اقتصاد کشاورزی
حبیب شهبازی
چکیده
بازار و شرایط حاکم بر آن بهویژه صنعت مواد غذایی همواره یکی از مسائل مهمِ پیشرویِ تصمیمگیران میباشد. زیرا شرایط بازار به لحاظ سطح رقابت برای دسترسی به کالا از منظر تصمیمسازان دولتی و به لحاظ قیمت برای تولید و عرضهکنندگان بخش خصوصی اهمیت دارد. محصولات لبنی بهویژه شیر و پنیر از منظر مصرفکننده یک کالای سلامتیبخش، از منظر ...
بیشتر
بازار و شرایط حاکم بر آن بهویژه صنعت مواد غذایی همواره یکی از مسائل مهمِ پیشرویِ تصمیمگیران میباشد. زیرا شرایط بازار به لحاظ سطح رقابت برای دسترسی به کالا از منظر تصمیمسازان دولتی و به لحاظ قیمت برای تولید و عرضهکنندگان بخش خصوصی اهمیت دارد. محصولات لبنی بهویژه شیر و پنیر از منظر مصرفکننده یک کالای سلامتیبخش، از منظر تولیدکنندگان یک کالای تولیدی راهبردی و از منظر تصمیمگیرندگان دولتی یک عامل در تغییر سطح رفاه اجتماعی میباشد. بنابراین رفتار بازار اثر مهمی بر قیمت و از آن رو بر انگیزه تولید و در نهایت مصرف شیر و پنیر دارد. در این پژوهش سعی شده است یک چارچوب ساختاری برای بررسی رفتار صنعت محصولات لبنی به ویژه شیر و پنیر (به لحاظ سنجش سطح رقابت یا انحصار) با استفاده از تابع سود ارائه شود. همچنین با استفاده از رویکرد تغییرات حدسی (CV) [1] بر اساس مطالعه هوانیسیان و بوزیک (Hovhannisyan and Bozic, 2013) میزان اضافهبهای ناشی از وجود قدرت بازاری در سطح خردهفروشی برای سالهای 1395-1400 در 7 استان منتخب برآورد شده است. نتایج نشان میدهد در مورد صنعت شیر، خردهفروشان بیشترین سود را در شیر برند B1 (شیر تولیدی شرکت صنایع شیر ایران) در طول سالهای مورد مطالعه دریافت کردهاند. بهگونهای که بطور متوسط اضافهبهایی معادل 8/4 درصد دریافت کردهاند در حالیکه این اضافهبها برای شیر تولیدی سایر برندها معادل 9/3 درصد میباشد. در مورد پنیر، اگرچه اضافهبها دریافتی خردهفروشان از پنیر B2 (پنیر تولیدی در شرکتهای رقیبِ شرکت صنایع شیر ایران- بطور متوسط 0/4 درصد-) بیشتر است، اما تفاوت زیادی با اضافهبهای دریافتی پنیر تولیدی شرکت صنایع شیر ایران (بطور متوسط 9/3 درصد) ندارد. همچنین نتایج بیانگر آن است که ناهمسانی منطقهای زیادی در بین استانهای کشور (استانهای مورد مطالعه) در صنعت محصولات لبنی وجود دارد بطوریکه اضافهبها در سطح خردهفروشی در استانهای مختلف متفاوت است که مهمترین دلیل آن میتواند تفاوت در سطح توسعه یافتگی در صنایع لبنی در استانهای مختلف باشد. اضافهبها در شیر برند B1 از 3/3 درصد در استان آذربایجانشرقی تا 7 درصد در استان خراسانرضوی تغییر داشته است. اما خردهفروشان برای شیر تولیدی سایر برندها یعنی B2 از 3 درصد در استان آذربایجانغربی تا 9/6 درصد در استان اصفهان اضافهبها دریافت کردهاند. در مورد پنیر، اضافهبهای دریافتی شرکتهای رقیبِ شرکت صنایع شیر ایران از 2 درصد در استان فارس تا 5/6 درصد در استان آذربایجانشرقی تغییر داشته است. اما خردهفروشان برای پنیر تولیدی در شرکت صنایع شیر ایران از 5/1 درصد در استان آذربایجانشرقی تا 7/6 درصد در استان فارس اضافهبها دریافت کردهاند. توجه به تفاوتهای منطقهای در برندینگ و بازاریابی محصولات شیر و پنیر، اهمیت دارد. همچنین، در نظر گرفتن عوامل سهم بازاری و تغییرات حدسی نیز میتواند در تعیین استراتژیهای تولید و بازاریابی مؤثر باشد. [1]- Conjectural Variation
علی فلاحتی؛ شهرام فتاحی؛ الهام رضایی
چکیده
امروزه نااطمینانی جایگاه ویژهای را در ادبیات اقتصادی به خود اختصاص داده است. نااطمینانی قادر است از طریق تغییر رفتار بنگاهها در سطح خرد بر ساختار و عملکرد بازار تأثیرگذار باشد. چون داشتن سیاستهای مطمئن در سطح خرد بعنوان یک پیش شرط مهم عملکرد بهتر در سطح کلان مطرح میشود، این مقاله سعی دارد با استفاده از دادههای فصلی سالهای ...
بیشتر
امروزه نااطمینانی جایگاه ویژهای را در ادبیات اقتصادی به خود اختصاص داده است. نااطمینانی قادر است از طریق تغییر رفتار بنگاهها در سطح خرد بر ساختار و عملکرد بازار تأثیرگذار باشد. چون داشتن سیاستهای مطمئن در سطح خرد بعنوان یک پیش شرط مهم عملکرد بهتر در سطح کلان مطرح میشود، این مقاله سعی دارد با استفاده از دادههای فصلی سالهای 1395-1375، به بررسی این مسئله بپردازد که آیا پویایی رفتاری بنگاهها در مقابل شوکهای تقاضا قادر بوده ساختار بازار گوشت قرمز ایران را به سمت رقابتیتر شدن سوق دهد. این رفتار بعنوان واکنش سیاستگذاری صنعت انحصار چندجانبه در چارچوب الگوی قیمت- ماشهای گرین و پورتر تفسیر میشود. تجزیه و تحلیل تجربی بر اساس یک مدل سیستم معادلات همزمان (تابع تقاضا و تابع عرضه) با استفاده از روش تخمین حداقل مربعات دو مرحلهای ارائه شده است، از این رو باید شوک منفی تقاضا به صورت یک متغیر دامی بعنوان یک متغیر توضیحی در تابع عرضه قرار گیرد، لذا ابتدا تابع تقاضا برآورد شد و به ازاء پسماندهای منفی آن، عدد یک برای متغیر دامی اختصاص یافت. نتایج برآورد تابع عرضه نشان داد، شوک منفی تقاضا با ضریب 1/0 تأثیر منفی و معنیداری بر متغیر لگاریتم قیمت گوشت قرمز داشته، این نتیجه با تأیید سیاست قیمت ماشهای گویای قابلیت تغییر ساختار این بازار به سمت رقابتیتر شدن به همراه شوک منفی تقاضا است؛ به طوریکه با استفاده از این نتیجه سیاستگذاران خواهند توانست با ارائه الگوی مناسب، راه رسیدن صنعت را به سمت اجرای سیاستهای رقابتی و ضد انحصار هموار سازند.