سال 1392 تهیه شد. استفاده از سطوح مختلف آلفا برش در مدل مذکور، باعث شد که تمامی اطلاعات فازی مربوط به پارامترها بصورت جزء به جزء در عملیات بهینه سازی وارد شوند. نتایج برآورد مدل ها با لحاظ شرایط خوش بینانه و بدبینانه و تحت برش های آلفای متفاوت، حاکی از آنست که با افزایش میزان عدم قطعیت و ریسک یا بزرگتر شدن بازه ی نوسانات که در اثر برش های آلفای کوچکتر حاصل خواهد شد، سود حاصل از سیستم در شرایط خوش بینانه افزایش و در شرایط محافظه کارانه، کاهش خواهد یافت. محصولات ذرت علوفه ای، لوبیا قرمز و گندم در اکثر سناریوها، محصولات اقتصادی و بهینه برای کشت می باشند و پیشنهاد می گردد جهت بهبود وضعیت سودآوری کشاورزان و استفاده بهینه از منابع تولید، سیاست های تشویقی و حمایتی جهت گسترش تولید این محصولات توسط سازمان جهادکشاورزی استان خراسان شمالی و یا مدیریت جهادکشاورزی شهرستان اسفراین به اجرا گذاشته شود.
قادر دشتی؛ پروین قادری نژاد
چکیده
با توجه به محدودیت منابع، طراحی علمی الگوی کشت به منظور افزایش بهره وری عوامل تولید و کاهش هزینه تولید واحد محصول ضروری مینماید. پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن الگوی بهینه کشت محصولات زراعی با لحاظ مزیت نسبی در سه شهرستان دره شهر، ایوان و شیروان چرداول استان ایلام انجام پذیرفت. برای این منظور با استفاده از داده های سال 1390 ، شاخص های مزیت ...
بیشتر
با توجه به محدودیت منابع، طراحی علمی الگوی کشت به منظور افزایش بهره وری عوامل تولید و کاهش هزینه تولید واحد محصول ضروری مینماید. پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن الگوی بهینه کشت محصولات زراعی با لحاظ مزیت نسبی در سه شهرستان دره شهر، ایوان و شیروان چرداول استان ایلام انجام پذیرفت. برای این منظور با استفاده از داده های سال 1390 ، شاخص های مزیت نسبی محاسبه و جهت تعیین ترکیب مطلوب کشت از مدل برنامه ریزی خطی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد در تمامی شهرستان ها محصولات فاقد مزیت نسبی نیز تولید می شوند ضمن اینکه مقایسه ترکیب کشت محصولات زراعی در وضعیت فعلی با نتایج الگوی برنامه ریزی بیانگر آن است که بطور متوسط تولید تعداد حدود 50 درصد از محصولات کنونی توصیه می شود. بدین ترتیب در راستای اقتصادی تر شدن فعالیتها، توجه به تولید محصولات مزیت دار هر شهرستان، با در نظر گرفتن مقادیر محدود عوامل توصیه می گردد.
عفت قربانیان؛ منصور زیبایی؛ محمد قربانی؛ محمدرضا کهنسال
چکیده
محدودیت منابع آب و خاک بخاطر موقعیت جغرافیایی و اقلیمی کشور از یک طرف و اهمیت تحققپذیری آرمان خودکفایی از سوی دیگر، بهرهبرداری بهینه از منابع آب و خاک را امری اجتناب ناپذیر میسازد. یکی از راهحلهای اقتصادی در این زمینه، برنامهریزی جهت دستیابی به سطح بهینه مصرفِ منابع آبی همراه با بهینهسازی فعالیتهای زراعی می باشد. مطالعهی ...
بیشتر
محدودیت منابع آب و خاک بخاطر موقعیت جغرافیایی و اقلیمی کشور از یک طرف و اهمیت تحققپذیری آرمان خودکفایی از سوی دیگر، بهرهبرداری بهینه از منابع آب و خاک را امری اجتناب ناپذیر میسازد. یکی از راهحلهای اقتصادی در این زمینه، برنامهریزی جهت دستیابی به سطح بهینه مصرفِ منابع آبی همراه با بهینهسازی فعالیتهای زراعی می باشد. مطالعهی حاضر در راستای این هدف با استفاده از دادههای سری زمانیِ قیمت و عملکرد طی سالهای 1388-1378 و اطلاعات پرسشنامهای (1390-1389) در دشت کوار واقع در استان فارس، تعیین الگوی بهینهی کشت و میزان بهینه آبِ کشاورزی مورد نیاز را با استفاده از مدل برنامهریزی ریاضی مورد توجه قرار داد. نتایج حاکی از آن است که هدف حداکثر سود در مقایسه با هدف حداکثرسازی مطلوبیت، سود بیشتری ایجاد میکند اما میزان مصرف آب آن نیز بیشتر است. همچنین میزان مصرف آب با ریسکگریزی زارع رابطه عکس دارد و بهرهبردار ریسکگریز از تمامی امکانات آبی خود استفاده نمیکند.
علیه آزادگان؛ فاطمه رستگاری پور؛ محمود صبوحی
چکیده
در فعالیت های زراعی، نهاده ها و منابع متعددی برای کشت محصولات مورد استفاده قرار میگیرند که یکی از مهمترین اهداف مدیران و برنامه ریزان زراعی بهینه سازی کاربرد منابع و نهادهها در طراحی الگوی کشت مناسب میباشد. برنامه ریزی ریاضی از متداولترین روشهای دستیابی به الگوی بهینه است. در مطالعه حاضر پس از معرفی برنامه ریزی دو نوا و فازی ...
بیشتر
در فعالیت های زراعی، نهاده ها و منابع متعددی برای کشت محصولات مورد استفاده قرار میگیرند که یکی از مهمترین اهداف مدیران و برنامه ریزان زراعی بهینه سازی کاربرد منابع و نهادهها در طراحی الگوی کشت مناسب میباشد. برنامه ریزی ریاضی از متداولترین روشهای دستیابی به الگوی بهینه است. در مطالعه حاضر پس از معرفی برنامه ریزی دو نوا و فازی دو نوا، کاربرد این مدل ها در تعیین الگوی بهینه کشت در شهرستان سبزوار نشان داده شده است. داده های مورد نیاز این پژوهش به صورت حضوری و تکمیل پرسشنامه، از 127 بهره بردار از بین کشاورزان شهرستان سبزوار به صورت نمونهگیری تصادفی طبقه بندی شده برای سال زراعی 1389-1388، جمع آوری شد. نتایج نشان داد که کشاورزان در سه گروه مزارع کوچک (کمتر از 5/6 هکتار)، متوسط (5/6 تا 13 هکتار) و بزرگ (بیش از 13 هکتار) با تغییر الگوی کشت موجود میتوانند سطح بازده ناخالص خود را افزایش و از منابع در دسترس بهصورت کارا استفاده کنند.
محمدرضا زارع مهرجردی؛ میترا ابراهیمی
چکیده
چکیدهبیمه محصولات کشاورزی یکی از موارد مهم کاهش ریسک در بخش کشاورزی به شمار می آید. هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر بیمه محصولات زراعی بر الگوی کشت بهینه و درآمد زارعین است. برای این منظور با استفاده از مدل برنامه ریزی توام با ریسک بر اساس روش موتاد به بررسی تغییرات الگوی کشت بهینه و درآمد منطقه در سناریوهای مختلف و مقایسه شرایط بیمه ...
بیشتر
چکیدهبیمه محصولات کشاورزی یکی از موارد مهم کاهش ریسک در بخش کشاورزی به شمار می آید. هدف اصلی این مطالعه بررسی تأثیر بیمه محصولات زراعی بر الگوی کشت بهینه و درآمد زارعین است. برای این منظور با استفاده از مدل برنامه ریزی توام با ریسک بر اساس روش موتاد به بررسی تغییرات الگوی کشت بهینه و درآمد منطقه در سناریوهای مختلف و مقایسه شرایط بیمه ای و غیر بیمه ای پرداخته شد. داده های مورد نیاز این پژوهش از طریق نمونه گیری به روش تصادفی دو مرحله ای و تکمیل360 پرسشنامه به روش مصاحبه حضوری برای سال زراعی 88-1387 گردآوری شد. نتایج مطالعه نشان داد که با اعمال بیمه سطح زیر کشت بهینه گندم افزایش و هندوانه کاهش می یابد و محصولاتی چون سیب زمینی و ذرت از الگوی کشت بهینه حذف میگردند. در مجموع بیمه محصولات زراعی باعث افزایش سود ناخالص منطقه و تغییر در الگوی کشت می گردد.
مهرداد باقری؛ زکریا فرج زاده
چکیده
چکیدهبا توجه به داده های غیردقیق یا فازی فعالیت های کشاورزی استفاده از روش های مبتنی بر داده های فازی مطلوب خواهد بود. در همین راستا این مطالعه با هدف مقایسه توانایی رهیافت برنامه ریزی امکان در ارایه الگوی بهینه با رهیافت برنامه ریزی فازی و قطعی صورت گرفت. برای این منظور از داده های حاصل از 90 بهره بردار استان کهگیلویه و بویراحمد (منطقه ...
بیشتر
چکیدهبا توجه به داده های غیردقیق یا فازی فعالیت های کشاورزی استفاده از روش های مبتنی بر داده های فازی مطلوب خواهد بود. در همین راستا این مطالعه با هدف مقایسه توانایی رهیافت برنامه ریزی امکان در ارایه الگوی بهینه با رهیافت برنامه ریزی فازی و قطعی صورت گرفت. برای این منظور از داده های حاصل از 90 بهره بردار استان کهگیلویه و بویراحمد (منطقه کهگیلویه) استفاده شد. این داده ها از طریق تکمیل نمودن پرسشنامه در سال 1387 به دست آمد. اهداف مورد توجه در الگوهای به دست آمده بطور عمده عبارت بودند از افزایش بازده ناخالص، کاهش ریسک یا واریانس بازده ناخالص و کاهش مصرف آب. در رهیافت برنامه ریزی امکان اهداف یاد شده بصورت حداکثرسازی بازده ناخالص متوسط، حداقل سازی فاصله میان بازده ناخالص متوسط و بازده ناخالص حداقل و همچنین حداکثرسازی اختلاف میان بازده ناخالص متوسط و بازده ناخالص حداکثر تعریف شد. کاهش مصرف آب نیز شامل کاهش مصرف متوسط آب، افزایش اختلاف میان مصرف متوسط و حداقل و همچنین حداقل نمودن اختلاف میان مصرف متوسط و حداکثر بود. با استفاده از رهیافت های یاد شده اقدام به ارایه الگوهای بهینه متعدد شد و سپس از میان آنها بر اساس اهداف مورد توجه انتخاب گردید. یافته ها نشان داد که در ارایه الگوی بهینه تأمین کننده اهداف متعدد، رهیافت برنامه ریزی امکان بر دو رهیافت دیگر برتری دارد که این برتری با افزایش تعداد اهداف محسوس تر می شود. توان بالای روش رهیافت برنامه ریزی امکان در ارایه الگوی مطلوب در شرایط نامطلوب از دیگر برتری های آن بود. همچنین مشخص شد سه محصول هندوانه، برنج و خربزه از امکان بالاتری برای تأمین اهداف یاد شده برخوردارند. بر اساس یافته ها توصیه می شود بهمنظور کاهش فشار بر منابع کمیاب آب در جهت کاهش نوسان قیمت و نوسان درآمد بهره برداران اقدام شود.طبقه بندی JEL: Q12
سید نعمت اله موسوی؛ مسعود مبصری؛ سید محمد رضا اکبری
چکیده
چکیده در تحقیق حاضر با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از جهاد کشاورزی شهرستان کازرون و سالنامه آماری بازرگانی و با استفاده از مدل برنامهریزی خطی؛ به بررسی بهینه سازی الگوی کشت در کاهش مصرف آب و افزایش درآمد و تأثیرآن بر فقر پرداخته شده است. هدف از این مطالعه، تدوین یک مدل برنامه ریزی منابع آب در جهت تعیین الگوی کشت مناسب، بهره برداری ...
بیشتر
چکیده در تحقیق حاضر با استفاده از اطلاعات جمع آوری شده از جهاد کشاورزی شهرستان کازرون و سالنامه آماری بازرگانی و با استفاده از مدل برنامهریزی خطی؛ به بررسی بهینه سازی الگوی کشت در کاهش مصرف آب و افزایش درآمد و تأثیرآن بر فقر پرداخته شده است. هدف از این مطالعه، تدوین یک مدل برنامه ریزی منابع آب در جهت تعیین الگوی کشت مناسب، بهره برداری بهینه از منابع آب سطحی و زیر زمینی و چگونگی تخصیص آب بین گیاهان زراعی بوده است به نحوی که تأثیرات سوء کم آبی به حداقل ممکن برسد. با استفاده از مدل برنامه ریزی خطی و با انتخاب تابع هدف و معرفی قیدهای موجود، از این مدل برای تعیین ترکیب کشت بهینه، مناسب ترین الگوی بهره برداری از منابع موجود و تخصیص بهینه آن بین گیاهان مختلف و در نهایت سود حاصل از زراعت، استفاده شد. مدل برای پنج دوره پنج ساله و با در نظر گرفتن تغییرات تدریجی اجرا شد. بطور کلی نتایج بدست آمده نشان داد که تغییرات در الگوی کشت با وجود کاهش برداشت از منابع آب زیر زمینی سود خالص حاصل، روند افزایشی دارد. بطوریکه از 405 میلیارد ریال در سال 1390 به 453 میلیارد ریال در سال 13410 رسیده است. استفاده از الگوی بهینه کشت بر کاهش فقر موثر بوده به گونه ای که 5/17 درصد از روستاییان با استفاده از الگوی بهینه ی کشت بالای خط فقر قرار می گیرند.
الهام باریکانی؛ مجید احمدیان؛ صادق خلیلیان
چکیده
چکیدهکمبود منابع آب سطحی و توزیع نامناسب این منابع در سطح کشور ایران موجب بهره برداری بیش از حد از منابع آب زیرزمینی و عدم توازن میان تغذیه و برداشت از این منابع گردیده است. شایان ذکر است بخش کشاورزی به عنوان بزرگترین مصرف کننده منابع آب کشور بیشترین سهم را در بروز این ناپایداری داشته است. مطالعه حاضربا هدف حفظ پایداری منابع آبی به ...
بیشتر
چکیدهکمبود منابع آب سطحی و توزیع نامناسب این منابع در سطح کشور ایران موجب بهره برداری بیش از حد از منابع آب زیرزمینی و عدم توازن میان تغذیه و برداشت از این منابع گردیده است. شایان ذکر است بخش کشاورزی به عنوان بزرگترین مصرف کننده منابع آب کشور بیشترین سهم را در بروز این ناپایداری داشته است. مطالعه حاضربا هدف حفظ پایداری منابع آبی به بهینه سازی بهره برداری از منابع آب های سطحی و زیرزمینی در تولید محصولات زراعی دشت قزوین که یکی از دشتهای بحرانی کشور در زمینه منابع آب است، می پردازد. بدین منظور با استفاده از تکنیک برنامه ریزی ریاضی چند دوره ای، الگوی بهینه کشت محصولات زراعی در یک افق برنامه ریزی ده ساله در منطقه مورد مطالعه تعیین شده است. در تدوین این الگو به طول دوره رشد و نیاز آبی محصولات زراعی منطقه، میزان جریانات سطحی در دسترس و حجم آب زیرزمینی قابل استحصال دشت توجه گردیده و در نهایت الگوی کشت پیشنهادی ارائه شده است. بر اساس این الگو پیشنهاد می شود با توجه به محدودیت برداشت از منابع آب زیرزمینی دو محصول خیار و چغندر قند از الگوی کشت منطقه حذف شده و در مقابل سطح زیر کشت ذرت دانه ای و جو نسبت به میانگین منطقه افزایش یابد.