اقتصاد کشاورزی
مهدی پندار؛ محمد رضوانی؛ سید صفدر حسینی؛ حامد رفیعی
چکیده
با توجه به تأثیر همهگیری کووید-19 بر تقاضای مواد غذایی در نتیجه اختلال در زنجیره تأمین و تکانههای درآمدی، هدف پژوهش حاضر بررسی وجود شکست ساختاری در ترجیحات محصولات دامی (گوشت قرمز، مرغ، تخم مرغ و شیر) مصرفکنندگان ایرانی با استفاده از سیستم تقاضای تقریبا ایدهآل درجه دو و چارچوب رگرسیون سوئیچینگ توسعه یافته توسط اوهتانی و کاتایاما ...
بیشتر
با توجه به تأثیر همهگیری کووید-19 بر تقاضای مواد غذایی در نتیجه اختلال در زنجیره تأمین و تکانههای درآمدی، هدف پژوهش حاضر بررسی وجود شکست ساختاری در ترجیحات محصولات دامی (گوشت قرمز، مرغ، تخم مرغ و شیر) مصرفکنندگان ایرانی با استفاده از سیستم تقاضای تقریبا ایدهآل درجه دو و چارچوب رگرسیون سوئیچینگ توسعه یافته توسط اوهتانی و کاتایاما (Ohtani & Katayama, 1986) در بازه زمانی بهار 1394 تا زمستان 1401 بوده است. جهت محاسبه کششهای قیمتی و درآمدی نیاز به دادههای قیمت و مصرف سرانه محصولات دامی است که در پژوهش حاضر از دادههای سری زمانی فصلی برای دوره زمانی بهار 1394 تا زمستان 1401 استفاده شده است. اطلاعات مربوط به قیمت محصولات دامی از شرکت سهامی پشتیبانی امور دام گرفته شده است. برای محاسبه مصرف سرانه ابتدا اطلاعات مقدار تولید گوشت قرمز، مرغ، شیر و تخم مرغ از شرکت سهامی پشتیبانی امور دام دریافت شد. سپس با جمع مقدار تولید و مقدار واردات گوشت قرمز، مرغ، شیر و تخم مرغ و کسر کردن مقدار صادرات از جمع مذکور و تقسیم بر جمعیت کشور، مقدار مصرف سرانه محاسبه گردید. مقدار صادرات و واردات گوشت قرمز، مرغ، شیر و تخممرغ از گزارش صادرات و واردات وزارت جهاد کشاورزی که به صورت ماهانه منتشر میشود، گرفته شده است. نتایج بیانگر وجود شکست ساختاری به صورت تدریجی در نتیجه همهگیری کووید-19 است. همچنین نتایج نشان میدهد که بعد از همهگیری کووید-19 کشش خود قیمتی گوشت قرمز و مرغ افزایش چشمگیری داشته است. با توجه به کشش بالای خود قیمتی گوشت قرمز، مرغ و تخم مرغ بعد از همهگیری کووید-19 پیشنهاد میشود برای حمایت از مصرفکنندگان دولت از ابزار قیمتی استفاده کند. همچنین به دلیل بالا بودن ضرائب کششهای متقاطع تقاضا برای گوشت قرمز، مرغ و تخم مرغ بعد از همهگیری کووید-19 میتوان انتظار داشت که تغییر در قیمت یکی از محصولات گوشت قرمز، مرغ و تخم مرغ، تقاضای محصول دیگر را به گونهای چشمگیر دچار تغییر کند، بنابراین، در اعمال مدیریت بهینه تقاضا و برنامهریزی الگوی مصرف، استفاده از سیاستهای قیمتی کالای جاشنین میتواند کارا باشد.کلیدواژهها: تغییر ترجیحات، سیسستم تقاضای تقریبا ایدهآل درجه دو، شکست ساختاری.
اقتصاد کشاورزی
حسن مهماندوست؛ علیرضا سرگزی؛ علیرضا کیخا؛ سامان ضیایی؛ علیرضا ثانی حیدری
چکیده
این تحقیق به بررسی ظرفیتها و عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی شهرستان هامون میپردازد. با توجه به اهمیت کارآفرینی در ایجاد اشتغال، کاهش فقر و بهبود کیفیت زندگی در مناطق روستایی، شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی در این زمینه ضروری است. پژوهش حاضر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، شامل 278 نفر از افراد فعال در ...
بیشتر
این تحقیق به بررسی ظرفیتها و عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی در نواحی روستایی شهرستان هامون میپردازد. با توجه به اهمیت کارآفرینی در ایجاد اشتغال، کاهش فقر و بهبود کیفیت زندگی در مناطق روستایی، شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی در این زمینه ضروری است. پژوهش حاضر با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، شامل 278 نفر از افراد فعال در حوزه کسبوکارهای روستایی در پایان سال 1402 انجام شده است. در این مطالعه، عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی به شش بعد اصلی عوامل انسانی و فردی، زیرساختی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تقسیمبندی شدهاند. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل عاملی و الگوی لاجیت ترتیبی بهره گرفته شد. نتایج الگور تحلیل عاملی تحقیق نشان داد " یارانهها و حمایت دولت از تولید"، "درآمد" و "تنوع محصولات روستایی" سهم بالایی در تغییرپذیری بعد اقتصادی توسعه کارآفرینی روستایی دارد. "تجربه، "مشاوره و خدمات حمایتی"، "میزان آگاهی" و "علاقه مندی به آبادانی روستا"سهم بالایی در توضیح بعد فرهنگی و اجتماعی توسعه کارآفرینی روستایی دارند. در بعد زیرساختی، به ترتیب "دسترسی به خدمات و تسهیلات" و "دسترسی به محیط پویای روستایی" نقش تعیین کنندهای را ایفا میکنند. در نهایت در بعد فردی، نتایج نشان داد "انگیزه"، "تحصیلات"، "توان روحی و روانی" و "مدیریت ابتکار و خلاقیت"، سهم بالایی در توضیح این بعد را به خود اختصاص داده است. افزونبراین، نتایج الگوی لاجیت ترتیبی نشان داد به ازای افزایش هر یک واحد در شاخصهای عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی و اجتماعی، عوامل نهادی و آموزشی و عوامل زیرساختی، احتمال قرار گرفتن افراد در گروه انگیزه زیاد برای کارآفرینی روستایی، به ترتیب به میزان 2202/0، 2497/0، 3381/0 و 3620/0 واحد افزایش مییابد. همچنین، به ازای افزایش هر یک واحد در شاخصهای موانع اقتصادی و موانع فرهنگی و اجتماعی، احتمال قرار گرفتن افراد در گروه انگیزه زیاد برای کارآفرینی روستایی به ترتیب به میزان 8430/0 و 0872/0، واحد کاهش مییابد. نتایج این تحقیق اطلاعات مهمی را برای سیاستگذاران فراهم میکند، لذا توصیه میشود سیاستگذاران در گام اول در اجرای برنامههای توسعه کارآفرینی روستایی متغیرهای تعیینکننده توسعه کارآفرینی را مورد توجه قرار دهند و در گام دوم با حمایتهای یارانهای، اعطای تسهیلات کم بهره و صندوقهای بیمهای خرد روستایی، موانع کارآفرینی روستایی و ریسک سرمایهگذاری در آن را کاهش دهند.
اقتصاد کشاورزی
معصومه بهادری؛ بیتا رحیمی بدر؛ علیرضا نیکوئی؛ رویا اشراقی سامانی
چکیده
سیستم کنترل و گواهی بذر به عنوان ابزاری کلیدی جهت تأیید کیفیت بذور تولیدی شناخته شده است. با توجه به جایگاه منحصر به فرد گندم در نظام زراعی و مصرفی، این فرآیند نقش ویژهای در پایداری تولید بذر سالم و امنیت غذایی در کشور ایفا مینماید. مطالعه حاضر به دلیل فقدان غنای تئوریکی و با هدف طراحی مدل مفهومی عوامل مؤثر بر توسعه نظام کنترل بذر ...
بیشتر
سیستم کنترل و گواهی بذر به عنوان ابزاری کلیدی جهت تأیید کیفیت بذور تولیدی شناخته شده است. با توجه به جایگاه منحصر به فرد گندم در نظام زراعی و مصرفی، این فرآیند نقش ویژهای در پایداری تولید بذر سالم و امنیت غذایی در کشور ایفا مینماید. مطالعه حاضر به دلیل فقدان غنای تئوریکی و با هدف طراحی مدل مفهومی عوامل مؤثر بر توسعه نظام کنترل بذر و شناسایی مهم ترین مؤلفههای اثرگذار با توجه به معیارهای فنی، اقتصادی، اجتماعی و ساختاری انجام گرفت. جهت دستیابی به اهداف پژوهش از تئوری مفهوم سازی بنیادی و تحلیل شبکهای استفاده گردید. اطلاعات مورد نیاز از طریق 30 مصاحبه هدفمند با خبرگان بخش کشاورزی در حوزه بذر غلات گردآوری شد. 47 مفهوم، 11 مقوله محوری و چهار مقوله گسترده در قالب ابعاد شش گانه مدل پارادایمی شناسایی شدند. در ادامه هشت نفر از اعضای هیات علمی متخصص در زمینه کنترل بذر برای انجام مقایسات زوجی انتخاب گردید. روایی و پایایی پژوهش در سطح مطلوب ارزیابی شد. در تفسیر معنایی مدل مفهومی، عوامل نظارتی و سیاستهای حمایتی دولت در جایگاه راهکارها با پیامدهای، بهبود کیفیت بذر و ثبات بازار بذر شناسایی گردید. نتایج نشان داد، کیفیت هسته های بذری و متعادل سازی قیمت فروش بذر سالم نسبت به سایر مؤلفه های معیار فنی و اقتصادی دارای اهمیت بیشتری بودند. افزون بر این، رتبهبندی شرکت های تولیدکننده بذر جهت ارائه تسهیلات تشویقی به واحدهای برتر و حمایت از ورود شرکتهای دانش بنیان به عرصه تولید بذر از جمله راهبردهایی بودند که برای توسعه این فرآیند پیشنهاد شد و میتواند مورد توجه مسئولان قرار گیرد.
اقتصاد کشاورزی
علیرضا کرباسی؛ سعید جلالیان
چکیده
پاندمی کووید-۱۹، چالشهای جهانی عمدهای ایجاد کرد، از جمله نرخ رشد منفی درآمد سرانه در تمامی گروههای درآمدی کشورها در سال ۲۰۲۰. زنجیره تأمین پروتئین، بهویژه با منشأ حیوانی (ASF)، با فشارهای فزایندهای از هر دو سوی عرضه و تقاضا مواجه شد که منجر به نوسانات قیمتی گردید. این مطالعه، تأثیر شوک درآمدی بر الگوهای مخارج غذایی و رفتار ...
بیشتر
پاندمی کووید-۱۹، چالشهای جهانی عمدهای ایجاد کرد، از جمله نرخ رشد منفی درآمد سرانه در تمامی گروههای درآمدی کشورها در سال ۲۰۲۰. زنجیره تأمین پروتئین، بهویژه با منشأ حیوانی (ASF)، با فشارهای فزایندهای از هر دو سوی عرضه و تقاضا مواجه شد که منجر به نوسانات قیمتی گردید. این مطالعه، تأثیر شوک درآمدی بر الگوهای مخارج غذایی و رفتار مصرفی را با تمرکز بر این نوع غذاها بررسی میکند. دادههای بودجه خانوارهای ایرانی برای سالهای ۲۰۱۹ (پیش از پاندمی) و ۲۰۲۰ (طی پاندمی) با بکارگیری مدل سیستم تقاضای تقریباً ایدهآل درجه دوم (QUAIDS) تحلیل شد. یافتهها سه بینش کلیدی ارائه دادند: 1) سهم متوسط مخارج غذایی از 37% به 42% افزایش یافته است، ضمن رشد شدیدتر در مناطق روستایی؛ 2) کششهای مخارج برای هر شش گروه ASF شامل گوشت دام، آبزیان، طیور، محصولات لبنی، تخممرغ و چربیها، مثبت مشاهده شد در حالیکه کششهای خودقیمتی بهطور نسبی کوچکتر بودند؛ و 3) زیانهای رفاهی در این شش گروه، از 2% تا 24% متغیر بود، که ناشی از عدم تعادل سیاستی و اختلالات زنجیره تأمین بود. خانوارهای روستایی به جز در گروه چربیها، زیانهای رفاهی بیشتری متحمل شدند. این مطالعه مداخلات هدفمند به شکل سیاستهای حمایتی قیمتی برای مناطق شهری و حمایت اجتماعی برای مناطق روستایی، پیشنهاد میکند. برای تقویت واکنشهای سیاستی و بهبود امنیت غذایی بلندمدت، تحقیقات آتی میتواند پتانسیل جایگزینی پروتئینهای گیاهی را بهعنوان گزینههای پایدار و مقرونبهصرفه ارزیابی کند. این یافتهها راهنمایی ارزشمندی برای سیاستگذاران در راستای بهبود تابآوری و ثبات اقتصادی در دوران پساپاندمی ارائه میدهند.
اقتصاد کشاورزی
شیرین ظریف مرادیان؛ محمود دانشور کاخکی؛ محمود صبوحی صابونی
چکیده
یکی از اهداف اساسی جوامع، بهویژه در کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعهیافته، ریشهکن کردن فقر و دستیابی به توسعه پایدار است. با توجه به اینکه افراد آسیبپذیر در بسیاری از جوامع با چالشهای اقتصادی، زیستمحیطی و سیاسی روزافزون مواجه هستند، مدیریت پیشگیرانه بحرانها توسط دولتها و سیاستگذاران، بهویژه در راستای افزایش بهرهوری ...
بیشتر
یکی از اهداف اساسی جوامع، بهویژه در کشورهای در حال توسعه و کمتر توسعهیافته، ریشهکن کردن فقر و دستیابی به توسعه پایدار است. با توجه به اینکه افراد آسیبپذیر در بسیاری از جوامع با چالشهای اقتصادی، زیستمحیطی و سیاسی روزافزون مواجه هستند، مدیریت پیشگیرانه بحرانها توسط دولتها و سیاستگذاران، بهویژه در راستای افزایش بهرهوری بخشهای کلیدی اقتصادی مانند کشاورزی، به امری ضروری تبدیل شده است. کارآیی بخش کشاورزی نه تنها برای تضمین امنیت غذایی ملی از اهمیت بالایی برخوردار است، بلکه تأثیر عمدهای بر معیشت، درآمدها و تابآوری کشاورزان روستایی کوچک دارد. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر سیاستهای حمایتی کشاورزی بر تابآوری کشاورزان روستایی در منطقه فریمان است. این مطالعه بر روستای حسینآباد رخنهگل در ایران متمرکز بوده و دادهها از طریق مصاحبه و با استفاده از پرسشنامهها جمعآوری شده است. برای اندازهگیری میزان تابآوری کشاورزان روستایی از شاخص اندازهگیری و تحلیل تابآوری (RIMA) که توسط سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO) معرفی شده است، استفاده گردیده است. همچنین، توزیع کودهای یارانهای به کشاورزان، بهعنوان یک سیاست حمایتی رایج کشاورزی در کشور، بهعنوان متغیر مورد بررسی انتخاب شده است. تأثیر این سیاست حمایتی بر تابآوری کشاورزان روستایی از طریق روش همسانسازی امتیاز تمایل (Propensity Score Matching) برآورد شده است. نتایج مطالعه نشان میدهد که خانوارهای واجد شرایط برای دریافت کود یارانهای، بهطور متوسط تابآوری بالاتری نسبت به خانوارهایی که واجد شرایط دریافت این کود نبودهاند، دارند. بر اساس نتایج این تحقیق در منطقه مورد مطالعه، پیشنهاد میشود که کشاورزان روستایی کوچک در تخصیص کود یارانهای، که با محدودیتهای مقداری و بودجهای دولت مواجه است، نسبت به کشاورزان بزرگمقیاس در اولویت قرار گیرند. علاوه بر این، تسهیل دسترسی کشاورزان روستایی به چاههای کشاورزی موجود که تحت مالکیت مؤسسات غیرخصوصی هستند، میتواند بهطور بالقوه تابآوری کشاورزان را افزایش دهد.
اقتصاد کشاورزی
مرتضی مولائی؛ معصومه رشیدقلم؛ باقر حسینپور
چکیده
با توجه به رشد شتابان پلتفرمهای دیجیتال و تغییر بنیادین روشهای بازاریابی، بررسی میزان تمایل مصرفکنندگان به استفاده از بازارهای دیجیتال در بخش کشاورزی از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مطالعه به بررسی عوامل مؤثر بر تمایل مصرفکنندگان به استفاده از بازاریابی دیجیتال محصولات کشاورزی در شهر ارومیه میپردازد. دادهها از طریق ...
بیشتر
با توجه به رشد شتابان پلتفرمهای دیجیتال و تغییر بنیادین روشهای بازاریابی، بررسی میزان تمایل مصرفکنندگان به استفاده از بازارهای دیجیتال در بخش کشاورزی از اهمیت ویژهای برخوردار است. این مطالعه به بررسی عوامل مؤثر بر تمایل مصرفکنندگان به استفاده از بازاریابی دیجیتال محصولات کشاورزی در شهر ارومیه میپردازد. دادهها از طریق پرسشنامه ساختاریافته از ۳۸۵ پاسخدهنده جمعآوری و با استفاده از مدل رگرسیون لوجیت تحلیل شدند. نتایج نشان میدهد که مفید بودن، سهولت استفاده، اعتماد، کیفیت اطلاعات و تأثیر اجتماعی بهطور معنادار و مثبتی بر تمایل مصرفکنندگان تأثیر دارند. همچنین، عوامل جمعیتشناختی نظیر سن (با اثر منفی)، سطح تحصیلات و درآمد (هر دو با اثر مثبت) نقش مهمی ایفا میکنند. تجربه قبلی خرید آنلاین یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر تمایل میباشد و حساسیت به قیمت تأثیر منفی نسبتاً معناداری دارد. این مطالعه با ارائه شواهد تجربی از یک کشور در حال توسعه و مدل جامعی برای درک رفتار مصرفکننده در بازاریابی دیجیتال کشاورزی، به ادبیات موجود کمک میکند. از جمله پیامدهای این مطالعه برای بازاریابان میتوان به طراحی پلتفرمهای کاربرپسند، اولویت دادن به سازوکارهای ایجاد اعتماد و تدوین راهبردهای متناسب با ویژگیهای جمعیتشناختی مختلف اشاره کرد.
اقتصاد کشاورزی
هانیه کظمی شعبانزاده افلاکی؛ عذرا جوان بخت؛ خدیجه الفی
چکیده
فعالیتهای کشاورزی در مقایسه با سایر فعالیتهای تولیدی، فعالیتی پرریسک بوده و این ریسک اغلب با ناکارآمدی همراه است. بنابراین مطالعه همزمان ریسک و عدم کارایی میتواند منجر به تولید کاراتر شود. بر اساس دادههای سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان (سال ۱۳۹۵)، تعداد کل کشاورزان در زمان مطالعه ۳۸۷۶۳ نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران، ...
بیشتر
فعالیتهای کشاورزی در مقایسه با سایر فعالیتهای تولیدی، فعالیتی پرریسک بوده و این ریسک اغلب با ناکارآمدی همراه است. بنابراین مطالعه همزمان ریسک و عدم کارایی میتواند منجر به تولید کاراتر شود. بر اساس دادههای سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان (سال ۱۳۹۵)، تعداد کل کشاورزان در زمان مطالعه ۳۸۷۶۳ نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه مورد نیاز ۲۲۶ نفر محاسبه شد که تقریباً ۵۸ درصد از جمعیت را تشکیل میدهد. پرسشنامه شامل دو بخش بود که بهترتیب مربوط به نهادههای مورد استفاده در فرآیند تولید برنج و متغیرهای اجتماعی-اقتصادی کشاورزان و مزارع آنها بود. برای ارزیابی همزمان کارایی فنی و ریسک تولید برنجکاران، در شهرستان رشت در سال ۱۳۹۷، از یک مدل تولید مرزی تصادفی تعمیمیافته (SFP) با ویژگیهای ریسک انعطافپذیر استفاده شد. نتایج تخمین تابع ریسک تولید نشان داد که تولید برنج بهطور معنیداری تحت تأثیر نهادههای زمین، بذر و نیروی کار قرار دارد. همچنین، نهادههای سطح زیرکشت، آب، سن شالیکار و جنسیت ریسک فزاینده و بذر، علفکشها، ماشینآلات، تحصیلات کشاورز، اندازه خانواده و تجربه کشاورزی از نهادههای ریسک کاهنده هستند. علاوه بر این، بذر، نیروی کار، عضویت در تعاونیهای کشاورزی و بیمه، ناکارایی فنی را افزایش میدهد. کود نیترات، آب، جنسیت، تجربه کشت برنج و شرکت در کلاسهای آموزشی و ترویجی اثر مثبت بر کارایی فنی در منطقهی مورد مطالعه داشتند. نتایج برآورد کارایی فنی نشان داد که میانگین کارایی فنی شالیکاران با مؤلفه ریسک 47/93 درصد و بدون مؤلفه ریسک 27/96 درصد بوده است. بنابراین واضح است که برآورد مدل بدون مؤلفه ریسک منجر به خطای بزرگنمایی در میزان کارایی فنی میشود. در نتیجه، توصیه میشود هنگام اندازهگیری کارایی فنی شالیزارها برای دستیابی به مدیریت ریسک صحیح و تولید بسیار کارآمد، مؤلفه ریسک در نظر گرفته شود.
اقتصاد کشاورزی
مهسا قصابی؛ محمود حاجی رحیمی؛ حامد قادرزاده؛ راضیه شنکایی
چکیده
ریسک یکی از عوامل مهم در فعالیتهای کشاورزی است و نادیده گرفتن آن میتواند به تخصیص ناکارآمد منابع در این بخش منجر شود. نظریهها و مدلهای مختلف برنامهریزی ریاضی برای کمک به تصمیمگیری در مدیریت الگوی کشت در شرایط ریسکی توسعه یافتهاند. هدف این مطالعه تعیین الگوی بهینه کشت در دشت دهگلان با استفاده از دادههای دوره زمانی 1393 تا ...
بیشتر
ریسک یکی از عوامل مهم در فعالیتهای کشاورزی است و نادیده گرفتن آن میتواند به تخصیص ناکارآمد منابع در این بخش منجر شود. نظریهها و مدلهای مختلف برنامهریزی ریاضی برای کمک به تصمیمگیری در مدیریت الگوی کشت در شرایط ریسکی توسعه یافتهاند. هدف این مطالعه تعیین الگوی بهینه کشت در دشت دهگلان با استفاده از دادههای دوره زمانی 1393 تا 1402 بود. در این راستا، از مدل برنامهریزی خطی برای حداکثرسازی درآمد ناخالص کشاورزان استفاده شد و نتایج آن با مدل برنامهریزی درجه دوم و مدل حداقلسازی انحراف مطلق کل (MOTAD) که هر دو به کاهش ریسک توجه دارند، مقایسه گردید. یافتهها نشان داد که عامل ریسک میتواند بهطور معناداری الگوی کشت را تغییر دهد؛ در بالاترین سطح ریسک، الگوی کشتِ مبتنی بر حداکثرسازی سود با استفاده ار برنامهریزی خطی ساده تنها شامل خیار، یونجه و کلزا بود که بیانگر ترجیح محصولات با درآمد ناخالص بالاتر، علیرغم نیاز بیشتر به منابع آبی، است. در شرایط در نظر گرفتن ریسک در مدلهای برنامهریزی ریسکی، سطح زیر کشت گندم و جو نسبت به حالت بدون در نظر گرفتن ریسک افزایش یافت که نشاندهنده گرایش به سوی محصولات با نیاز آبی کمتر باوجود کاهش درآمد ناخالص است. این نتایج بر ضرورت برقراری توازن میان حداکثرسازی درآمد و مدیریت ریسک بهمنظور دستیابی به الگوی کشت پایدارتر تأکید دارد.
اقتصاد کشاورزی
مهدی شعبان زاده خوشرودی
چکیده
بررسی الگوی مصرف غذا در مناطق روستایی ایران برای درک وضعیت امنیت غذایی و رفاه اجتماعی در کشور ضروری است. شناسایی استانهای دارای الگوی مصرف استاندارد و همگن، نه تنها به برنامهریزی برای تأمین نیازهای غذایی کمک میکند، بلکه میتواند به تدوین سیاستهای مناسب و مؤثر در راستای حل مسائل مرتبط با تغذیه و بهداشت عمومی نیز منجر شود. با ...
بیشتر
بررسی الگوی مصرف غذا در مناطق روستایی ایران برای درک وضعیت امنیت غذایی و رفاه اجتماعی در کشور ضروری است. شناسایی استانهای دارای الگوی مصرف استاندارد و همگن، نه تنها به برنامهریزی برای تأمین نیازهای غذایی کمک میکند، بلکه میتواند به تدوین سیاستهای مناسب و مؤثر در راستای حل مسائل مرتبط با تغذیه و بهداشت عمومی نیز منجر شود. با این رویکرد در این مطالعه، ابتدا الگوی فعلی مصرف غذا در مناطق روستایی ایران در سال 1402 مورد بررسی قرار گرفت و با الگوی استاندارد مقایسه شد. سپس، استانهایی که الگوی غذایی آنها شباهت بیشتری به الگوی استاندارد دارد، با استفاده از روش TOPSIS شناسایی و رتبهبندی شدند. پس از آن، با بهرهگیری از روش خوشهبندی k-means، استانهای با الگوی مصرف مشابه استخراج و نقشهی الگوی مصرف غذا برای مناطق روستایی ایران ترسیم گردید. در نهایت، رابطه بین الگوی مصرف و شاخصهای زیرساختی، اقتصادی و اجتماعی استانها مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که الگوی غذایی کنونی خانوارها در مناطق روستایی ایران عمدتاً شامل غلات است و این گروه بیش از 60 درصد انرژی روزانه را تأمین میکند. در حالیکه در سطح جهانی، سهم غلات در تأمین کالری روزانه معادل 50 درصد است و این نسبت در کشورهای با درآمد بالا، متوسط و پایین، بهترتیب 30، 55 و 70 درصد میباشد. علاوه بر این، در شرایط کنونی، مصرف غذا در ایران مطابق با الگوی استاندارد نیست و ساکنان مناطق روستایی کشور 4/28 درصد کمتر از مواد غذایی سبد استاندارد استفاده میکنند و همچنین 16 درصد کمتر از انرژی مورد نیاز را دریافت مینمایند. افراد بیشتر از نیاز خود نان مصرف میکنند، اما در خصوص لبنیات، میوهها و گوشت قرمز، مصرف کنونی بهترتیب 4/64، 1/52 و 50 درصد پایینتر از مقدار استاندارد است. الگوی غذایی در مناطق روستایی شش استان چهارمحال و بختیاری، مرکزی، اصفهان، همدان، زنجان و مازندران به استاندارد تعیینشده توسط وزارت بهداشت نزدیکتر است. در مقابل، الگوی غذایی در نواحی روستایی شش استان هرمزگان، سمنان، کرمان، خراسان شمالی، ایلام و سیستان و بلوچستان بیشترین فاصله را با سبد غذایی استاندارد دارد. از سوی دیگر، الگوی مصرف مواد غذایی در مناطق روستایی استانها متنوع و ناهمگون است و میتوان پنج نوع الگوی رفتاری را شناسایی کرد؛ بر اساس نتایج، الگوی مصرف در مناطق روستایی ایران با موقعیت جغرافیایی ارتباط چندانی ندارد و استانهایی که شاخصهای زیربنایی، اقتصادی و اجتماعی مناسبتری دارند، از الگوی مصرف غذایی استانداردتری برخوردار هستند. با توجه به تجربیات کشورهای مختلف، بهبود تغذیه در مناطق روستایی فرآیندی چند بعدی است و تحت تأثیر مجموعهای از متغیرها شامل عوامل اقتصادی (مانند درآمد، قیمت مواد غذایی، نرخ بیکاری و ...)، عوامل منطقهای (از جمله دسترسی به غذا، توسعه زیرساختهای حمل و نقل، شرایط آب و هوایی و ...)، عوامل اجتماعی و فرهنگی (شامل فرهنگ و باورهای اجتماعی، سطح آموزش و آگاهی، شبکههای اجتماعی و ...) و نهایتاً عوامل فردی (مانند سلامت فردی، عادات و رفتارهای غذایی، دانش شخصی و ...) قرار دارد و برای دستیابی به یک الگوی تغذیهای سالم و متوازن، باید به تعامل و همافزایی میان این عوامل توجه جدی نمود.
اقتصاد کشاورزی
مهدی محمودی؛ حسین محمدی؛ علیرضا کرباسی
چکیده
مطابق با گزارشات فائو، وجود مقدار نامتعارف ضایعات محصولات کشاورزی امروزه به یکی از معضلات و تهدیدهای پیشروی تحقق امنیت غذایی در جوامع بشری تبدیل شده است. بر این اساس یکی از سیاستهای کلیدی دولتها در ارتقاء امنیت غذایی، کاهش ضایعات محصولات کشاورزی است. گزارشات فائو حاکی از آن است که سهم تشکیل ضایعات محصولات کشاورزی در کشور ایران ...
بیشتر
مطابق با گزارشات فائو، وجود مقدار نامتعارف ضایعات محصولات کشاورزی امروزه به یکی از معضلات و تهدیدهای پیشروی تحقق امنیت غذایی در جوامع بشری تبدیل شده است. بر این اساس یکی از سیاستهای کلیدی دولتها در ارتقاء امنیت غذایی، کاهش ضایعات محصولات کشاورزی است. گزارشات فائو حاکی از آن است که سهم تشکیل ضایعات محصولات کشاورزی در کشور ایران نسبت به جهان برابر با 7/2 درصد و به اندازه 35 میلیون تن در سال است و روند افزایشی آن بهعنوان یک مسئله جدی تلقی میشود. مطالعه حاضر سعی کرده تا ویژگیهای مصرفکنندگان و اثرات آمیخته بازاریابی بر ضایعات محصولات کشاورزی منتخب (زیرگروه میوه و سبزیجات بهعنوان یکی از زیرگروههای دارای بیشترین میزان ضایعات) با استفاده از رویکرد بیزین چندسطحی، مورد ارزیابی قرار دهد. بر این اساس، شهر مشهد (در استان خراسان رضوی) بهعنوان دومین شهر پرجمعیت ایران انتخاب شد و نمونهگیری بر حسب مناطق 13 گانه آن انجام شد. تعداد 368 مصرفکنندگان (در سطح اول)، 53 خردهفروش محصولات (در سطح دوم) و 3 میدان بار اصلی شهر (در سطح سوم) در نظر گرفته شدند. نتایج تحقیق نشان داد که فاکتورهای فردی ذکرشده در تحقیق و آمیخته بازاریابی، با توجه به نتایج رویکرد بکار گرفته شده؛ نقش مؤثری در کاهش ضایعات دارند. فاکتورهای فردی و اجتماعی مصرفکنندگان از جمله جنسیت (اثر مثبت)، سطح تحصیلات (اثر منفی در سطح دیپلم تا لیسانس)، تعداد افراد خانوار (اثر مثبت)، تعداد افراد مشغول به کار در خانواده (اثر مثبت)، نوع شغل (اثر مثبت)، درآمد خانوار (اثر منفی برای گروهای درآمدی کمتر از 20 میلیون تومان در ماه و اثر مثبت برای گروه درآمدی بالای 20 میلیون تومان در ماه)، میزان ساعت صرفشده در هفته جهت خرید محصولات کشاورزی (اثر منفی) و تعداد دفعات مراجعه در هفته به مراکز خرید (اثر مثبت) بر درصد ضایعات ایجادشده برای زیرگروه محصولات خام انواع میوه و سبزیجات کشاورزی اثرگذار هستند. همچنین از نظر مصرفکنندگان فاکتورهای آمیخته بازاریابی برای قیمت نسبی (اثر مثبت)، مکان توزیع (اثر مثبت)، فرآیند تولید (اثر منفی) و ترویج و معرفی (اثر مثبت) بر کاهش ضایعات محصولات کشاورزی داشته است. در سطح دوم و سوم که بیانگر خردهفروشان و میدان بارهای اصلی شهر مشهد هستند؛ نتایج نشان داد که مقادیر واریانس عرض از مبدأ در سطح دوم (2830/35) و سوم (9445/26) بیشتر از واریانس جملات خطا (3568/10) هستند که بهترتیب بیانگر ایجاد 28/35 و 94/26 درصد از واریانس کل، توسط عرض از مبدأهای تصادفی سطح دوم و سوم برای تشکیل ضایعات محصولات کشاورزی هستند. بر اساس نتایج پیشنهاد میشود تا مسئله ضایعات علاوه بر مصرفکنندگان نهایی، در حلقههای خردهفروشی و میادین بار نیز مورد توجه قرار بگیرد و راهکارهای کاهش آن شناسایی و ارائه شود. با توجه به نتایج مرتبط با مصرفکنندگان، میتوان پیشنهاد داد که با استفاده از ابزارهای آمیخته بازاریابی شامل قیمت، مکان توزیع، ترویج و معرفی محصولات (با توجه به اثر مثبت هر سه فاکتور بر کاهش ضایعات)؛ مسئله ضایعات محصولات کشاورزی را بهبود بخشید.
اقتصاد کشاورزی
سید محمد جعفر اصفهانی؛ الهام باریکانی
چکیده
با توجه به لزوم حمایت دولت از تولید محصولات کشاورزی، چگونگی اعطای یارانه به محصولات کشاورزی با توجه به اثرات مختلف اقتصادی و زیستمحیطی آن همواره مورد بحث مجامع علمی و سیاسی بوده است. در این مطالعه با استفاده از برنامهریزی ریاضی مثبت، پیامدهای زیستمحیطی کاهش یارانه اعطایی به کودهای شیمیایی در تولید محصولات زراعی و اعطای یارانه ...
بیشتر
با توجه به لزوم حمایت دولت از تولید محصولات کشاورزی، چگونگی اعطای یارانه به محصولات کشاورزی با توجه به اثرات مختلف اقتصادی و زیستمحیطی آن همواره مورد بحث مجامع علمی و سیاسی بوده است. در این مطالعه با استفاده از برنامهریزی ریاضی مثبت، پیامدهای زیستمحیطی کاهش یارانه اعطایی به کودهای شیمیایی در تولید محصولات زراعی و اعطای یارانه به محصول در شهرستان زرندیه استان مرکزی بررسی شد. اطلاعات لازم از طریق منابع آماری وزارت جهاد کشاورزی برای سال زراعی 1401 برای سه محصول گندم آبی، جو آبی و ذرت علوفهای که بیش از 85 درصد سطح زیر کشت این منطقه را به خود اختصاص دادهاند، گردآوری شد. نخست میزان انتشار گازهای گلخانهای ناشی از تولید هر محصول محاسبه و سپس تبعات زیستمحیطی سیاستهای مختلف اعطای یارانه بررسی شدند. در الگوسازی و تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارهایExcel و GAMS و مدل برنامهریزی ریاضی مثبت با رویکرد تابع هزینه استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که بیشترین میزان انتشار گازهای گلخانهای مربوط به تولید ذرت علوفهای است و الکتریسیته، دیزل و کودهای شیمیایی بیشترین سهم را در انتشار گازهای گلخانهای داشتند. شبیهسازی رفتار کشاورزان منطقه نشان داد که با افزایش قیمت کودهای شیمیایی، سطح زیر کشت ذرت علوفهای نسبت به دو محصول دیگر کاهش بیشتری داشته و افزایش قیمت کود فسفر نسبت به سایر کودهای شیمیایی، تأثیر بیشتری بر کاهش میزان انتشار گازهای گلخانهای دارد. همچنین بر اساس نتایج این مطالعه به نظر میرسد سیاست انتقال یارانه از نهادههای شیمیایی به محصول، تبعات زیستمحیطی کمتری به دنبال خواهد داشت.
اقتصاد کشاورزی
علیرضا ثانی حیدری؛ احرام صفری
چکیده
فناوری هوش مصنوعی یکی از راهحلهای مطلوب فعلی برای حل مشکلات بخش کشاورزی و افزایش کمی و کیفی میزان تولید محصولات این بخش است. چرا که پیشبینی و بهبود سیستمهای مدیریت مزرعه، میتواند کیفیت و عرضه محصول را تضمین کند. افزونبراین، بخش کشاورزی بهدلیل جایگاه آن در اقتصاد و امنیت غذایی کشور بهعنوان یکی از حوزههای اولویتدار ...
بیشتر
فناوری هوش مصنوعی یکی از راهحلهای مطلوب فعلی برای حل مشکلات بخش کشاورزی و افزایش کمی و کیفی میزان تولید محصولات این بخش است. چرا که پیشبینی و بهبود سیستمهای مدیریت مزرعه، میتواند کیفیت و عرضه محصول را تضمین کند. افزونبراین، بخش کشاورزی بهدلیل جایگاه آن در اقتصاد و امنیت غذایی کشور بهعنوان یکی از حوزههای اولویتدار برنامههای ملی توسعه فناوری هوش مصنوعی به حساب میآید. گسترش چنین فناوری جدیدی در مقیاس وسیع کشاورزی و در سطح کشور به عوامل مختلفی بستگی دارد. بنابراین، هدف اصلی تحقیق حاضر، تعیین پیشبینیکنندههای کلیدی قصد رفتاری و رفتار استفاده از فناوری هوش مصنوعی در بخش کشاورزی است. ویژگی متمایز این تحقیق ترکیب جنبههای مدل توسعه یافته نظریه یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری (UTAUT2) با جنبههای فناوری، سازمانی و محیطی (TOE) است. حجم نمونه مبتنی بر روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، 211 نفر برآورد و دادهها از طریق تکمیل پرسشنامه بهصورت مصاحبه از کارکنان 9 کشت و صنعت کشاورزی واقع در چهار استان خراسان شمالی، رضوی، جنوبی و سمنان در سال 1402 جمعآوری شد. نتایج نشان داد عملکرد مورد انتظار و تأثیرات اجتماعی، مهمترین عوامل مثبت تعیینکننده قصد رفتاری افراد برای پذیرش فناوری هوش مصنوعی هستند. متغیر ترس از فناوری بهعنوان مهمترین عامل بازدارنده پذیرش فناوری تعیین شد. در بین جنبههای فناوری، سازمانی و محیطی، نتایج نقش قابل توجه جنبههای سازمانی و محیطی بر قصد رفتاری افراد را برجسته میکند. در نهایت، متغیرهای امید به تلاش، شرایط تسهیلکننده، انگیزه لذتجویی، قیمت-ارزش، اعتماد به فناوری، عادت و جنبههای فناوری دیگر عوامل تعیینکننده قصد رفتاری افراد جهت پذیرش فناوری میباشند. این نتایج اطلاعات مهمی را برای ذینفعان مختلف فراهم میکند. توصیه میشود سیاستگذاران در اجرای برنامههای توسعه فناوری هوش مصنوعی در کشاورزی متغیرهای تعیینکننده قصد رفتاری را مورد توجه قرار دهند؛ دولت باید در توسعه زیرساختهای ضروری این فناوری سرمایهگذاری کند و با وضع قوانین کارآمد و پرداخت تسهیلات کمبهره، بستر توسعه این فناوری را فراهم سازد؛ طراحان با ارائه اطلاعات و مشارکت دادن کشاورزان در فرآیند توسعه آن، آنها را بهتر در مورد عملکرد فناوری خود آگاه کنند.
اقتصاد کشاورزی
فاطمه فتحی؛ مینا بهنام
چکیده
توزیع نابرابر زمانی و مکانی آب منجر به بحران آب در بسیاری از کشورها شده است. تجارت فیزیکی محصولات کشاورزی از یک کشور به کشور دیگر، انتقال مجازی منابع آب یا تجارت آب مجازی را به همراه دارد. ایران از جمله کشورهایی است که بهدلیل اقلیم خشک و نیمهخشک برای مدیریت منابع آب از واردات محصولات استفاده میکند و حجم زیادی از محصولات کشاورزی ...
بیشتر
توزیع نابرابر زمانی و مکانی آب منجر به بحران آب در بسیاری از کشورها شده است. تجارت فیزیکی محصولات کشاورزی از یک کشور به کشور دیگر، انتقال مجازی منابع آب یا تجارت آب مجازی را به همراه دارد. ایران از جمله کشورهایی است که بهدلیل اقلیم خشک و نیمهخشک برای مدیریت منابع آب از واردات محصولات استفاده میکند و حجم زیادی از محصولات کشاورزی بخصوص دانههای روغنی را از طریق واردات تأمین مینماید. در این مطالعه با هدف ارزیابی روند واردات آب مجازی دانههای روغنی شامل سویا و آفتابگردان از شرکای تجاری، به تعیین اثرات متغیرهای کلان اقتصادی از جمله ریسک مالی، اقتصادی و سیاسی شرکای تجاری در کنار سایر متغیرهای محیطزیستی برای دوره زمانی 2005 تا 2020 با استفاده از مدل تعمیمیافته جاذبه پرداخته شد. نتایج نشان داد که ریسک مالی و اقتصادی در کنار متغیرهای نسبت تولید ناخالص داخلی ایران به کشور طرف تجاری، دسترسی به آب شریک تجاری در واردات دانههای روغنی تأثیرگذار بوده و نسبت تعرفه واردات در هیچ کدام اثرگذار نبوده است. اثر ریسک مالی شرکای تجاری سویا، بر واردات این دانه روغنی نقش مهمی داشته و رشد نرخ ارز واقعی اثر کمتری را در واردات داشته است، چرا که جهت تأمین نیاز کشور واردات دانههای روغنی مورد حمایت بوده و در دوره مورد مطالعه برای واردات از ارز دولتی بهره گرفته شده است. انتخاب شرکای تجاری با ریسک مالی و فاصله جغرافیایی کمتر می تواند واردات بیشتر و درنتیجه ورود آب مجازی بیشتری را به همراه داشته باشد.
اقتصاد کشاورزی
سید محسن سیدان؛ مهسا معتقد
چکیده
بررسی وضعیت زنجیره ارزش کشمش، به بهبود وضعیت شبکه تولید، عرضه، بازاریابی و صادرات محصول کشمش کمک خواهد کرد. در این تحقیق محصول کشمش در استان همدان انتخاب شده است تا به رفع موانع در زنجیره ارزش در راستای ایجاد اشتغال کمک نماید. دادهها بهصورت اسنادی و پیمایشی از بازیگران زنجیره در سال 1403 گردآوری شده است. برای تحلیل زنجیره ارزش از ...
بیشتر
بررسی وضعیت زنجیره ارزش کشمش، به بهبود وضعیت شبکه تولید، عرضه، بازاریابی و صادرات محصول کشمش کمک خواهد کرد. در این تحقیق محصول کشمش در استان همدان انتخاب شده است تا به رفع موانع در زنجیره ارزش در راستای ایجاد اشتغال کمک نماید. دادهها بهصورت اسنادی و پیمایشی از بازیگران زنجیره در سال 1403 گردآوری شده است. برای تحلیل زنجیره ارزش از روش SWOT و ماتریسQSPM استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که باتوجه به امتیازات کسب شده ماتریس عوامل داخلی و خارجی، راهبرد مناسب برای توسعه زنجیره ارزش کشمش در استان همدان راهبرد تهاجمی است که شامل راهبردهای تجاریسازی محصول و فرآوردههای انگور، ایجاد مزیت رقابتی و جذب بازارهای صادراتی جدید، متنوعسازی محصولات فرآوری شده، اجرای کشاورزی قراردادی، توسعه فرآوری انگور و توسعه تحقیقات مرتبط با تولید و فرآوری میباشد. اولویتهای راهبردی بهدست آمده در این تحقیق میتوانند در مسیر توسعه زنجیره ارزش کشمش همدان گامی اصولی به شمار روند. بررسی حلقههای مختلف زنجیره، نشان داد که حلقههای مفقوده در زنجیره ارزش کشمش شامل ایجاد بنگاههای فرآوریکننده، ایجاد کارگاه کشمش خشککنی و استفاده از کشاورزی قراردادی بوده است.
اقتصاد کشاورزی
رضا حیدری؛ ابراهیم جاودان؛ مهدی شعبانزاده خوشرودی
چکیده
قیمت مواد غذایی شاخص مهمی از رفاه جامعه است و سیاستگذران همواره در تلاشاند تا تورم مواد غذایی را کاهش دهند. در این راستا و با هدف کنترل قیمت مواد غذایی، سیاستهای متفاوتی در ایران نیز به اجرا درآمده که میزان اثرگذاری این سیاستها مورد بحث بوده است. هدف این مقاله، بررسی اثر نامتقارن متغیرهای کلان اقتصادی (حجم پول، تولید ناخالص ...
بیشتر
قیمت مواد غذایی شاخص مهمی از رفاه جامعه است و سیاستگذران همواره در تلاشاند تا تورم مواد غذایی را کاهش دهند. در این راستا و با هدف کنترل قیمت مواد غذایی، سیاستهای متفاوتی در ایران نیز به اجرا درآمده که میزان اثرگذاری این سیاستها مورد بحث بوده است. هدف این مقاله، بررسی اثر نامتقارن متغیرهای کلان اقتصادی (حجم پول، تولید ناخالص داخلی سرانه، نرخ ارز و درجه باز بودن تجاری) بر تورم مواد غذایی ایران با استفاده از رویکرد غیر خطی خودتوضیح با وقفههای گسترده (NARDL) در دوره 2022-1991 میباشد. نتایج حاصل از تخمین مدل NARDL نشان داد که اثر رشد عرضه پول و تولید ناخالص داخلی سرانه بر تورم مواد غذایی تنها در بلندمدت نامتقارن بوده و واکنش تورم مواد غذایی نسبت به افزایش و کاهش رشد آنها مثبت و معنادار است و اثر افزایش آنها بر تورم مواد غذایی بیشتر از اثر کاهش آنهاست. همچنین، اثر رشد نرخ ارز بر تورم مواد غذایی در کوتاهمدت و بلندمدت نامتقارن بوده و واکنش تورم مواد غذایی نسبت به افزایش نرخ ارز مثبت و معنادار است، در حالیکه اثر کاهش آن اثر معناداری بر تورم مواد غذایی ندارد. اثر متغیر درجه باز بودن تجاری بر تورم مواد غذایی نیز در کوتاهمدت و بلندمدت متقارن بوده و افزایش و کاهش آن به میزان یکسان سبب کاهش تورم مواد غذایی میشود. بنابراین، طراحی سیاستهای مؤثر در مدیریت عرضه پول، ذخیره غلات غذایی در طول فصل برداشت، اتخاد سیاستهای ارزی مناسب، عدم افزایش نرخ ارز برای جبران کسری بودجه و نیز کاهش تعرفهها و محدودیتهای تجاری در جهت افزایش درجه باز بودن تجاری توصیه میشود.
اقتصاد کشاورزی
هومن هاشمزاده؛ نازنین یوسفیان؛ ساسان اسفندیاری بهرآسمان؛ علیرضا کرباسی؛ علی فیروززارع
چکیده
بازارهای خردهفروشی شهری، بازارهای خردهفروشی دولتی هستند که اخیراً در ایران با هدف افزایش رفاه مصرفکنندگان و تولیدکنندگان تأسیس شدهاند. برای دستیابی به این هدف و گسترش حضور در بخش خردهفروشی شهری، درک جامعی از رفتار مصرفکننده در این بازارها ضروری است. این مطالعه با استفاده از الگوریتم C4.5 به بررسی عوامل مختلف اجتماعی-اقتصادی ...
بیشتر
بازارهای خردهفروشی شهری، بازارهای خردهفروشی دولتی هستند که اخیراً در ایران با هدف افزایش رفاه مصرفکنندگان و تولیدکنندگان تأسیس شدهاند. برای دستیابی به این هدف و گسترش حضور در بخش خردهفروشی شهری، درک جامعی از رفتار مصرفکننده در این بازارها ضروری است. این مطالعه با استفاده از الگوریتم C4.5 به بررسی عوامل مختلف اجتماعی-اقتصادی مؤثر بر تصمیمگیری مصرفکنندگان در بازارهای خردهفروشی پرداخته است. دادهها از طریق نظرسنجی از 189 مصرفکننده با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی در شهر مشهد در سالهای 1398 و 1399 جمعآوری شد. نتایج نشان داد که آگاهی از تخفیفهای موجود بهطور قابل توجهی انتخاب مصرفکننده را در بازارهای خردهفروشی شهری تحت تأثیر قرار میدهد. با این حال، علیرغم تخفیفهای موجود، آگاهی در میان مصرفکنندگان پایین است که نیاز به بازنگری در استراتژیهای تبلیغاتی میباشد. همچنین نتایج نشان داد تجربه خرید از بازارهای شهری، درآمد خانوار و تحصیلات از جمله عوامل تأثیرگذار بر انتخاب مصرفکننده میباشند. یافتههای این مطالعه میتواند بینشهای ارزشمندی برای سیاستگذاران و سهامداران فراهم آورد که در پی افزایش اثربخشی بازارهای خردهفروشی محلی در ایران هستند. علاوه بر این، با بهرهگیری از این بینشها در زمینه رفتار مصرفکننده و پویایی بازار، این بازارها میتوانند رونق گرفته و نقش بسزایی در بهبود بخش خردهفروشی و اقتصاد ایران ایفا کنند. در این راستا، توصیههایی مانند کمپینهای تبلیغاتی، استراتژیهای آموزشمحور، همکاری با تولیدکنندگان محلی و سیاستهای بازاریابی فراگیر با هدف بهبود دسترسی همه مصرفکنندگان به بازارهای خردهفروشی شهری ارائه گردید.
اقتصاد کشاورزی
فرنوش وجدی حکم آباد؛ حامد رفیعی؛ امیرحسین چیذری؛ سعید یزدانی؛ سید صفدر حسینی
چکیده
امروزه نگهداری و تقویت وفاداری مشتری در راستای محصولات یا خدمات یک شرکت، عموماً نکته اصلی و مرکزی فعالیتهای بازاریابی شده است. ازجمله مواردی که میتواند بر بهبود وفاداری مشتریان به برند/ محصول تأثیرگذار باشد، بازاریابی اخلاقی است. بازاریابی اخلاقی حوزهای از اخلاق کاربردی است که با اصول اخلاقی پنهان در رفتار، تبلیغ و تنظیم در ...
بیشتر
امروزه نگهداری و تقویت وفاداری مشتری در راستای محصولات یا خدمات یک شرکت، عموماً نکته اصلی و مرکزی فعالیتهای بازاریابی شده است. ازجمله مواردی که میتواند بر بهبود وفاداری مشتریان به برند/ محصول تأثیرگذار باشد، بازاریابی اخلاقی است. بازاریابی اخلاقی حوزهای از اخلاق کاربردی است که با اصول اخلاقی پنهان در رفتار، تبلیغ و تنظیم در بازاریابی ارتباط دارد. مصرفگرایی اخلاقی نیز در دو دهه اخیر به دلیل مسائل اجتماعی و زیستمحیطی اهمیت پیدا کرده است. در این راستا در این مطالعه به هدف بررسی مؤلفههای اخلاقی بر ارزش دوره عمر مشتری برای مصرفکنندگان محصولات لبنی در تهران در سال 1402 انجام شده است. برای دستیابی به هدف، 710 پرسشنامه در شهر تهران تکمیل گردید و با استخراج اطلاعات مورد نیاز برای محاسبه دوره عمر مشتری از روش GWRFM استفاده گردید و نتایج نشاندهنده درصد فراوانی بالای خوشههای با ارزش دوره عمر پایین بودند. در مرحله دوم با استفاده از لاجیت چندگانه به بررسی تأثیر مؤلفههای اخلاقی بر CLV پراخته شد که نتیجه حاکی از اهمیت پایبندی به قوانین حوزه فعالیت و پذیرش مسئولیت اجتماعی بر ارزش دوره عمر مشتری بصورت مثبت و معنیدار بود. از این رو پیشنهاد میشود فعالان صنعت لبنیات با مطمئن کردن مشتریان از پایبندی به قوانین حوزه فعالیت این صنعت و همچنین پذیرش مسئولیت اجتماعی میتوانند آنها را به خوشههای بالاتر منتقل کرده و جزو مشتریان وفادار خود قرار دهند. اگر در زمینه احترام به هنجارهای اخلاقی نیز اقدامات مثبتی انجام گردد بخش قابل توجهی از مصرفکنندگان محصولات پنیر، ماست و دوغ را تحت تأثیر قرار میدهد و سبب حرکت آنها به سوی قرارگیری در زمره مشتریان باارزش این صنعت میشود.
اقتصاد کشاورزی
سهراب صدفیآبکنار؛ امیرحسین چیذری؛ حامد رفیعی؛ حبیب الله سلامی
چکیده
این مطالعه بر روی پوشش ریسک پسته فندقی با استفاده از قراردادهای آتی و سپرده سرمایهگذاری تمرکز دارد و تغییرات ریسک و انتخاب پرتفوی بهینه را از 27 مهرماه 1397 تا 28 دیماه 1400 بررسی میکند. با استفاده از نظریه سبد کالایی مارکویتز، این مطالعه از مدلهای اقتصادسنجی مختلفی از جمله تحلیل رگرسیون، مدلهای GARCH و آزمون ریشه واحد فصلی برای ...
بیشتر
این مطالعه بر روی پوشش ریسک پسته فندقی با استفاده از قراردادهای آتی و سپرده سرمایهگذاری تمرکز دارد و تغییرات ریسک و انتخاب پرتفوی بهینه را از 27 مهرماه 1397 تا 28 دیماه 1400 بررسی میکند. با استفاده از نظریه سبد کالایی مارکویتز، این مطالعه از مدلهای اقتصادسنجی مختلفی از جمله تحلیل رگرسیون، مدلهای GARCH و آزمون ریشه واحد فصلی برای تعیین سبد کالایی بهینه جهت پوشش ریسک استفاده میکند. نتایج کلیدی شامل نوسانات فصلی معنادار در فرکانسهای مختلف است که نشاندهنده الگوهای فصلی قوی و پایدار است. تحلیل رگرسیون روابط معناداری بین بازدههای گذشته و کنونی را نشان میدهد که تأثیر بازدههای گذشته بر عملکرد کنونی را برجسته میکند. مدلهای GARCH ضرایب مثبت معناداری برای اثرات شوک و وقفههای واریانس نشان میدهند که به معنای تأثیرات قابل توجه شوکها و اثرات خودرگرسیونی قوی نوسانات گذشته بر نوسانات کنونی است. نسبت بهینه قراردادهای سپرده کالایی پسته فندقی بر اساس فصل و روز متغیر است که تقاضای بازار و ترجیحات سرمایهگذاران را منعکس میکند. این مطالعه چندین پیشنهاد سیاستی ارائه میدهد که عبارتند از؛ تقویت و مدیریت نوسانات فصلی از طریق مشتقات مالی، حمایت از ابزارهای پوشش ریسک، توجه به الگوهای فصلی و روزانه در ترکیب سبد کالایی، پایش و کنترل نوسانات در دورههای حساس و توسعه سیاستهای حمایتی در ماههای کم نوسان. این پیشنهادها هدف دارند عملکرد بازار پسته فندقی را بهبود بخشیده و کارایی تصمیمگیریهای سرمایهگذاری را افزایش دهند.
اقتصاد کشاورزی
زهرا زارعی دستگردی؛ خلیل کلانتری؛ علی اسدی
چکیده
بخش کشاورزی در کشورهای در حال توسعه نقش مهمی را در پیشبرد توسعه ملی ایفا مینماید و سیاستگذاری عقلایی و برنامهریزی راهبردی جهت پیشبرد توسعه پایدار این بخش یکی از دغدغههای اصلی کنشگران نهادی ذیربط به شمار میرود. در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی سناریوهای توسعه پایدار کشاورزی در حوضه آبریز زاینده رود استان اصفهان انجام ...
بیشتر
بخش کشاورزی در کشورهای در حال توسعه نقش مهمی را در پیشبرد توسعه ملی ایفا مینماید و سیاستگذاری عقلایی و برنامهریزی راهبردی جهت پیشبرد توسعه پایدار این بخش یکی از دغدغههای اصلی کنشگران نهادی ذیربط به شمار میرود. در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی سناریوهای توسعه پایدار کشاورزی در حوضه آبریز زاینده رود استان اصفهان انجام گرفت. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری خبرگان مرتبط با توسعه کشاورزی در استان بودند. جهت جمعآوری دادهها از منابع کتابخانه ای، پرسشنامه و مصاحبه استفاده گردید. برای شناسایی مؤلفهها و پیشرانهای اولیه مؤثر بر توسعه پایدار کشاورزی در حوضه آبریز زاینده رود استان اصفهان از روش دلفی و مصاحبه با نخبگان و مسئولین اجرایی استفاده شد و برای انتخاب خبرگان نیز تکنیک گلوله برفی به کار رفت. در نهایت تعداد 8 پیشران کلیدی در راستای تبیین متغیرهای پژوهش در قالبی استراتژیک مورد شناسایی و تفکیک قرار گرفتند. بر این اساس در قسمت مربوط به بیان اولویتهای پژوهش در دو حالت مستقیم و غیرمستقیم، این 8 عامل کلیدی در اولویتهای مختلف تکرار شده اند. پرسشنامهها بین 25 نفر از خبرگان توزیع گردید. در این پژوهش برای آینده نگاری توسعه پایدار کشاورزی 5 سناریوی باورکردنی با درنظر گرفتن وضعیتهای حاصل از عوامل کلیدی و وجه اشتراک و یا تفاوتهای آنها در دستههای سناریوهای مطلوب، ایستا و بحرانی شناسایی و با توجه به نمره کل اثر آنها که بین 85 تا 109 هستند؛ تعداد 2 سناریو محتملترین سناریوها تشخیص داده شد که یک سناریو مطلوب و یک سناریو بحرانی هستند.
اقتصاد کشاورزی
محمود حاجی رحیمی؛ پریسا علیزاده؛ فرشته شریفی
چکیده
صنعت پرورش مرغ گوشتی از مهمترین زیر بخشهای کشاورزی در ایران و استان کردستان است. در استان کردستان، تعداد واحدهای پرورش مرغ گوشتی فعال 716 واحد میباشد و در سالهای اخیر (از سال 1398 تا حالا) تعداد این واحدها 5 درصد رشد داشته است. با وجود اهمیت بالای این صنعت، تا زمان تدوین این مقاله، حتی یک پژوهش علمی در مورد محاسبه شاخصهای مزیت نسبی ...
بیشتر
صنعت پرورش مرغ گوشتی از مهمترین زیر بخشهای کشاورزی در ایران و استان کردستان است. در استان کردستان، تعداد واحدهای پرورش مرغ گوشتی فعال 716 واحد میباشد و در سالهای اخیر (از سال 1398 تا حالا) تعداد این واحدها 5 درصد رشد داشته است. با وجود اهمیت بالای این صنعت، تا زمان تدوین این مقاله، حتی یک پژوهش علمی در مورد محاسبه شاخصهای مزیت نسبی و توان رقابتی تولید مرغ گوشتی در استان کردستان انجام نشده است. هدف پژوهش حاضر برآورد و بررسی شاخصهای مزیت نسبی، شاخصهای حمایت دولت و توان رقابت داخلی و صادراتی تولید گوشت مرغ در استان کردستان در سال 1402 با استفاده از الگوی ماتریس تحلیل سیاستی میباشد. نتایج حاصل از برآورد شاخصهای مزیت نسبی شامل نسبت هزینه منابع داخلی و نسبت منفعت به هزینه اجتماعی حاکی از وجود مزیت نسبی برای تولید این محصول در استان کردستان در همه ظرفیتهای تولید میباشد. نتایج حاصل از شاخص حمایت اسمی از محصول نشان داد که قیمت بازاری گوشت مرغ زنده در کشور پایینتر از قیمت سایهای آن است و به عبارت دیگر از تولید کننده مالیات غیرمستقیم قیمتی اخذ شده است. نتایج محاسبه شاخص حمایت اسمی از نهاده نیز بیانگر آن است که قیمت سایهای نهادهها بیشتر از قیمت بازاری آنها بوده است و یارانه غیرمستقیم به نهادههای مرغداریها پرداخت شده است. نتایج برآورد شاخص حمایت مؤثر که برآیند حمایت اسمی محصول و حمایت اسمی نهادهها را نشان میدهد، حاکی است که دولت در مجموع از تولید مرغ گوشتی در استان کردستان حمایت مؤثر کرده است. شاخصهای توان رقابتی نیز برای محصول یاد شده بیانگر توانایی رقابت این محصول چه در سطح داخلی و چه در سطح بینالملل میباشد. به عبارت دیگر، حتی چنانچه دولت حمایت یارانهای از نهادهها را حذف کند، به شرطی که همزمان سرکوب قیمت محصول را نیز بردارد و تعیین قیمت را به بازار واگذار کند، تولید مرغ گوشتی در استان کردستان توان رقابتی لازم برای حضور در باز جهانی و بویژه بازار کشور دارای مرز مشترک با استان کردستان یعنی عراق را دارد. بر اساس این یافتهها، پیشنهاد میگردد به جای سیاستهای مداخله گرانه در بازار محصول و نهادههای تولید مرغ گوشتی، به فراهم آوردن زیرساختهای بازار شفاف و رقابتی در تولید این محصول اولویت داده شود.
اقتصاد کشاورزی
مهسا بهرامی نسب؛ علی فیروززارع؛ آرش دوراندیش؛ محمود صبوحی؛ محمد قربانی
چکیده
منابع آب زیرزمینی بهعنوان یک منبع حیاتی برای کشاورزی در مناطق خشک محسوب میشوند که برداشت بیرویه از آنها منجر به چالشهای جدی مانند کاهش سطح آب و افزایش کمآبی شده است. این مطالعه با تمرکز بر نیاز فوری به مدیریت پایدار منابع آب زیرزمینی، از رویکرد تصمیمگیری گروهی مشارکتی با حضور ذینفعان متنوع، بهویژه کشاورزان، استفاده میکند. ...
بیشتر
منابع آب زیرزمینی بهعنوان یک منبع حیاتی برای کشاورزی در مناطق خشک محسوب میشوند که برداشت بیرویه از آنها منجر به چالشهای جدی مانند کاهش سطح آب و افزایش کمآبی شده است. این مطالعه با تمرکز بر نیاز فوری به مدیریت پایدار منابع آب زیرزمینی، از رویکرد تصمیمگیری گروهی مشارکتی با حضور ذینفعان متنوع، بهویژه کشاورزان، استفاده میکند. نادیده گرفتن مشارکت کشاورزان در فرآیند تصمیمگیری منجر به سیاستهای ناکارآمد شده است. این پژوهش با بهکارگیری روشهای تصمیمگیری چندمعیاره(MCDM) ، بهویژه تکنیکهای آنتروپی شانون فازی وTOPSIS فازی، راهبردهای کاهش مصرف آب زیرزمینی در منطقه صفیآباد شمال خراسان، ایران را اولویتبندی میکند. دادههای کیفی حاصل از مصاحبه با ذینفعان، بینشهایی در مورد چالشها و فرصتهای مرتبط با استفاده از آب زیرزمینی ارائه میدهد و دو راهبرد اصلی را شناسایی میکند: (۱) انتقال به کشت محصولات کمآببر و (۲) پذیرش سیستمهای آبیاری مدرن. این راهبردها نه تنها کاهش قابل توجهی در مصرف آب را نوید میدهند، بلکه از شیوههای کشاورزی پایدار نیز حمایت میکنند. یافتهها بر اهمیت همکاری ذینفعان در اجرای سیاستهای مؤثر مدیریت آب تأکید میکنند تا استفاده مسئولانه از منابع تضمین شده و پایداری بلندمدت حاصل شود. این مطالعه بهعنوان الگویی برای پژوهشهای آینده عمل میکند و از روشهای ترکیبی که تحلیلهای کیفی و کمی را ادغام میکنند، برای ارائه توصیههای سیاستی و بهبود مدیریت منابع آب حمایت میکند.
اقتصاد کشاورزی
وهاب قلیچ
چکیده
تغییرات زیستمحیطی در سطح جهانی چالشی بزرگ برای اجتماع بشریت شده است. از اینرو نیاز است از پروژههای دوستدار محیطزیست در تمام ابعاد ازجمله ابعاد مالی و اقتصادی حمایت ویژهای صورت پذیرد. به بیان دیگر، توجه به اخلاق و ارزشهای انسانی و اجتماعی همراه با دغدغههای حفاظت از محیطزیست در ضمن فعالیتهای اقتصادی باعث میشود فعالیت ...
بیشتر
تغییرات زیستمحیطی در سطح جهانی چالشی بزرگ برای اجتماع بشریت شده است. از اینرو نیاز است از پروژههای دوستدار محیطزیست در تمام ابعاد ازجمله ابعاد مالی و اقتصادی حمایت ویژهای صورت پذیرد. به بیان دیگر، توجه به اخلاق و ارزشهای انسانی و اجتماعی همراه با دغدغههای حفاظت از محیطزیست در ضمن فعالیتهای اقتصادی باعث میشود فعالیت در بخشهای گوناگون اقتصادی و مالی همچون نظام بانکداری، بنگاههای تولیدی و صنعتی، شرکتهای بیمه و... متفاوت از همیشه باشد. در این بین پدیداری مفهومی با عنوان «بانکداری سبز» یکی از مهمترین مصادیق این حمایت است. این نوع بانکداری بهعنوان بخش مهمی از بانکداری اخلاقی، نقش خاصی در صیانت و نگهداشت محیطزیست ایفا مینماید. این پژوهش با تبیینی جامع از بانکداری سبز و با استفاده از مطالعات نظری و تجربیات بینالمللی و کسب نظر از خبرگان و صاحبنظران مربوطه، عوامل مؤثر بر گرایش شبکه بانکی کشور به بانکداری سبز را با بهرهگیری از روش دلفی، تحلیل پرسشنامه و آزمون فریدمن شناسایی و تحلیل مینماید. براساس نتایج پژوهش، بهترتیب چهار معیار اصلی اقتصادی، ساختاری، مدیریتی و اجتماعی در اثرگذاری بر این گرایش شناسایی گردید. در بخش زیرمعیارها نیز نرخ تورم بالا، ارزان بودن نسبی قیمت انرژی و وجود بازارهای موازی پرسود در کنار سپردهگذاری سبز از مهمترین علل در گرایش کم به بانکداری سبز عنوان شده است؛ همچنین سهم قوانین و مقررات و نظام حقوقی، نظام کارگزینی، ارتقا و تشویق مدیران و کارکنان بانکی، نظام نظارتی بانک مرکزی، سهم نگرش مدیرانارشد نسبت به مسائل زیستمحیطی، حاکمیت شرکتی، نظارت داخلی بانک، وزن توجه به بانکداری سبز در انتخاب و تصمیم مشتریان، نگرش جامعه نسبت به مسائل زیستمحیطی و فرهنگ تقاضامندی و مطالبهگری از جمله مهمترین زیرمعیارها مؤثر بر گرایش شبکه بانکی کشور به بانکداری سبز ارزیابی و معرفی شده است.
اقتصاد کشاورزی
صابر کلهری؛ لیلی ابوالحسنی؛ محمود صبوحی؛ مریم سرخوش
چکیده
از مهمترین مسائل و چالشهای پیشرو در جهان امروز، آلودگی هوا و بهخصوص آلاینده PM2.5 میباشد، بهنحویکه این مساله به یکی از معضلات پیچیده و جدی در زندگی انسانهای سراسر جهان تبدیلشده است. قرار گرفتن در معرض سطوح بالای آلودگی هوا موجب پیامدهای منفی سلامتی است. مطالعه حاضر در نظر دارد تا تمایل به پرداخت ساکنین شهر مشهد برای بهبود ...
بیشتر
از مهمترین مسائل و چالشهای پیشرو در جهان امروز، آلودگی هوا و بهخصوص آلاینده PM2.5 میباشد، بهنحویکه این مساله به یکی از معضلات پیچیده و جدی در زندگی انسانهای سراسر جهان تبدیلشده است. قرار گرفتن در معرض سطوح بالای آلودگی هوا موجب پیامدهای منفی سلامتی است. مطالعه حاضر در نظر دارد تا تمایل به پرداخت ساکنین شهر مشهد برای بهبود آلاینده PM2.5 و عوامل مؤثر بر این تمایل به پرداخت را اندازهگیری کند. برای رسیدن به این هدف از روش نمونهگیری خوشهای دو مرحلهای از 343 نفر و با بکار بردن مدل انتخاب گسسته چندبعدی (MBDC) و الگوی اقتصادسنجی لاجیت ترتیبی استفاده شد. بر اساس نتایج، تمایل به پرداخت مردم مشهد برای بهبود کیفیت آلاینده PM2.5 به میزان 55488 ده ریال برآورد شد. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهایی همچون تحصیلات، سن افراد، داشتن بیماری تنفسی و درآمد بر تمایل به پرداخت افراد اثری مثبت و معنیدار و متغیر بعد خانوار اثر منفی و معنیداری بر تمایل به پرداخت داشته است. نتایج این پژوهش میتواند شهرداری مشهد را نسبت به میزان درآمد احتمالی از عوارض محیطزیستی ناشی از آلودگی هوا که شهروندان مایل به پرداخت آن برای بهبود کیفیت هوا هستند، آگاه سازد و پیشنهاد میشود شهرداری این عوارض محیطزیستی را بهصورت ماهانه جمعآوری و بهصورت اختصاصی برای پروژههای کاهش آلودگی هوا استفاده کند.
اقتصاد کشاورزی
مهدی شعبان زاده خوشرودی؛ ابراهیم جاودان؛ کتایون شمشادی
چکیده
طی یک دهه اخیر، بهدلیل افزایش قیمت مواد غذایی، هزینه رژیم غذایی سالم در ایران به شدت افزایش یافته است. اگر چه هدفگذاری سیاستهای حمایتی دولت در جهت بهبود وضعیت معیشت خانوارها بوده اما اطلاعات هزینه و درآمد خانوارهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که بهدلیل شرایط تورمی و بهدنبال آن تأثیرپذیری درآمد واقعی و قدرت خرید مصرفکنندگان، ...
بیشتر
طی یک دهه اخیر، بهدلیل افزایش قیمت مواد غذایی، هزینه رژیم غذایی سالم در ایران به شدت افزایش یافته است. اگر چه هدفگذاری سیاستهای حمایتی دولت در جهت بهبود وضعیت معیشت خانوارها بوده اما اطلاعات هزینه و درآمد خانوارهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که بهدلیل شرایط تورمی و بهدنبال آن تأثیرپذیری درآمد واقعی و قدرت خرید مصرفکنندگان، این برنامهها اثرگذاری لازم را در کاهش فقر و ناامنی غذایی نداشتهاند. این در حالی است که کاهش فقر و افزایش ضریب امنیت غذایی یک الزام برای کشورهای مستقل نظیر ایران به شمار میرود. در این راستا، شناخت وضعیت موجود فقر، امنیت غذایی و عوامل اثرگذار بر ناامنی نه تنها شرط اصلی تدوین برنامههای آتی است بلکه ضروری است این کار با هدف پایش و ارزیابی نتایج برنامهها و اقدامات اجراشده تداوم یابد. بر این اساس در مطالعه حاضر توزیع مکانی فقر و ناامنی غذایی در مناطق شهری ایران در سال 1401 بررسی و سپس عوامل مؤثر بر ناامنی غذایی شناسایی شده است. جهت دستیابی به این اهداف ابتدا با استفاده از اطلاعات هزینه- درآمد خانوار مرکز آمار ایران ماتریس عملکرد تغذیهای ترسیم و سرانه کالری دریافتی در سال 1401 محاسبه شد. در ادامه با استفاده از اطلاعات مذکور، شاخص کلی امنیت غذایی خانوار (AHFSI) و نیز شاخص فقر فوستر، گریر و توربک (FGT) محاسبه و بر اساس این شاخصها توزیع مکانی فقر و ناامنی غذایی در مناطق شهری ایران بررسی شد. در نهایت نیز تأثیر متغیرهای اقتصادی و دموگرافیکی بر ناامنی غذایی در چارچوب مدل لاجیت تحلیل شد. بر اساس نتایج، مناطق شهری کشور در شرایط امنیت پائین غذایی قرار دارند؛ بهطوریکه تنها 45 درصد افراد از امنیت غذایی برخوردار بوده و حدود 55 درصد از ساکنان مناطق شهری یا با ناامنی غذایی روبرو و یا در مرز ناامنی غذایی قرار دارند. از سوی دیگر سرانه کالری دریافتی در مناطق شهری کشور 2540 کیلوکالری است، و عموما این کالری از غلات تأمین میشود. ضمن آن که در دریافت کالری در استانهای مختلف کشور نابرابری وجود دارد و متوسط کالری دریافتی میان استانها بین 3196 -1988 کیلوکالری متغیر است. بررسی وضعیت شاخصهای فقر غذایی نیز نشان میدهد متوسط نرخ، شکاف و شدت فقر در مناطق شهری بهترتیب 1/55، 2/15 و 6 درصد است. بر اساس این شاخصها میتوان گفت 1/55 درصد جمعیت مناطق شهری کشور در سال 1401 فقر غذایی داشته و کالری دریافتی خانوارهای فقیر در این مناطق، 2/15 درصد کمتر از حداقل کالری موردنیاز روزانه بوده است؛ لذا برای از بین بردن فقر، کالری دریافتی خانوارهای فقیر باید 2/15 درصد افزایش یابد. در نهایت نیز نتایج حاصل از برآورد مدل لاجیت نشان داد که متغیرهای سن، وضعیت اشتغال، ساعت کار سرپرست خانوار، یارانه دریافتی خانوار، درآمد خانوار و تنوع غذایی بر امنیت غذایی خانوارها اثر مثبت و معنیدار اما بعد خانوار بر امنیت غذایی خانوارها اثر منفی دارد. ضمن آن که دو متغیر جنسیت و سواد سرپرست خانوار بر امنیت غذایی خانوارها در مناطق شهری ایران اثر معنیدار نداشتهاند. با توجه به یافتههای مطالعه حاضر اگر چه راه حل بلندمدت افزایش قدرت خرید خانوار، ثبات بخشی و کاهش قیمت کالاها از طریق تقویت تولید و عرضه است اما در کوتاهمدت، افزایش حقوق و دستمزدها متناسب با نرخ تورم و نیز افزایش برنامههای حمایت اجتماعی از اقشار کمدرآمد و ضعیف جامعه باید مورد توجه قرار گیرد. بهعبارت دیگر سیاستگذاریهای درآمدی که بهصورت مستقیم و یا غیرمستقیم بتوانند سطح درآمد و در نتیجه قدرت خرید خانوار را افزایش دهند، میتوانند بهعنوان یک راهکار علمی و اثرگذار بر امنیت غذایی بهحساب آیند. ضمن آنکه برنامههای حمایت اجتماعی و فقرزدایی باید هدفمند بوده و متناسب با نیازها و کمبودها در شرایط جغرافیایی، جمعیتی و درآمدی مختلف بهکار گرفته شوند.
اقتصاد کشاورزی
فاطمه رزاقی بورخانی؛ طاهر عزیزی خالخیلی؛ علی اکبر براتی
چکیده
با توجه به محدود بودن منابع آب شیرین و تجدیدشونده در جهان، کمبود منابع آب از جمله بزرگترین مسائل پیش روی بشر است که منجر به افزایش مخاطرات مرتبط با آب شده است. بحران منابع آب با کاهش سطح تولید بر امنیت غذایی تأثیر منفی میگذارد. بخش کشاورزی بهدلیل افزایش تولید و وابستگی زیاد به منابع آبی در دهههای اخیر تحت تأثیر تغییرات اقلیمی ...
بیشتر
با توجه به محدود بودن منابع آب شیرین و تجدیدشونده در جهان، کمبود منابع آب از جمله بزرگترین مسائل پیش روی بشر است که منجر به افزایش مخاطرات مرتبط با آب شده است. بحران منابع آب با کاهش سطح تولید بر امنیت غذایی تأثیر منفی میگذارد. بخش کشاورزی بهدلیل افزایش تولید و وابستگی زیاد به منابع آبی در دهههای اخیر تحت تأثیر تغییرات اقلیمی ناشی از افزایش میزان دما و کاهش سطح بارش با بحران کمآبی مواجه بوده است. با توجه به اهمیت کشت آبی در استان مازندران و نقش مهم استان مازندران در امنیت غذایی کشور، مطالعه حاضر باهدف شناسایی مهمترین متغیرهای اثرگذار در امنیت آبی استان مازندران انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل 16 نفر از خبرگان موضوعی دارای سابقه تحقیقاتی یا اجرایی در حوزههای مرتبط با مطالعات آب، امنیت آبی و تغییر اقلیم بودند. انتخاب این افراد به روش هدفمند انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها در این پژوهش پرسشنامه و روش جمعآوری دادهها مصاحبه حضوری بود. در ابتدا با استفاده از مرور ادبیات موضوع و مصاحبههای نیمه ساختارمند با خبرگان موضوعی، متغیرهای دخیل در امنیت آبی شناسایی شدند. سپس، از خبرگان خواسته شد تا اثرات متقاطع متغیرهای شناساییشده را از طریق مقایسه زوجی ارزیابی کنند. در نهایت، تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل اثرات متقابل با استفاده از نرمافزار MICMAC انجام شد. براساس نتایج، متغیر «مدیریت و حکمرانی خوب آب کشاورزی» در رتبه اول میزان اثرگذاری مستقیم قرار گرفت که نشاندهنده اهمیت قابلتوجه این متغیر در مدیریت بحران آبی است. «کاهش میزان نزولات جوی بهواسطه وقوع تغییرات اقلیمی»، «میزان و تنوع منابع آبی» و «سطح دانش و سواد زیستمحیطی روستاییان» در رتبههای بعدی از نظر میزان تأثیرگذاری مستقیم بر امنیت آبی قرار گرفتند. حکمرانی خوب آب با تقویت مشارکت همافزای بخشهای دولتی، خصوصی و مردمنهاد، بهمنظور برنامهریزی و سیاستگذاری امنیت غذایی (مبتنی بر رویکرد پیوند آب، انرژی و غذا) باید مورد توجه قرار گیرد. در این راستا مدیریت بهینه مزرعه با عملیات خوب کشاورزی (GAP) و روشهای کشاورزی حفاظتی و تابآوری کشاورزان نسبت به تغییرات اقلیم، آگاهسازی و توانمندسازی کشاورزان از طریق گسترش سواد آبی و سواد زیستمحیطی با مشارکت نهاد توانمندساز ترویج کشاورزی، پیشنهاد میشود.