اقتصاد کشاورزی
هما ناروئی؛ محمود احمدپور برازجانی؛ ماشاءالله سالارپور؛ علیرضا کیخا؛ رضا اسفنجاری کناری
چکیده
تأثیر منفی و مخرب پدیده تغییر اقلیم بر عملکرد و بهرهوری عوامل تولید کشاورزی در بسیاری از مناطق جهان بهخصوص در مناطق خشک و نیمهخشک به اثبات رسیده است. در این راستا، اتخاذ راهبردهای نوآورانه برای افزایش انعطافپذیری و سازگاری کشاورزان به منظور تطبیق با تغییرات اقلیمی گسترش یافته است. بنابراین، آگاهی از میزان اثرگذاری راهبردهای ...
بیشتر
تأثیر منفی و مخرب پدیده تغییر اقلیم بر عملکرد و بهرهوری عوامل تولید کشاورزی در بسیاری از مناطق جهان بهخصوص در مناطق خشک و نیمهخشک به اثبات رسیده است. در این راستا، اتخاذ راهبردهای نوآورانه برای افزایش انعطافپذیری و سازگاری کشاورزان به منظور تطبیق با تغییرات اقلیمی گسترش یافته است. بنابراین، آگاهی از میزان اثرگذاری راهبردهای تطبیق با اقلیم بر میزان کارایی و عملکرد زراعین حائز اهمیت است. بر این اساس، در پژوهش حاضر، تأثیر راهبردهای تطبیق با تغییر اقلیم همراه با مصرف نهادهها و عوامل خارج از کنترل کشاورز برکارایی فنی با استفاده از مدل مرزی تصادفی اصلاحشده درونزا (EMSF) ارزیابی شد. دادهها ازطریق تکمیل 265 پرسشنامه درسال زراعی 1401-1400 و به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای برای تولیدکنندگان گندم در منطقه سیستان جمعآوری شد. به منظور ساختن شاخص تطبیق از روش تجزیه و تحلیل مؤلفه اصلی (PCA) استفاده شد. نتایج PCA نشان داد تغییر اندازه زمین (812/0) خاکورزی حفاظتی (797/0) و تغییر تاریخ کشت (619/0) بیشترین بار عاملی و استفاده از آب باران (219/0) و استفاده از کودهای زیستی (327/0) کمترین بار عاملی راهبردهای تطبیق در بین کشاورزان را دارند. دراین مطالعه، میانگین کارایی فنی گندمکاران 82 درصد محاسبه شد. نتایج برآورد مدل نشان داد که مساعدت نهادههای نیروی کار، سموم شیمیایی، کود شیمیایی، آب و ماشینآلات به کارایی تولید گندم از نظر آماری مثبت و معنیدار است و با اجرای راهبردهای تطبیق با اقلیم توسط کشاورزان، میزان ناکارایی فنی کاهش مییابد. همچنین، متغیرهای سطح تحصیلات، تجربه کشاورزی، دسترسی به اطلاعات اقلیمی و دسترسی به اعتبارات در کاهش ناکارایی فنی مؤثرند.
اقتصاد کشاورزی
حسن سخدری؛ سامان ضیایی؛ محمود احمدپور برازجانی؛ حمید محمدی
چکیده
استان خراسان رضوی هماکنون بحرانیترین منابع آبی زیرزمینی در سطح کشور را داراست به طوری که افت سطح آبهای زیرزمینی در این استان به یک متر رسیده است. دشت مشهد در طی سالهای اخیر با بحران خشکسالی و کمآبی دست و پنجه نرم میکند. منشا بحران خشکسالی برداشتهای بیرویه و گرمایش جهانی است. مدیریت جامع منابع آب با توجه به ماهیت ...
بیشتر
استان خراسان رضوی هماکنون بحرانیترین منابع آبی زیرزمینی در سطح کشور را داراست به طوری که افت سطح آبهای زیرزمینی در این استان به یک متر رسیده است. دشت مشهد در طی سالهای اخیر با بحران خشکسالی و کمآبی دست و پنجه نرم میکند. منشا بحران خشکسالی برداشتهای بیرویه و گرمایش جهانی است. مدیریت جامع منابع آب با توجه به ماهیت پیچیده مسائل آب، رشد سریع جمعیت، نیاز به آب برای مصارف مختلف و منابع آبی محدود، نیازمند روشهایی است که دیدگاههای فنی، اقتصادی، زیستمحیطی، اجتماعی و منطقی را در یک قالب یکپارچه گردآوری نماید. یکی از ابزارهای مدیریت جامع منابع آب، استفاده از روشهای هیدرولوژیکی اقتصادی به منظور شبیهسازی وضعیت کنونی حوضههای آبریز و بررسی اثرات سناریوها و سیاستهای مختلف میباشد. در مطالعهی حاضر به منظور شبیهسازی وضعیت هیدرولوژیکی دشت مشهد و بررسی اثرات سناریوهای مختلف از یک مدل اقتصادی- هیدرولوژیکی استفاده شد. در گام بعد به منظور رسیدن به توافق با ذینفعان بر سر اجرای سناریوهای مختلف حفاظتی از مدل عامل محور استفاده گردید. نتایج مدل هیدرولوژیکی- اقتصادی نشان دادند که با اتخاذ سناریوهای تطبیقی امکان کاهش تقاضای آب بخش کشاورزی و در نتیجه مصرف آب سطحی و زیرزمینی در این بخش وجود دارد. همچنین اجرای سناریوهای مختلف تطبیقی موجب تغییر الگوی کشت کنونی خواهد شد. از سوی دیگر نتایج مدلسازی عامل محور نشان داد که میان میزان آب در دسترس ناشی از راهبردها و تقاضای آب تفاوت زیادی وجود دارد که این موضوع موجب خواهد شد که کشاورزان با اجرای سناریوهای حفاظتی همکاری نکنند. اما با به کارگیری سیاستهای تشویقی میتوان برخی از کشاورزان نماینده را به اجرای سناریوهای تطبیقی راضی نمود.
مصطفی جمشیدی فر؛ ماشاءالله سالارپور؛ محمود صبوحی؛ حسین مهرابی بشرآبادی؛ محمود احمدپور برازجانی
چکیده
این مطالعه با هدف شبیهسازی زنجیره عرضه گوشت مرغ در استان خراسان رضوی و بررسی رفتار آن در مواجهه با بیماری آنفولانزای مرغی صورت گرفت. به جهت پوشش حداکثری تغییرات زنجیره در سطوح مختلف برای تقاضا و همچنین درصد تلفات وارده به مرغداریها سه سناریو بهطور مجزا برای بازه زمانی 120 روزه انتهای سال 1394 در نظرگرفته شد و در طول پژوهش رفتار ...
بیشتر
این مطالعه با هدف شبیهسازی زنجیره عرضه گوشت مرغ در استان خراسان رضوی و بررسی رفتار آن در مواجهه با بیماری آنفولانزای مرغی صورت گرفت. به جهت پوشش حداکثری تغییرات زنجیره در سطوح مختلف برای تقاضا و همچنین درصد تلفات وارده به مرغداریها سه سناریو بهطور مجزا برای بازه زمانی 120 روزه انتهای سال 1394 در نظرگرفته شد و در طول پژوهش رفتار زنجیره عرضه بسته به هر سناریو بررسی گردید. شبیهسازی و تحلیل زنجیره با استفاده از نرمافزار Vensim صورت گرفت. در ابتدای امر مدل عرضه گوشت مرغ بدون تأثیرپذیری از همهگیری بیماری آنفولانزا شبیهسازی گردید. در این شبیهسازی تقاضا برای گوشت مرغ در استان ثابت در نظر گرفته شد و همه ضرایب اثرگذار بر معادلات مدل بهصورت حالت بهینه در نظر گرفته شدند. در صورت استفاده 90 درصدی از ظرفیت موجود در مرغداریهای استان و با شرط اینکه مازاد عرضه مرغ بتواند از استان خارج شود همچنین لحاظ نکردن محدودیت موجودی انبار در میزان تولید 615 تن در روز زنجیره تولید به تعادل خواهد رسید. با توجه به درصد میزان زنده فروشی، اعمال محدودیت مختلف از جمله ظرفیت تولیدی، صادرات و همچنین در نظرگرفتن شرایط طرف تقاضا در زنجیره این عدد برابر با 382 تن در روز خواهد بود. نتایج نشان داد زنجیره عرضه گوشت مرغ در مواجهه با آنفولانزای مرغی فقط در صورت کاهش در تقاضا قادر به پاسخگویی به نیاز مصرفی این محصول در استان میباشد. درمجموع میتوان گفت حتی در صورت وارد شدن تلفات بالا به مرغداریهای استان میتوان با مدیریت صحیح افت محصول و ترغیب تولیدکنندگان به کاستن از مدت دوره پرورش بهراحتی بحران را پشت سر گذاشت و علاوه بر آن باعث افزایش درآمد تولیدکنندگان نیز شد. با توجه به نتایج، مدیریت و ایجاد سامانه یکپارچه کشتارگاهها پیشنهاد میشود.
فهیمه بهرامی مهنه؛ احمد علی کیخا؛ محمود صبوحی؛ محمود احمدپور برازجانی
چکیده
کمیابی آب برای تولیدات کشاورزی در رابطه مستقیم با امنیت غذایی به مسئله ای جهانی تبدیل شده است. به همین دلیل ضرورت استفاده پایدار از آب در دراز مدت نیازمند بکارگیری استراتژیهای مؤثر می باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز توسعه یک سیستم حمایت تصمیم گیری برای دستیابی به سیاست ها و استراتژیهای فوق در نواحی دهگانه اکولوژیکی زراعی کشور با ...
بیشتر
کمیابی آب برای تولیدات کشاورزی در رابطه مستقیم با امنیت غذایی به مسئله ای جهانی تبدیل شده است. به همین دلیل ضرورت استفاده پایدار از آب در دراز مدت نیازمند بکارگیری استراتژیهای مؤثر می باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز توسعه یک سیستم حمایت تصمیم گیری برای دستیابی به سیاست ها و استراتژیهای فوق در نواحی دهگانه اکولوژیکی زراعی کشور با توجه به میزان آب مجازی محصولات زراعی است. این سیستم پشتیبانی با بهرهگیری از یک مدل برنامهریزی خطی برای ارائه الگوی بهینه کشت، بررسی وضعیت فعلی منابع آب، تعیین فاصله یا شکاف غذایی، تعیین ارزش اقتصادی آب مجازی هر ناحیه به کار گرفته شد. دادههای مورد نیاز از طریق پایگاه داده ای وزارت جهاد کشاورزی، وزارت نیرو و ادارات ذی ربط در ناحیه های مربوطه در سال زراعی 92-91 جمعآوری شد. به منظور دستیابی به نتایج مطلوب و دقیق، از ارزش اجتماعی محصولات و نهادهها در مدل استفاده گردیده است. حل مدل پیشنهادی نیز در محیط نرمافزاری گمز نسخه 5/32 صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که مقدار آب مورد استفاده توسط کشاورزان به کشت محصولات عمده در مناطق مختلف در سال 1392، 6/19میلیارد مکعب است. زاگرس مرکزی بیشترین میزان ارزش اقتصادی آب با رقم 8/3 میلیارد مکعب و ناحیه خشک مرکزی با رقم از 2/1 میلیارد مکعب آب به کمترین مصرف. نتایج همچنین حاکی از اینست که بیشترین و کمترین تغییر در ارزش اقتصادی آب آبیاری به ترتیب به گندم آبی و پنبه آبی اختصاص دارد. از دیدگاه ناحیه ای، بزرگترین و کمترین ارزش آب به ترتیب به منطقه زاگرس جنوبی و منطقه خوزستان مرتبط است. در ضمن الگوی تقاضا از طریق افزایش کشت برخی از محصولات استراتژیک، شکاف غذایی را کاهش می دهد. به منظور کاهش شکاف غذایی، یکی از راهکارهای مهم افزایش کشت گندم است لذا پیشنهاد می گردد که به منظور افزایش امنیت غذایی به همراه مدیریت صحیح منابع آب، با توجه به شرایط آبی منطقه سطح زیرکشت محصولات با نیاز آبی بالا کاهش یافته و آب اندوخته شده به محصولاتی چون گندم اختصاص یابد.
مصطفی مردانی نجف آبادی؛ علیرضا نیکویی؛ سامان ضیایی؛ محمود احمدپور برازجانی
چکیده
اهمیت و ضرورت برنامهریزی منطقهای کشت را میتوان ناشی از لزوم استفاده بهینه از ظرفیت های تولید منطقهای و ارائه راهکارهایی جهت نیل به توازن عرضه و تقاضا در تصمیم گیریها و تخصیص منابع تولید کشاورزی دانست. مطالعه حاضر به معرفی الگوی فراگیر برنامهریزی منطقهای کشت محصولات کشاورزی پرداخته که یکی از زیر مجموعههای رویکرد برنامهریزی ...
بیشتر
اهمیت و ضرورت برنامهریزی منطقهای کشت را میتوان ناشی از لزوم استفاده بهینه از ظرفیت های تولید منطقهای و ارائه راهکارهایی جهت نیل به توازن عرضه و تقاضا در تصمیم گیریها و تخصیص منابع تولید کشاورزی دانست. مطالعه حاضر به معرفی الگوی فراگیر برنامهریزی منطقهای کشت محصولات کشاورزی پرداخته که یکی از زیر مجموعههای رویکرد برنامهریزی ساختاری چند هدفه (MOSP) بوده و اهداف متفاوتی همچون اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی به صورت مجزا و توأم مورد توجه قرار گرفته است. محدوده مطالعاتی عبارت از اراضی قابل کشت زراعی و باغی در محدوده تقسیمات سیاسی-جغرافیائی 23 شهرستان واقع در استان اصفهان در سال 1393 بود. نتایج نشان داد که در گروههای اصلی غلات و علوفه کاهش محسوسی در سطح زیرکشت بهینه مدل چند هدفه به ترتیب به میزان 32 و 58 درصد رخ داده است. افزایش سطح زیرکشت گروه محصولات باغی به میزان 38 درصد در الگوی بهینه مدل چند هدفه از دیگر موارد مهم در تحلیل نتایج بود. در مجموع جهت نیل به اهداف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ذکر شده در این مطالعه در قالب یک برنامهریزی چند هدفه کاهش 37 درصدی سطح زیرکشت در استان اصفهان اجتناب ناپذیر است. دست آوردهای این اقدام کاهش مصرف آب آبیاری به میزان 10 درصد، افزایش سود ناخالص به میزان 24 درصد و افزایش تولید به میزان 10 درصد میباشد. با توجه به اینکه در طرح برنامهریزی ساختاری الگوی کشت اهدافی متفاوت و گاهاً متضاد مورد نظر بوده و ایجاد مصالحه بین اهداف مورد نظر در مدل برنامهریزی ساختاری چند هدفه امکان پذیر است، لذا استفاده از آن برای تصمیمگیرندگان توصیه میشود.
سید محمد فهیمیفرد؛ ماشاءالله سالارپور؛ محمود احمدپور برازجانی؛ حمید محمدی؛ مجید ثنایی
چکیده
کمبود سرمایه و عدم توزیع بهینه بودجه یکی از تنگناهای حصول توسعه یافتگی در کشورهای در حال توسعه بوده و از این منظر بخش کشاورزی در مقایسه با دیگر بخشهای اقتصادی از بیشترین محدودیت برخوردار بوده است. در این مطالعه به مدلسازی توزیع بهینه بودجه بخش کشاورزی در استان خراسان رضوی پرداخته شد. برای این منظور داده های تحقیق طی دوره 94-1385 از ...
بیشتر
کمبود سرمایه و عدم توزیع بهینه بودجه یکی از تنگناهای حصول توسعه یافتگی در کشورهای در حال توسعه بوده و از این منظر بخش کشاورزی در مقایسه با دیگر بخشهای اقتصادی از بیشترین محدودیت برخوردار بوده است. در این مطالعه به مدلسازی توزیع بهینه بودجه بخش کشاورزی در استان خراسان رضوی پرداخته شد. برای این منظور داده های تحقیق طی دوره 94-1385 از طریق آمار سازمان جهاد کشاورزی خراسان رضوی و پرسشنامه های توزیع شده بین خبرگان گردآوری شد. جهت مدل سازی ابتدا توزیع بهینه بودجه بخش (فصل) کشاورزی بین برنامههای این فصل با تلفیق سه شاخص: تحلیل نظر خبرگان با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)6 ، میانگین سهم هر برنامه از بودجه بخش در سال های برنامه چهارم توسعه و میانگین سهم هر برنامه از بودجه بخش در سال های برنامه پنجم توسعه استان، تعیین شد. سپس با استفاده از تکنیک دلفی7 شاخص های استعداد هر برنامه تعیین گردید. پس از آن شاخص های تعیین شده با استفاده از فرآیند AHP وزن دهی شده و در نهایت با بکارگیری تکنیک تاکسونومی عددی8، توزیع بهینه بودجه برنامهها بین شهرستانها مدلسازی شد. با توجه به این که مطالعه حاضر برای نخستین بار مدلی علمی و جامع برای نحوه توزیع بهینه بودجه بخش کشاورزی در ایران فراهم آورده است، به سازمان های جهادکشاورزی کشور پیشنهاد می شود از نتایج آن استفاده نمایند.
ابوذر پرهیزکاری؛ محمود صبوحی؛ محمود احمدپور برازجانی؛ حسین بدیع برزین
چکیده
با توجه به اینکه بخش کشاورزی بزرگ ترین مصرف کننده آب می باشد، ارائه شیوه های جامع مدیریت منابع آب و تدوین سیاستهای صحیح در جهت افزایش بهره وری آب در این بخش لازم و ضروری به نظر می رسد. به همین منظور، در مطالعه حاضر از یک مدل سازی اقتصادی برای شبیه-سازی پاسخ کشاورزان شهرستان زابل نسبت به سیاست های قیمت گذاری و سهمیه بندی آب آبیاری استفاده ...
بیشتر
با توجه به اینکه بخش کشاورزی بزرگ ترین مصرف کننده آب می باشد، ارائه شیوه های جامع مدیریت منابع آب و تدوین سیاستهای صحیح در جهت افزایش بهره وری آب در این بخش لازم و ضروری به نظر می رسد. به همین منظور، در مطالعه حاضر از یک مدل سازی اقتصادی برای شبیه-سازی پاسخ کشاورزان شهرستان زابل نسبت به سیاست های قیمت گذاری و سهمیه بندی آب آبیاری استفاده شد. این کار با بهره گیری از مدل تولید محصولات کشاورزی منطقه ای (SWAP) و برنامه ریزی ریاضی مثبت (PMP) صورت گرفت. داده های موردنیاز مربوط به سال 91-1390 بود که با مراجعه مستقیم به ادارات ذیربط در شهرستان زابل جمعآوری شد. نتایج نشان داد که اعمال سیاست های قیمت گذاری و سهمیه بندی آب آبیاری در شهرستان زابل منجر به کاهش مجموع سطح زیرکشت محصولات زراعی به میزان 54/9 و 14/5 درصد و کاهش میزان آب مصرفی به میزان 23/6 و 01/7 درصد نسبت به سال پایه می شود. در پایان نیز، سیاست سهمیه بندی آب آبیاری با توجه به صرفهجویی 9/18 میلیون مترمکعب آب، به عنوان راهکاری مناسب برای پایداری منابع آب شهرستان زابل پیشنهاد شد.