اقتصاد کشاورزی
سهراب صدفی آبکنار؛ امیرحسین چیذری؛ حامد رفیعی؛ حبیب الله سلامی
چکیده
بورس کالای ایران هدف دارد به یک مرجع منطقهای برای قیمتگذاری کالاهای اساسی و مواد اولیه تبدیل شود و گزینه اصلی برای تولیدکنندگانی باشد که به دنبال تأمین مالی و مدیریت ریسک هستند. این مطالعه به بررسی پوشش ریسک پسته فندقی با استفاده از قراردادهای آتی و سرمایهگذاری سپرده از ۲۷ مهر ۱۳۹۷ تا ۲۸ دی ۱۴۰۰ میپردازد. ارزش معاملات پسته در ...
بیشتر
بورس کالای ایران هدف دارد به یک مرجع منطقهای برای قیمتگذاری کالاهای اساسی و مواد اولیه تبدیل شود و گزینه اصلی برای تولیدکنندگانی باشد که به دنبال تأمین مالی و مدیریت ریسک هستند. این مطالعه به بررسی پوشش ریسک پسته فندقی با استفاده از قراردادهای آتی و سرمایهگذاری سپرده از ۲۷ مهر ۱۳۹۷ تا ۲۸ دی ۱۴۰۰ میپردازد. ارزش معاملات پسته در بورس کالای ایران در سالهای اخیر به طور قابل توجهی کاهش یافته است که نیاز به تحلیل تغییرات ریسک و انتخاب سبد کالایی بهینه بین دو قرارداد را ایجاد کرده است. این مطالعه از نظریه سبد کالایی مارکویتز برای تعادل ریسک و بازده استفاده میکند و از مدلهای اقتصادسنجی پیشرفته مانند GARCH، HEGY و TARCH برای تحلیل نوسانات و روابط پویا بین قیمتهای نقدی و آتی بهره میبرد. نتایج نشاندهنده نوسانات فصلی و غیر فصلی قابل توجهی است که اثرات فصلی قویتری دارند. تحلیل رگرسیون تأثیرات بازدههای گذشته و شوکها بر بازدههای فعلی را نشان میدهد و نسبت بهینه قراردادهای سپرده در روزها و فصول مختلف متفاوت است. توصیههای سیاستی شامل تقویت و مدیریت نوسانات فصلی، حمایت از ابزارهای پوشش ریسک، در نظر گرفتن الگوهای فصلی و روزانه در ترکیب سبد کالایی، نظارت و کنترل نوسانات در دورههای بحرانی و توسعه سیاستهای حمایتی در ماههای با نوسانات کم است. این اقدامات به بهبود عملکرد بازار پسته فندقی و افزایش کارایی در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری کمک میکند. با اجرای این استراتژیها، بورس کالای ایران میتواند بهتر از تولیدکنندگان و سرمایهگذاران حمایت کند و محیط بازار پایدارتری برای پسته فندقی ایجاد کند.
حبیب الله سلامی؛ عدالت سلیم اودلو
چکیده
ریسک در تولید محصولات کشاورزی به عنوان یک عامل منفی از دیدگاه تولید کنندگان محسوب میشود. لیکن، وجود ریسک تا آنجا که با ایجاد درامد متناسب هزینههای ریسک راجبران نماید مانع از تمایل تولیدکندگان به کشت محصولات نمیگردد. تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت جبران ریسک تولیدکنندگان گندم در استانهای ایران و رتبهبندی این استانها به لحاظ ...
بیشتر
ریسک در تولید محصولات کشاورزی به عنوان یک عامل منفی از دیدگاه تولید کنندگان محسوب میشود. لیکن، وجود ریسک تا آنجا که با ایجاد درامد متناسب هزینههای ریسک راجبران نماید مانع از تمایل تولیدکندگان به کشت محصولات نمیگردد. تحقیق حاضر با هدف بررسی وضعیت جبران ریسک تولیدکنندگان گندم در استانهای ایران و رتبهبندی این استانها به لحاظ ریسک سیستماتیک با استفاده از الگوی قیمتگذاری دارایی سرمایه (CAPM) و بکارگیری اطلاعات تولیدی وزارت جهاد کشاورزی در دوره 1394-1387 انجام شده است. در این راستا، ابتدا پرتفوی کشوری گندم براساس ریسک و بازدهی تولید این محصول در استانهای مختلف تشکیل شد و آنگاه ریسک تولید در هر استان نسبت به ریسک این پرتفوی محاسبه گردید. نتایج مطالعه نشان داد استان یزد با ضریب 45/0 کمریسکترین و استان مازندران با ضریب 26/1 پرریسکترین استانهای تولیدکننده گندم میباشند. از نگاه جبران ریسک، درآمد حاصل از تولید این محصول در 14 استان کشور بگونهای است که ریسک تولیدکنندگان جبران میشود. از این نظر تولید گندم در استان کردستان مناسب ترین و تولید این محصول در جنوب استان کرمان بدترین وضعیت را دارند. علاوه براین، نتایج نشان میدهد عامل اصلی عدم جبران ریسک در برخی استانها عملکرد کم تولید گندم و در نتیجه قیمت تمام شده بالای محصول در این استانها میباشد. براین اساس، تمرکز بر بهبود بهرهوری گندم در این مناطق توصیه میشود.
زری سرابی؛ وحیده انصاری؛ حبیب الله سلامی؛ سید صفدر حسینی
چکیده
نرخ ارز در ایران به ویژه در سالهای اخیر با روند افزایشی چشمگیری مواجه بوده است. از آنجا که بخش کشاورزی بخشی استراتژیک بوده و تأمین کننده اصلی غذای مردم کشور است، تحلیل آثار افزایش نرخ ارز بر قیمت تمام شده زیربخشهای آن بسیار حائز اهمیت است. در این راستا، در مطالعه حاضر، اثر افزایش نرخ ارز بر قیمت تمام شده تولید محصولات پنج زیربخش ...
بیشتر
نرخ ارز در ایران به ویژه در سالهای اخیر با روند افزایشی چشمگیری مواجه بوده است. از آنجا که بخش کشاورزی بخشی استراتژیک بوده و تأمین کننده اصلی غذای مردم کشور است، تحلیل آثار افزایش نرخ ارز بر قیمت تمام شده زیربخشهای آن بسیار حائز اهمیت است. در این راستا، در مطالعه حاضر، اثر افزایش نرخ ارز بر قیمت تمام شده تولید محصولات پنج زیربخش کشاورزی محاسبه شده است. به این منظور ماتریس حسابداری اجتماعی ایران در سال 1390 تدوین شده و از الگوی قیمتی مبتنی بر این ماتریس بهره گرفته شده است. همچنین با استفاده از روش تجزیه ساختاری مسیر، عمدهترین مسیرهایی که از طریق آنها اثر افزایش نرخ ارز به زیربخشهای کشاورزی انتقال مییابد، مشخص شده است. نتایج نشان میدهد که قیمت محصولات زیر بخش دام و طیور، بیشتر از سایر زیر بخشهای کشاورزی تحت تأثیر افزایش نرخ ارز قرار میگیرد. نتایج تجزیه مسیر نیز بیانگر آن است که افزایش نرخ ارز در واردات بخش مواد و محصولات شیمیایی سهم عمدهای در انتقال اثر افزایش نرخ ارز به قیمت محصولات کشاورزی دارد. همچنین اثر افزایش نرخ ارز در بخشهای مختلف از طریق مسیرهای متفاوتی به قیمت محصولات کشاورزی منتقل میشود. لذا جهت کاهش اثر منفی شوکهای ارزی بر زیربخشهای کشاورزی، بسته به اینکه اثر از طریق چه بخشی و چه مسیری منتقل میشود، میتوان سیاستهایی نظیر اولویت در تخصیص ارز ترجیحی برای واردات محصولات بخشهای مؤثر، همچنین سیاست حمایت از نهادههای اولیه مورد استفاده در تولید محصولات کشاورزی نظیر پرداخت یارانه را پیشنهاد داد.
حبیب الله سلامی؛ عمران طاهری ریکنده
چکیده
آنچه به عنوان اصل راهبردی در مسیر توسعة پایدار مطرح است، ایجاد توازن میان سیاستهای توسعه و وضعیت منابع پایه موجود کشور میباشد. از اینرو برای مدیریت بهینة منابع آب و سازگار نمودن سیاستهای استفاده از زمینهای زراعی با وضعیت منابع موجود استانهای کشور، دسترسی به اطلاعات مربوط به وضعیت امنیت آبی استانهای مختلف بر حسب فاکتورهای ...
بیشتر
آنچه به عنوان اصل راهبردی در مسیر توسعة پایدار مطرح است، ایجاد توازن میان سیاستهای توسعه و وضعیت منابع پایه موجود کشور میباشد. از اینرو برای مدیریت بهینة منابع آب و سازگار نمودن سیاستهای استفاده از زمینهای زراعی با وضعیت منابع موجود استانهای کشور، دسترسی به اطلاعات مربوط به وضعیت امنیت آبی استانهای مختلف بر حسب فاکتورهای فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی ضروری میباشد. پژوهش حاضر به دنبال سنجش وضعیت امنیت آبی کشور با استفاده از شاخص فقر آبی میباشد. برای این منظور با استفاده از اطلاعات و آمار اجتماعی، اقتصادی و زیستمحیطی در طول دوره 1387-1394 و به کارگیری شاخص فقر آبی به ارزیابی سطح امنیت آبی استانهای ایران پرداخته شده است. بر اساس شاخص فقر آبی محاسبه شده برای استانهای مختلف کشور، استانهای سیستان و بلوچستان، قم، کرمان، هرمزگان و گلستان با ناامنی آبی شدید و استانهای تهران و گیلان نیز با امنیت آبی ضعیف روبرو میباشند. همچنین پنج استان آذربایجان شرقی، زنجان، سمنان، کرمانشاه و لرستان در طبقة امنیت آبی بالا و پنج استان بوشهر، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد، کردستان و مرکزی در طبقة امنیت آبی کامل میباشند. از آنجا که ریشه فقر آبی موجود در استانهای مختلف متفاوت میباشد، پیشنهاد میشود برای جلوگیری از بدتر شدن وضعیت امنیت آبی در کشور برنامهریزان بخش آب، برای نجات هر یک از استانهای کشور بر روی عواملی که در این مطالعه برای هر یک از استانها مشخص شده است، تمرکز نمایند.
حبیب الله سلامی؛ مهدی باستانی
چکیده
استمرار واردات برنج به کشور همزمان با افزایش تولید داخلی این محصول، فرضیه بیرویه بودن واردات این کالا را در میان تولیدکنندگان داخلی آن شکل داده است. مطالعه حاضر در پی آن است تا این فرضیه را مورد ارزیابی قرار دهد. برای این منظور ابتدا با بهرهگیری از رویکرد تجزیه و تحلیل اکتشافی اطلاعات (EDA) ارتباط بین واردات و تولید داخلی و همچنین ...
بیشتر
استمرار واردات برنج به کشور همزمان با افزایش تولید داخلی این محصول، فرضیه بیرویه بودن واردات این کالا را در میان تولیدکنندگان داخلی آن شکل داده است. مطالعه حاضر در پی آن است تا این فرضیه را مورد ارزیابی قرار دهد. برای این منظور ابتدا با بهرهگیری از رویکرد تجزیه و تحلیل اکتشافی اطلاعات (EDA) ارتباط بین واردات و تولید داخلی و همچنین سایر عواملی که از جنبه نظری میتوانند واردات این کالا را در دوره 93-1360توضیح دهند، ارزیابی گردیده است. سپس، ارتباط بین واردات و این عوامل با استفاده از روش های اقتصادسنجی کمی شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اکتشافی اطلاعات نشان میدهد تنها دو عامل درآمدهای نفتی و رشد جمعیت ارتباط قابل توجهی با واردات برنج دارند. این نتیجه در کنار این واقعیت که تجزیه و تحلیل اکتشافی اطلاعات بیانگر روند کاهشی قیمت واقعی برنج در دوره مطالعه است منجر به این نتیجه گیری میشود که فرضیة بی رویه بودن واردات برنج درست است. نتیجه حاصل از تجزیه و تحلیل اکتشافی اطلاعات توسط روشهای همگرایی و الگوی اقتصادسنجی ECM نیز تایید میشود. با توجه به این نتایج، جدا سازی میزان واردات برنج از درآمدهای نفتی و محدود کردن واردات با در نظر گرفتن کشش تقاضا برای این کالا بگونهای که همواره قیمت دریافتی تولیدکنندگان از روند رشد تورم در کشور پیروی نماید پیشنهاد میشود.
حبیب الله سلامی؛ مهدی نعمتی
چکیده
وجود ریسک سیستماتیک عملکرد در بخش کشاورزی یکی ازدلایل اصلی بروز خسارت های سنگین در بخش کشاورزی و یکی از موانع توسعه نظام بیمه در کشور است. تحقیق حاضر با هدف بررسی وچود ریسک سیستماتیک و دامنه وشدت آن در محصول سیب در ایران صورت گرفته است. در این راستا ابتدا مناطق تولیدی این محصول با روش پهنه بندی مبتنی بر رژیم های دمایی پهنه بندی شده ...
بیشتر
وجود ریسک سیستماتیک عملکرد در بخش کشاورزی یکی ازدلایل اصلی بروز خسارت های سنگین در بخش کشاورزی و یکی از موانع توسعه نظام بیمه در کشور است. تحقیق حاضر با هدف بررسی وچود ریسک سیستماتیک و دامنه وشدت آن در محصول سیب در ایران صورت گرفته است. در این راستا ابتدا مناطق تولیدی این محصول با روش پهنه بندی مبتنی بر رژیم های دمایی پهنه بندی شده اند. در مرحله دوم، با استفاده از الگوهای رگرسیونی فضایی مرتبه اول در هر یک از پهنه های ایجاد شده وجود ریسک سیستماتیک و شدت آن بررسی و در آخر، با استفاده از الگوهای رگرسیونی فضایی تکمیلی تاثیر متغیرهای اقلیمی بر روی عملکرد سیب اندازه گیری شده است. نتایج حاکی از آن است که مناطق تولید محصول سیب در کشور، قابل تفکیک به دو منطقه “کوهستانی” و “پست و کوهپایه ای” می باشد. در مناطق تولیدی کوهستانی وقوع سرمای شدید و در مناطق پست و کوهپایه ای وقوع خشکسالی سبب بروز ریسک سیستماتیک می شود. نتایج الگوهای فضایی تکمیلی نشان می دهد که خشکسالی با وقفه یکساله، بروز سرما در فروردین ماه، میانگین دمای ماه تیر و مرداد، میزان بارش کل و ضریب تغییرات بارش در سال از جمله متغیرهای اقلیمی مهم و موثر بر عملکرد سیب در ایران می باشند.
عذرا جوان بخت؛ حبیب الله سلامی
چکیده
در این مطالعه آثار دو سیاست کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی و افزایش عرضه آنها بر رشد تولید در بخشهای اقتصادی ایران بررسی شده است. در این راستا، یک الگوی تعادل عمومی در چارچوب الگوهای تعادل عمومی ORANI-G و با توسعه آن به طوری که منطبق بر اقتصاد ایران بوده و بخش مالی اقتصاد را نیز شامل شود، تدوین شده است. در این الگو از ماتریس حسابداری ...
بیشتر
در این مطالعه آثار دو سیاست کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی و افزایش عرضه آنها بر رشد تولید در بخشهای اقتصادی ایران بررسی شده است. در این راستا، یک الگوی تعادل عمومی در چارچوب الگوهای تعادل عمومی ORANI-G و با توسعه آن به طوری که منطبق بر اقتصاد ایران بوده و بخش مالی اقتصاد را نیز شامل شود، تدوین شده است. در این الگو از ماتریس حسابداری اجتماعی مالی ایران بر مبنای آخرین جدول داده– ستانده منتشر شده توسط مرکز آمار ایران در سال 1380 به عنوان پایه آماری الگو استفاده شده است. پس از تدوین الگوی CGE مالی، شبیهسازیهایی در قالب دو سناریو انجام شده است. مقایسه نتایج حاصل از سناریوی کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی در همه بخشهای اقتصادی و سناریوی افزایش عرضه تسهیلات بانکی حاکی از آن است که اثر کاهش نرخ سود تسهیلات بر توسعه بخشهای اقتصادی بیشتر از اثر افزایش عرضه تسهیلات است. به طوری که رشد تولید ناخالص داخلی واقعی نیز در سناریوی اول تقریباً دو برابر سناریوی دوم (2/1 درصد در برابر 6/0 درصد) افزایش مییابد. همچنین در سناریوی اول، صادرات با رشد مثبت و در سناریوی دوم با رشد منفی مواجه میشود. علاوه بر این اجرای سناریوی اول منجر به کاهش نرخ رشد تورم و سناریوی دوم منجر به افزایش آن می شود. در مقابل با افزایش عرضه تسهیلات، کل سرمایه ثابت تشکیل شده در اقتصاد 6/1 برابر سناریوی کاهش نرخها، رشد مینماید. این نتایج حاکی از آن است که یک نوع مصالحه بین این دو سیاست از لحاظ تاثیرات آن بر اقتصاد وجود دارد که بسته به اهداف و اولویتهای سیاست گذار یکی بر دیگری ممکن است ترجیح داده شود.
حبیب الله سلامی؛ علی محمد جعفری؛ زینب شکوهی
چکیده
در حالیکه نادیدهگرفتن اثرات توزیع درآمدی در الگوی تقاضای جمعی عموماً منجر به اریب شدن پارامترهای تخمینی میشود و در نتیجه این الگوها به درستی عکسالعمل خانوارها را منعکس نمینماید، با این حال در مطالعات تجربی تقاضا بندرت به مشکل اریب تجمیع در توابع تقاضا توجه شده و بسادگی از آن چشمپوشی شده است. هدف این مطالعه برآورد اریب جمعسازی ...
بیشتر
در حالیکه نادیدهگرفتن اثرات توزیع درآمدی در الگوی تقاضای جمعی عموماً منجر به اریب شدن پارامترهای تخمینی میشود و در نتیجه این الگوها به درستی عکسالعمل خانوارها را منعکس نمینماید، با این حال در مطالعات تجربی تقاضا بندرت به مشکل اریب تجمیع در توابع تقاضا توجه شده و بسادگی از آن چشمپوشی شده است. هدف این مطالعه برآورد اریب جمعسازی در تابع تقاضای انواع گوشت خانوارهای ایرانی و بررسی معنی-داری این خطا و اثر آن بر کششهای قیمتی و درآمدی است. این کار در چارچوب تابع تقاضای AIDS برای انواع گوشت و با استفاده ازآمارهای دوره زمانی 1363 تا 1386 انجام شده است. نتایج نشان میدهد که تصحیح اریب تجمیع مخارج خانوارها بر پارامترهای تخمینی تابع تقاضا، خصوصاً کشش ها اثر قابلملاحظه ای دارد.
حبیب الله سلامی؛ محمد کاوسی کلاشمی
چکیده
چکیده
حضور موفق ارقام برنج هندی و پاکستانی در بازار ایران به سبب تشابه کیفی با ارقام ایرانی، قیمت پایین این ارقام، تبلیغات گسترده و برخورداری از بسته بندی مناسب، زراعت برنج در ایران را با چالش مواجه ساخته است. استقبال مصرف کنندگان ایرانی از این برنج های وارداتی چنانچه ناشی از تغییر در ترجیحات مصرف کنندگان ایرانی به نفع این ارقام و ...
بیشتر
چکیده
حضور موفق ارقام برنج هندی و پاکستانی در بازار ایران به سبب تشابه کیفی با ارقام ایرانی، قیمت پایین این ارقام، تبلیغات گسترده و برخورداری از بسته بندی مناسب، زراعت برنج در ایران را با چالش مواجه ساخته است. استقبال مصرف کنندگان ایرانی از این برنج های وارداتی چنانچه ناشی از تغییر در ترجیحات مصرف کنندگان ایرانی به نفع این ارقام و ایجاد وفاداری به محصولات فوق باشد می تواند به نابودی زراعت برنج در کشور منجر شود. پژوهش حاضر در پی بررسی همین موضوع است. در این تحقیق تلاش شده تا پایداری و وجود شکست ساختاری در ترجیحات مصرف کنندگان ایرانی برای سبد کالایی برنج مورد آزمون قرار گیرد. به این منظور از رهیافت غیرپارامتریک تشکیل ماتریس ترجیحات ابراز شده ضعیف (WARP) و ترکیب آن با آزمون آماری K-W با بهره گیری از آمار و اطلاعات مربوط به دوره 1386- 1369استفاده شده است. نتایج حاصل از تشکیل ماتریس WARP بیانگر رخداد نقض ترجیحات آشکار شده در سال 1378 می باشد. اما، نتایج آزمون K-W این نقض را در اثر تکانه های غیرخطی موقت می داند و عدم وجود شکست ساختاری در ترجیحات مصرف کنندگان ایرانی برای برنج را تایید می کند. پایداری ترجیحات مصرف کنندگان برای برنج ایرانی دلالت بر این دارد که تولید کنندگان ایرانی می توانند از این فرصت استفاده نمایند و با افزایش کیفیت محصول، بهبود بهروری و کاهش هزینه تولید جایگاه برنج داخلی را بار دیگر تثبیت نمایند.
واژه های کلیدی: ترجیحات مصرف کننده، آزمون ترجیحات آشکار شده، تکانه غیرخطی موقت، برنج، ایران
حبیب الله سلامی؛ سولماز رضایی
چکیده
چکیده
در بخش کشاورزی همواره یک وقفه بین تصمیم به تولید و عرضه محصولات به بازار وجود دارد که این امر مقدار کالای ورودی به بازار را به صوررت از قبل تعیین شده در می آورد و قیمت نقش تعدیل کننده برای برقراری تعادل در بازار و تخلیه بازار از کالارا ایفا میکند. در چنین شرایطی، تابع تقاضای معکوس که در آن قیمت به صورت تابعی از مقادیر، بیان می ...
بیشتر
چکیده
در بخش کشاورزی همواره یک وقفه بین تصمیم به تولید و عرضه محصولات به بازار وجود دارد که این امر مقدار کالای ورودی به بازار را به صوررت از قبل تعیین شده در می آورد و قیمت نقش تعدیل کننده برای برقراری تعادل در بازار و تخلیه بازار از کالارا ایفا میکند. در چنین شرایطی، تابع تقاضای معکوس که در آن قیمت به صورت تابعی از مقادیر، بیان می شود برای پیش بینی عکس العمل و واکنش قیمت محصولات نسبت به مقدار ورودی به بازار مناسب میباشد. در این مطالعه، یک سیستم معادلات قیمتی برای سه نوع گوشت گاو، گوسفند و مرغ با استفاده از اطلاعات مربوط به دوره زمانی 84ـ1363 برآورد شده است. بر اساس نتایج بدست آمده از برآورد کششهای خود مقداری اینگونه پیش بینی می شود که یک درصد افزایش در مقدار ورودی در هریک از این سه نوع گوشت به بازار کاهش قیمت گوشت گاو به میزان 86/0، گوشت گوسفند 76/0 و گوشت مرغ 03/1 درصد را در پی داشته باشد. نتایج کشش های دگر مقداری برآورد شده نیز نشان میدهد گوشت گاو و گوسفند جانشین های چندان خوبی برای گوشت مرغ نیستند. لذا، انتظار نمی رود با افزایش مقادیر دو گوشت نوع اول قیمت گوشت مرغ تغییر قابل توجهی را موجب شود.
واژه های کلیدی: تابع تقاضای معکوس، کشش مقداری، پیش بینی قیمت، گوشت گاو، گوشت گوسفند، گوشت مرغ
حبیب الله سلامی؛ حامد رفیعی
چکیده
چکیده
این مطالعه به بررسی اثر وجود محدودیت منابع مالی و تاثیر آن بر سطح تولید برنج در دو استان مازندران و گیلان می پردازد. در این راستا از رهیافت تابع تولید غیرمستقیم و با بهکارگیری اطلاعات مربوط به تولیدات برنج برای سال زراعی 1386 در استان های یاد شده استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کمبود اعتبارات و منابع مالی در تمامی ...
بیشتر
چکیده
این مطالعه به بررسی اثر وجود محدودیت منابع مالی و تاثیر آن بر سطح تولید برنج در دو استان مازندران و گیلان می پردازد. در این راستا از رهیافت تابع تولید غیرمستقیم و با بهکارگیری اطلاعات مربوط به تولیدات برنج برای سال زراعی 1386 در استان های یاد شده استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که کمبود اعتبارات و منابع مالی در تمامی شهرستان های دو استان وجود دارد، بطوریکه در استان گیلان منابع مالی در دسترس 01/23 و در استان مازندران 04/21 درصد کمتر از میزان لازم برای دستیابی به سطح مطلوب اقتصادی در تولید است. این کمبود موجب کاهش میزان تولیدات فعلی در سطح 78/24 درصد در استان اول و 22/23 درصد در استان دوم نسبت به میزان تولید در نبود محدودیت مالی شده است. با توجه نقش به این دو استان در تامین برنج مورد نیاز کشور، تأمین اعتبارات مورد نیاز میتواند نقش قابل توجهی در کاهش واردات این محصول داشته باشد.
واژههای کلیدی: تابع تولید غیر مستقیم، برنج، اعتبارات، مازندران، گیلان
حبیب اله سلامی؛ حبیب شهبازی
چکیده
چکیده
در این مطالعه الگوی "سیستم تقاضای مستقیم جمعپذیر ضمنی" که شکل تعمیمیافتة الگوی سیستم تقاضای مخارج خطی است و بر خلاف الگوی دوم امکان بررسی وجود رابطة غیرخطی بین درآمد و تقاضا را فراهم میکند، برای تبیین رفتار مصرفی خانوار های ایرانی از سبد مواد خوراکی که شامل گوشت گاو، گوسفند، مرغ و ماهی، سیب، پرتقال و شیر برای دوره 1354-1385 ...
بیشتر
چکیده
در این مطالعه الگوی "سیستم تقاضای مستقیم جمعپذیر ضمنی" که شکل تعمیمیافتة الگوی سیستم تقاضای مخارج خطی است و بر خلاف الگوی دوم امکان بررسی وجود رابطة غیرخطی بین درآمد و تقاضا را فراهم میکند، برای تبیین رفتار مصرفی خانوار های ایرانی از سبد مواد خوراکی که شامل گوشت گاو، گوسفند، مرغ و ماهی، سیب، پرتقال و شیر برای دوره 1354-1385 مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که کشش درآمدی تقاضا با سطح درآمد سرانه (مخارج) رابطة غیرخطی دارد و این وضعیت در هر دو حالت الگوی مقید و نامقید صادق است. بر این اساس، سیستم تقاضای مخارج خطی که تا کنون بطور گستردهای در مطالعات تجربی استفاده میشود میتواند منجر به محاسبه کششهای درآمدی غیر واقعی و برداشتهای سیاستی نادرست شود. براساس الگوی سیستم تقاضای مستقیم جمعپذیر ضمنی کشش درآمدی برای گوشت گاو و گوسفند کمتر از یک، برای سیب برابر یک و برای شیر، گوشت ماهی و مرغ بالاتر از یک میباشد. براین اساس، گروه آخر جزء کالاهای لوکس و گروه اول جزء کالاهای ضروری میباشند.
واژههای کلیدی: سیستم تقاضای مستقیم جمعپذیر ضمنی، مواد خوراکی، کشش درآمدی، ایران