اقتصاد کشاورزی
مصطفی مردانی نجف آبادی؛ عباس عبدشاهی؛ الهه آهنی
چکیده
تجزیه و تحلیل نظامهای کشاورزی بهمنظور تعیین کارایی و بررسی اثرات محیط زیستی- اقتصادی، موجب ارتقاء کیفی مدیریت و توسعه پایدار کشاورزی میگردد. توسعه پایدار بخش کشاورزی از اولویتهای مهم مورد توجه کشورها بوده و نقش و اهمیت کارایی محیطزیستی همواره مورد تأکید بوده است. در این راستا، مطالعه حاضر با توجه به مزیت نسبی اقتصادی ...
بیشتر
تجزیه و تحلیل نظامهای کشاورزی بهمنظور تعیین کارایی و بررسی اثرات محیط زیستی- اقتصادی، موجب ارتقاء کیفی مدیریت و توسعه پایدار کشاورزی میگردد. توسعه پایدار بخش کشاورزی از اولویتهای مهم مورد توجه کشورها بوده و نقش و اهمیت کارایی محیطزیستی همواره مورد تأکید بوده است. در این راستا، مطالعه حاضر با توجه به مزیت نسبی اقتصادی استان خوزستان و با هدف تعیین کارایی محیطزیستی- اقتصادی، کارایی عملیاتی و کارایی محیطزیستی محصولات عمده زراعی با استفاده از تلفیق مدل بهینهسازی با پارامترهای کنترلکننده میزان محافظهکاری و تحلیل پوششی دادهها انجام گرفت. دادههای مورد نیاز با تکمیل پرسشنامه از کشاورزان مناطق گتوند، عقیلی و دیمچه استان خوزستان و با روش نمونهگیری تصادفی در سال زراعی 99-1398 جمعآوری گردید. نتایج نشان داد، یونجهکاران منطقه گتوند با کسب امتیاز در محدوده 89-81 و 96-90 درصد بهترتیب بالاترین میزان کارایی محیطزیستی و محیطزیستی-اقتصادی را به خود اختصاص دادند. در منطقه عقیلی، محصول برنج بالاترین میزان کارایی عملیاتی به ازای سطوح مختلف احتمال انحراف در محدوده 87-77 درصد، کارایی محیطزیستی در محدوده 90-80 درصد و کارایی محیطزیستی-اقتصادی در محدوده 95-87 درصد را کسب نمود. در منطقه دیمچه، محصول نیشکر بالاترین میانگین انواع کارایی را به ازای سطوح مختلف احتمال انحراف با کسب امتیازات در محدوده 78 تا 90، 80 تا 89 و 87 تا 95 بهترتیب برای کارایی عملیاتی، محیطزیستی و محیطزیستی-اقتصادی را به خود اختصاص داد. به طور کلی، میانگین کارایی عملیاتی در همه سطوح احتمال برای محصولات مورد بررسی در مناطق گتوند، عقیلی و دیمچه به استثنای (لوبیا در منطقه گتوند)، کمتر از میانگین کارایی محیطزیستی برآورد گردید. این امر، بیانگر عدم قابلیتها و مهارتهای کشاورزان در به کارگیری میزان مناسب نهادهها جهت تولید محصولات کشاورزی بوده، در حالیکه کشاورزان مناطق مورد بررسی، بر مسائل محیطزیستی تمرکز بیشتری دارند. لذا پیشنهاد میشود در زمینه به کارگیری مناسب نهادههای تولید، آموزشهای ترویجی صورت گیرد.
اقتصاد کشاورزی
الهه آهنی؛ سامان ضیایی؛ حمید محمدی؛ مصطفی مردانی نجف آبادی؛ عباس میرزایی
چکیده
با افزایش رشد جمعیت و تنوع رژیمهای غذایی، تقاضای غذا و به دنبال آن تقاضای آب و انرژی برای تولید غذا دچار تغییر و تحول شده است. رویکرد همبست آب- غذا- انرژی یک چشمانداز کلی از پایداری است که تلاش میکند تا تعادل میان اهداف مختلف، منافع و نیازهای جوامع و محیطزیست را براساس کمیسازی روابط آب- غذا- انرژی از طریق مدلسازیهای ...
بیشتر
با افزایش رشد جمعیت و تنوع رژیمهای غذایی، تقاضای غذا و به دنبال آن تقاضای آب و انرژی برای تولید غذا دچار تغییر و تحول شده است. رویکرد همبست آب- غذا- انرژی یک چشمانداز کلی از پایداری است که تلاش میکند تا تعادل میان اهداف مختلف، منافع و نیازهای جوامع و محیطزیست را براساس کمیسازی روابط آب- غذا- انرژی از طریق مدلسازیهای کیفی و کمی و همچنین پیشبرد تحقیقات برای مدلسازی یکپارچه و مدیریت برای ارائه استراتژیهای مهم توسعه پایدار در جهان پویا و پیچیده امروز را برقرار سازد. لذا پژوهش حاضر با هدف جلوگیری از ارائه و اجرای سیاستهای نامناسب و تکبعدی در تولید محصولات زراعی، به ارائه یک مدل برنامهریزی ریاضی چند هدفه با استفاده از رویکرد همبست آب- غذا- انرژی پرداخته است. این مدل در محدوده مطالعاتی مشهد در استان خراسان رضوی بکار گرفته و اهداف متفاوتی از جمله حداکثرسازی سودکشاورزان و انرژی حاصل از تولید موادغذایی (کالری) و حداقلسازی مصرف کود و سم، انرژی، انتشار گازهای گلخانهای، آبآبیاری برای سال زراعی 99-1398 در نظر گرفته شده است. با بکارگیری رویکرد همبست در انتخاب سطح زیرکشت محصولات زراعی محدوده مطالعاتی مشهد، سطح زیرکشت در الگوی بهینه 38/48 درصد، مصرف آبآبیاری 25 درصد، انرژی 11/53 درصد و میزان تولید کالری محصولات 33 درصد، مقدار مصرف سم و کود 3/38 درصد، هزینههای تولید 8/60 درصد، انتشار گازهای گلخانهای 40 درصد، مصرف سوخت دیزل 4/38 درصد و تولید کل 33 درصد در الگوی چندهدفه برای محدوده مطالعاتی مشهد کاهش و سود خالص کشاورزان 3/49 درصد افزایش یافته است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هرچند با در نظر گرفتن یک حوزه از حوزههای آب- غذا- انرژی بصورت مجزا اثرات تکبعدی هر یک از سیاستها در بخشکشاورزی منعکس میشود، اما با استناد به تنها یک حوزه نمیتوان در مورد اثربخشی سایر سیاستها تصمیمگیری قطعی نمود. در مجموع در راستای تأمین امنیتغذایی با استفاده از همبست آب- غذا- انرژی بایستی مناطق مناسب برای کشت محصولات خاص در محدوده مطالعاتی مشهد شناسایی شود. در نهایت الگوهای کشت بهینه پیشنهادی که بر مبنای مدیریت صحیح منابع آب، انرژی، افزایش راندمان اقتصادی محصولات کشاورزی و حفاظت زیستمحیطی تهیه شده به طور کامل اجرا شود.
اقتصاد کشاورزی
مصطفی مردانی نجف آبادی؛ عباس عبدشاهی؛ فاطمه یاوری؛ فاطمه نقی بیرانوند
چکیده
کشت و پرورش قارچ خوراکی، با توجه به ارزشهای غذایی و دارویی و همچنین مزایای اقتصادی آن به سرعت در حال گسترش است. با این وجود عدم کسب دانش مورد نیاز و مدیریت اصولی ممکن است تولیدکنندگان را با مشکلات زیادی مواجه کرده و یا حتی به مرز ورشکستگی اقتصادی نزدیک سازد. در همین راستا، هدف از انجام این مطالعه مقایسه کارایی فنی، فنی خالص و مقیاس ...
بیشتر
کشت و پرورش قارچ خوراکی، با توجه به ارزشهای غذایی و دارویی و همچنین مزایای اقتصادی آن به سرعت در حال گسترش است. با این وجود عدم کسب دانش مورد نیاز و مدیریت اصولی ممکن است تولیدکنندگان را با مشکلات زیادی مواجه کرده و یا حتی به مرز ورشکستگی اقتصادی نزدیک سازد. در همین راستا، هدف از انجام این مطالعه مقایسه کارایی فنی، فنی خالص و مقیاس کشت قارچ در استانهای کشور و تعیین میزان مطلوب استفاده از نهادهها میباشد. در ضمن به دلیل اینکه در دنیای واقعی معمولاً ورودیها و خروجیها به صورت غیر دقیق و یا حتی مبهم هستند، در این تحقیق از مدل تحلیل پوششی دادههای استوار به جای مدل DEA سنتی بهره گرفته شد. دادههای ورودی و خروجی مدل مورد استفاده در این مطالعه از مرکز آمار ایران برای سال 1395 جمعآوری شد. طبق نتایج این مطالعه در تمامی سطوح احتمال انحراف محدودیت، کارایی فنی خالص بالاتر از کارایی مقیاس و کارایی فنی بوده است. این امر بیانگر دانش و مهارت بالای این تولیدکنندگان بوده و پایین بودن کارایی فنی تولیدکنندگان به دلیل بهینه نبودن مقیاس تولید آنها است. مهمترین نهادهای که باعث عدم کارایی واحدها شده است، نهاده "هزینه اسپان" بوده و با استفاده بهینه از این نهاده میتوان تا حدود 70 درصد هزینه این نهاده را کاهش داد. از دیگر نتایج این مطالعه این است که با کاهش احتمال انحراف هر محدودیت از کران خود، میزان کارایی فنی کاهش و درصد کاهش در مقدار نهادهها نسبت به مقدار واقعی، افزایش یافته است. این امر بر اهمیت استفاده از مدلهای RDEA جهت انطباق بیشتر نتایج با دنیای واقعی میافزاید. توصیه میشود که سیاستگذاران امکان دسترسی به تسهیلات برای تولیدکنندگان با مقیاس کوچک را فراهم نموده و موجبات افزایش صرفههای ناشی از مقیاس را برای آنان فراهم نمایند.
اقتصاد کشاورزی
مهدی صباغی المشیری؛ مرتضی تاکی؛ مصطفی مردانی نجف آبادی؛ افشین مرزبان
چکیده
تحلیل انرژی ﯾﮑﯽ از روشﻫﺎی ﺑﺴـﯿﺎر ﻣﻔﯿـﺪ و موثر به منظور بررسی وضعیت انرژی مصرفی در تولیدات کشاورزی است. در این راستا محققان زیادی در ایران و سایر کشورهای جهان از تحلیل پوششی دادهها (DEA) به منظور بهینهسازی جریان انرژی مصرفی در انواع محصولات کشاورزی استفاده کردهاند ولی بدلیل عدم قطعیت در دادههای مورد استفاده در این روش، ...
بیشتر
تحلیل انرژی ﯾﮑﯽ از روشﻫﺎی ﺑﺴـﯿﺎر ﻣﻔﯿـﺪ و موثر به منظور بررسی وضعیت انرژی مصرفی در تولیدات کشاورزی است. در این راستا محققان زیادی در ایران و سایر کشورهای جهان از تحلیل پوششی دادهها (DEA) به منظور بهینهسازی جریان انرژی مصرفی در انواع محصولات کشاورزی استفاده کردهاند ولی بدلیل عدم قطعیت در دادههای مورد استفاده در این روش، استفاده از الگوهایی که توانایی کنترل این عدم قطعیت را دارا باشند، ضروری است. در این راستا، به منظور تعیین کارایی باغات کشت کیوی استان مازندران و لحاظ عدم قطعیت دادههای ورودی، از مدل تحلیل پوششی دادههای استوار (RDEA) و فازی بازهای (FIDEA) استفاده شد. دادههای مورد نیاز با توزیع و تکمیل پرسشنامه و مصاحبه حضوری و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی در سال 98-1397 جمعآوری شد. نتایج نشان داد که میانگین کارایی فنی کل مزارع کیوی در مدل RDEA در سه سطح احتمال انحراف از محدودیت 10، 50 و 100 درصد به ترتیب برابر با 0/93، 0/96 و 0/98 درصد است. نتایج مدل FIDEA نشان داد که چنانچه سطح محافظت از مدل در مقابل دادههای نامطمئن (پارامتر α) کاهش یابد، میانگین کارایی مزارع کیوی افزایش مییابد. بیشترین میزان صرفهجویی انرژی مربوط به نهاده سموم شیمیایی و کمترین میزان صرفهجویی مختص نهادههای کودهای شیمیایی و الکتریسیته میباشد. در این راستا برگزاری دورههای آموزشی در زمینه کاربرد درست و بهینه سموم شیمیایی و همچنین افزایش تکنولوژی استفاده از ادوات توزیع سم و کود میتوانـد باعث بهبود کارایی و صرفهجویی در میزان مصرف نهادهها و انرژی در تولید این محصول در منطقه مورد مطالعه شود.
اقتصاد کشاورزی
حمیده دانشگر؛ مهرداد باقری؛ مصطفی مردانی نجف آبادی
چکیده
دشت بوشکان به عنوان یکی از قطبهای کشاورزی استان بوشهر به شمار میرود. هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر الگوی کشت محصولات کشاورزی دشت بوشکان میباشد. در این راستا مدلهای اقتصادی و هیدرولوژیکی بکار گرفته شد. متغیرهای بارندگی و دما در افق 2050 با استفاده از مدل LARS-WG تحت سناریوهای انتشار گزارش چهارم هیات بینالدول تغییر ...
بیشتر
دشت بوشکان به عنوان یکی از قطبهای کشاورزی استان بوشهر به شمار میرود. هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثرات تغییر اقلیم بر الگوی کشت محصولات کشاورزی دشت بوشکان میباشد. در این راستا مدلهای اقتصادی و هیدرولوژیکی بکار گرفته شد. متغیرهای بارندگی و دما در افق 2050 با استفاده از مدل LARS-WG تحت سناریوهای انتشار گزارش چهارم هیات بینالدول تغییر اقلیم (A2 و A1B) شبیهسازی شد. برای بخش هیدرولوژیکی، مدلWEAP و ماژول اقتصادی-زراعی MABIA، بکار گرفته شد. در بخش اقتصادی با استفاده از برنامهریزی ریاضی مثبت (PMP)، اثرات تغییر اقلیم بر الگوی کشت محصولات در مناطق مختلف دشت بوشکان مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با تغییر اقلیم میزان آب در دسترس در سناریوهای A2 و A1B به میزان 56/18 و 44/14 کاهش مییابد. همچنین نتایج مدل MABIA حاکی از کاهش شدیدتر عملکرد محصولات گندم و هندوانه نسبت به سایر محصولات است. با اعمال این نتایج در مدل برنامهریزی ریاضی مثبت مشخص شد که سطح زیر کشت و سود کشاورزان در سناریو خوشبینانه بهترتیب به میزان 5/25 و 45/42 و در سناریو بدبینانه 6/38 و 26/55 درصد نسبت به مرجع کاهش خواهد یافت. اما نتایج ارزیابی راهبردهای بهبود راندمان آبیاری و روش کمآبیاری حکایت از اثرگذاری این راهبردها در کاهش اثرات منفی تغییر اقلیم دارد. راهبرد کمآبیاری نسبت به افزایش راندمان آبیاری به دلیل نداشتن هزینههای مرتبط با تغییر شیوه آبیاری سود بیشتری عاید کشاورزان مینماید. این راهبرد میتواند سود کشاورزان را تا 11 درصد در حالت خوشبینانه افزایش دهد. لذا استفاده از این دو راهبرد توسط کشاورزان توصیه میشود.
حدیث کاوند؛ سامان ضیایی؛ مصطفی مردانی نجف آبادی
چکیده
بروز چالشهای اخیر در وضعیت منابع آبی حوضه آبریز زایندهرود، منجر به آن گردیده است که زایندهرود نیز از آلودگی آب در امان نماند و تامین آب با کیفیت مناسب به عنوان یک چالش اساسی در این حوضه محسوب گردد. از اینرو ارائه یک الگوی کشت هدفمند از طریق کاهش اثرات جانبی آلودگی مصرف آب ناشی از فعالیتهای کشاورزی برای حوضه آبریز رودخانه زایندهرود ...
بیشتر
بروز چالشهای اخیر در وضعیت منابع آبی حوضه آبریز زایندهرود، منجر به آن گردیده است که زایندهرود نیز از آلودگی آب در امان نماند و تامین آب با کیفیت مناسب به عنوان یک چالش اساسی در این حوضه محسوب گردد. از اینرو ارائه یک الگوی کشت هدفمند از طریق کاهش اثرات جانبی آلودگی مصرف آب ناشی از فعالیتهای کشاورزی برای حوضه آبریز رودخانه زایندهرود میتواند نقش موثری در مدیریت کمی و کیفی منابع آب حوضه ایفا نماید. برای این منظور مدل شبیهسازی هیدرولوژیکی (مدل WEAP) با مدل بهینهیابی اقتصادی تلفیق و در مرحلهی بعد، اثرات جانبی آلودگی آب با استفاده از مدل SWAT شبیهسازی و بهعنوان ورودی و یک محدودیت زیستمحیطی به مدل یکپارچه سطح حوضه اضافه شده است. دادههای مورد نیاز این الگو به سه شیوه تحقیق پیمایشی، مطالعات و گزارشات اسنادی و استفاده از نظرات کارشناسان و خبرگان طی سالهای آماری 91-1390 جمعآوری شد. نتایج پارامترهای هیدرولوژیکی در الگوی بهینه اقتصادی نشان داد که میتوان با بکارگیری سیاستهای حفاظت منابع آب، اثرات تغییر اقلیم در منطقه را تعدیل بخشید. همچنین مقایسه الگوی بهینه اقتصادی و اقتصادی-زیستی نشان داد که میتوان ضمن بهبود بازده برنامهای به میزان 12 میلیون ریال، میزان تلفات نیترات کمتر از حد مجاز در سطح حوضه را تحقق بخشید.
فرزانه صالحی رضا آبادی؛ ماشاءالله سالارپور؛ مصطفی مردانی نجف آبادی؛ سامان ضیایی
چکیده
در مطالعهی حاضر به تحلیل اقتصادی اثرات تغییرات کمی و کیفی آب در قالب سناریوهای مختلف بر مفاهیمی همچون عملکرد، الگوی کشت، بهرهوری آب و سود ناخالص کشاورزان در سال 97-1396 در شهرستانهای عمده استان کرمان شامل رفسنجان، سیرجان، کرمان، انار، زرند و بردسیر پرداخته شده است. در این راستا، اثر افزایش شوری خاک بر عملکرد محصولات مختلف و اثر ...
بیشتر
در مطالعهی حاضر به تحلیل اقتصادی اثرات تغییرات کمی و کیفی آب در قالب سناریوهای مختلف بر مفاهیمی همچون عملکرد، الگوی کشت، بهرهوری آب و سود ناخالص کشاورزان در سال 97-1396 در شهرستانهای عمده استان کرمان شامل رفسنجان، سیرجان، کرمان، انار، زرند و بردسیر پرداخته شده است. در این راستا، اثر افزایش شوری خاک بر عملکرد محصولات مختلف و اثر همزمان تغییرات کمی و کیفی آب بر سایر شاخصهای ذکر شده با لحاظ تابع تولید محصول-آب-شوری در الگوی برنامهریزی ریاضی مثبت انجام شده است. نتایج اعمال سناریوی افزایش یک واحد شوری خاک نشان داد که بیشترین کاهش عملکرد مربوط به محصولات کلزا و سیب زمینی بهترتیب 13 و 12 درصد و کمترین میزان کاهش عملکرد مربوط به محصولات پسته و جو به میزان 5 درصد است. کمترین و بیشترین میزان کاهش سطح زیر کشت در اثر کاهش کیفیت و کمیّت منابع آب نیز بهترتیب مربوط به مناطق کرمان و رفسنجان است. همچنین، برای تمامی مناطق، افزایش یک واحد شوری بیشترین تأثیر منفی بر بهرهوری اقتصادی مصرف آب دارد. افزونبراین، کاهش کیفیت منابع آب ناشی از افزایش شوری، پستهکاران را در جهت کشت کمتر محصول پسته ترغیب کرده که این امر باعث کاهش بازده برنامهای آنها میشود. با توجه به اثرات منفی کاهش کیفیت و کمیّت منابع آب بر بهرهوری اقتصادی و مدیریت منابع آب بهخصوص در منطقه پستهخیز رفسنجان لزوم توجه به ابزارهای بهبود بهرهوری اقتصادی از جمله استفاده از سامانههای نوین آبیاری و یا راهکارهای اصلاح الگوی کشت و بیمه محصولات در جهت بهبود بازده برنامهای میتواند مؤثر واقع شود.
مصطفی مردانی نجف آبادی؛ عباس عبدشاهی
چکیده
خرما به دلیل نقش بهسزایی که در تولید ناخالص ملی، اشتغالزایی و صادرات دارد، یکی از درختان باغی استراتژیک و اقتصادی ایران است. لذا بررسی کارایی تولیدکنندگان خرما و تلاش جهت بهبود کارایی و استفادهی بهینه از منابع، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در مطالعهی حاضر، جهت در نظر گرفتن شرایط عدم حتمیت در برآورد کارایی نخلستانهای شهرستان ...
بیشتر
خرما به دلیل نقش بهسزایی که در تولید ناخالص ملی، اشتغالزایی و صادرات دارد، یکی از درختان باغی استراتژیک و اقتصادی ایران است. لذا بررسی کارایی تولیدکنندگان خرما و تلاش جهت بهبود کارایی و استفادهی بهینه از منابع، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در مطالعهی حاضر، جهت در نظر گرفتن شرایط عدم حتمیت در برآورد کارایی نخلستانهای شهرستان اهواز، از مدل تحلیل پوششی دادههای استوار (RDEA) استفاده شده است. برای این منظور 85 نفر از نخلکاران این شهرستان با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و دادهها مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه در سال 1397 گردآوری شدند. میانگین کارایی فنی برای این دسته از کشاورزان 90 درصد برآورد شده و این نتیجه نشان دهنده سطح نسبتاً بالای دانش فنی کشاورزان در استفاده از فناوریهای نه چندان پیشرفته کنونی با توجه به منابع موجود میباشد. مهمترین نهادهای که باعث عدم کارایی در نخلستانهای ناکارا شده شامل ماشینآلات، کود، آفتکش و آب آبیاری بوده که با استفاده بهینه از این عوامل تولید به ترتیب 56، 34، 33 و 23 درصد کاهش در مصرف این نهادهها ایجاد خواهد شد. نتایج حاصل از ارزیابی توانایی مدل RDEA در مقابل دادههای نامطمئن که با استفاده از مدل شبیهسازی مونتکارلو انجام پذیرفت نشان داد که این مدل انعطافپذیری قابل توجهی در محافظت از مدل برای این نوع از دادهها دارد. بنابراین، استفاده از نتایج قابل اعتماد این مدل برای مدیران تصمیمگیر در سازمانهای متبوع توصیه میگردد.
مصطفی مردانی نجف آبادی؛ علیرضا نیکویی؛ سامان ضیایی؛ محمود احمدپور برازجانی
چکیده
اهمیت و ضرورت برنامهریزی منطقهای کشت را میتوان ناشی از لزوم استفاده بهینه از ظرفیت های تولید منطقهای و ارائه راهکارهایی جهت نیل به توازن عرضه و تقاضا در تصمیم گیریها و تخصیص منابع تولید کشاورزی دانست. مطالعه حاضر به معرفی الگوی فراگیر برنامهریزی منطقهای کشت محصولات کشاورزی پرداخته که یکی از زیر مجموعههای رویکرد برنامهریزی ...
بیشتر
اهمیت و ضرورت برنامهریزی منطقهای کشت را میتوان ناشی از لزوم استفاده بهینه از ظرفیت های تولید منطقهای و ارائه راهکارهایی جهت نیل به توازن عرضه و تقاضا در تصمیم گیریها و تخصیص منابع تولید کشاورزی دانست. مطالعه حاضر به معرفی الگوی فراگیر برنامهریزی منطقهای کشت محصولات کشاورزی پرداخته که یکی از زیر مجموعههای رویکرد برنامهریزی ساختاری چند هدفه (MOSP) بوده و اهداف متفاوتی همچون اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی به صورت مجزا و توأم مورد توجه قرار گرفته است. محدوده مطالعاتی عبارت از اراضی قابل کشت زراعی و باغی در محدوده تقسیمات سیاسی-جغرافیائی 23 شهرستان واقع در استان اصفهان در سال 1393 بود. نتایج نشان داد که در گروههای اصلی غلات و علوفه کاهش محسوسی در سطح زیرکشت بهینه مدل چند هدفه به ترتیب به میزان 32 و 58 درصد رخ داده است. افزایش سطح زیرکشت گروه محصولات باغی به میزان 38 درصد در الگوی بهینه مدل چند هدفه از دیگر موارد مهم در تحلیل نتایج بود. در مجموع جهت نیل به اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ذکر شده در این مطالعه در قالب یک برنامهریزی چند هدفه کاهش 37 درصدی سطح زیرکشت در استان اصفهان اجتناب ناپذیر است. دست آوردهای این اقدام کاهش مصرف آب آبیاری به میزان 10 درصد، افزایش سود ناخالص به میزان 24 درصد و افزایش تولید به میزان 10 درصد میباشد. با توجه به اینکه در طرح برنامهریزی ساختاری الگوی کشت اهدافی متفاوت و گاهاً متضاد مورد نظر بوده و ایجاد مصالحه بین اهداف مورد نظر در مدل برنامهریزی ساختاری چند هدفه امکان پذیر است، لذا استفاده از آن برای تصمیمگیرندگان توصیه میشود.
مصطفی مردانی نجف آبادی؛ سامان ضیایی
چکیده
یکی از فروض در الگوهای تحلیل پوششی دادهها (DEA) برای برآورد کارایی واحدهای تصمیمگیرنده این است که دادههای ورودی و خروجی الگو بطور کامل شناخته شده و معین بوده که در عمل این فرضی دور از ذهن است. در بسیاری از کاربردهای واقعی، نهادهها و ستادهها اغلب غیردقیق هستند. در مطالعه حاضر به تعیین کارایی مزارع نمونه گندم آبی در شهرستان نیشابور ...
بیشتر
یکی از فروض در الگوهای تحلیل پوششی دادهها (DEA) برای برآورد کارایی واحدهای تصمیمگیرنده این است که دادههای ورودی و خروجی الگو بطور کامل شناخته شده و معین بوده که در عمل این فرضی دور از ذهن است. در بسیاری از کاربردهای واقعی، نهادهها و ستادهها اغلب غیردقیق هستند. در مطالعه حاضر به تعیین کارایی مزارع نمونه گندم آبی در شهرستان نیشابور با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی دادهها با پارامترهای کنترل کننده میزان محافظهکاری (RDEA) پرداخته شد. این روش بر پایه رویکرد بهینهسازی قوی Bertsimas و Sim است و بهدنبال بهینهسازی یک الگوی DEA تحت شرایط عدم قطعیت است. نتایج نشان داد که میانگین کارآیی فنی خالص در تمام سطوح احتمال انحراف هر محدودیت از کران خود بالاتر از میانگین کارآیی فنی بوده که نشان دهنده قابلیت و مهارت زیاد کشاورزان مزارع نمونه در شهرستان نیشابور در تولید گندم است. در هر دو الگوی DEA و RDEA بیشترین میزان اختلاف بین میانگین مقدار مصرف مطلوب و مقدار مصرف واقعی نهادهها مربوط به دو نهاده آفتکش و سطح زیرکشت است. بر این اساس، برگزاری کلاسهای ترویجی آموزش کشاورزان با هدف استفاده بهینه از زمینهای کشاورزی موجود با همکاری کشاورزان کاملاً کارا توصیه میگردد. استفاده از نتایج الگوی RDEA برای انجام مراحل اصلاحسازی رفتار غیربهینه کشاورزان ناکارا در منطقه مورد مطالعه بعلت انعطافپذیری بسیار زیاد آن در مقابل دادههای غیردقیق (بر اساس نتایج شبیهسازی مونت کارلو) توصیه میشود.
مصطفی مردانی نجف آبادی؛ علیرضا سرگزی؛ محمود صبوحی
چکیده
در این مطالعه کارایی مزارع گندم سیستان بررسی شد. داده های مورد استفاده شامل50 نمونه بهره بردار محصولات زراعی منطقه سیستان بود که از طریق نمونه گیری ساده و تکمیل پرسشنامه، جمع آوری شد. برای برآورد کارایی مزارع، روش تحلیل پوششی دادهها و مدل بهینهسازی با پارامترهای کنترل کننده میزان محافظه کاری ترکیب شد. نتایج نشان داد که میانگین ...
بیشتر
در این مطالعه کارایی مزارع گندم سیستان بررسی شد. داده های مورد استفاده شامل50 نمونه بهره بردار محصولات زراعی منطقه سیستان بود که از طریق نمونه گیری ساده و تکمیل پرسشنامه، جمع آوری شد. برای برآورد کارایی مزارع، روش تحلیل پوششی دادهها و مدل بهینهسازی با پارامترهای کنترل کننده میزان محافظه کاری ترکیب شد. نتایج نشان داد که میانگین کارایی مزارع نمونه در مدل پیشنهادی (RDEA)، در سطوح ثابت عدم اطمینان معین (ε) و با افزایش میزان احتمال انحراف هر محدودیت از کران خود (P)، کاهش مییابد. جهت ارزیابی مدل از روش شبیهسازی مونت کارلو استفاده شد. نتایج این شبیهسازی مبین توانایی بالای این مدل نسبت به مدل DEA بود. بنابراین، می توان از این روش برای بدست آوردن کارایی واحدهای تصمیم ساز استفاده کرد.