نوع مقاله : مقالات پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه آزاد اسلامی واحد یاسوج
2 دانشگاه شیراز
چکیده
چکیده
با توجه به داده های غیردقیق یا فازی فعالیت های کشاورزی استفاده از روش های مبتنی بر داده های فازی مطلوب خواهد بود. در همین راستا این مطالعه با هدف مقایسه توانایی رهیافت برنامه ریزی امکان در ارایه الگوی بهینه با رهیافت برنامه ریزی فازی و قطعی صورت گرفت. برای این منظور از داده های حاصل از 90 بهره بردار استان کهگیلویه و بویراحمد (منطقه کهگیلویه) استفاده شد. این داده ها از طریق تکمیل نمودن پرسشنامه در سال 1387 به دست آمد. اهداف مورد توجه در الگوهای به دست آمده بطور عمده عبارت بودند از افزایش بازده ناخالص، کاهش ریسک یا واریانس بازده ناخالص و کاهش مصرف آب. در رهیافت برنامه ریزی امکان اهداف یاد شده بصورت حداکثرسازی بازده ناخالص متوسط، حداقل سازی فاصله میان بازده ناخالص متوسط و بازده ناخالص حداقل و همچنین حداکثرسازی اختلاف میان بازده ناخالص متوسط و بازده ناخالص حداکثر تعریف شد. کاهش مصرف آب نیز شامل کاهش مصرف متوسط آب، افزایش اختلاف میان مصرف متوسط و حداقل و همچنین حداقل نمودن اختلاف میان مصرف متوسط و حداکثر بود. با استفاده از رهیافت های یاد شده اقدام به ارایه الگوهای بهینه متعدد شد و سپس از میان آنها بر اساس اهداف مورد توجه انتخاب گردید. یافته ها نشان داد که در ارایه الگوی بهینه تأمین کننده اهداف متعدد، رهیافت برنامه ریزی امکان بر دو رهیافت دیگر برتری دارد که این برتری با افزایش تعداد اهداف محسوس تر می شود. توان بالای روش رهیافت برنامه ریزی امکان در ارایه الگوی مطلوب در شرایط نامطلوب از دیگر برتری های آن بود. همچنین مشخص شد سه محصول هندوانه، برنج و خربزه از امکان بالاتری برای تأمین اهداف یاد شده برخوردارند. بر اساس یافته ها توصیه می شود بهمنظور کاهش فشار بر منابع کمیاب آب در جهت کاهش نوسان قیمت و نوسان درآمد بهره برداران اقدام شود.
طبقه بندی JEL: Q12
واژه های کلیدی: برنامه ریزی امکان، برنامهریزی فازی، برنامهریزی قطعی، چندهدفی، الگوی کشت، استان کهگیلویه و بویراحمد
عنوان مقاله [English]
Comparison of Deterministic, Fuzzy and Possiblistic Multi Objective Programming Approaches: Case of Kohgilooye and Boyerahmad Province Farmers
نویسندگان [English]
- M. Bagheri 1
- Z. Farajzadeh 2
1 Islamic Azad University, Yasouj Branch
2 Shiraz University
چکیده [English]
Abstract
Regarding the imprecise or fuzzy data on the agriculture activities, applying models based on fuzzy data may be useful. In line with this condition this study tries to compare the ability of possiblistic programming approach in developing optimal solution with fuzzy and deterministic programming. To get this objective a data set obtained from 90 farmers of Kohgilooye region, gathered in 1387(2008), was applied. Goals regarded in the models are mainly to increase gross margin (GM), decrease risk and to decrease water consumption. In framework of possiblistic programming approach these goals are maximizing average GM, minimizing difference between average and minimum GM, maximizing difference between average and maximum GM. The goal of reducing water consumption also contains minimizing average water consumption, maximizing difference between average and minimum water consumption and minimizing difference between average and maximum water consumption. Different optimal solutions was developed using the above models and then some of them were chosen based on the goals. Findings showed that possiblistic programming has preference over the two other models in that is able to get the various and conflict goals and its superiority to other models is more noticeable as the number of goals increases. High ability in developing desired solution in bad condition is another superiority of possiblistic programming. It was also found that watermelon, rice and melon are more appropriate to get the goals. The results suggeat that in order to lessen the pressure on water resources, some efforts is needed to decrease the price and revenue fluctuations.
Keywords: Possiblistic Programming, Fuzzy Programming, Deterministic Programming, Multi Objective, Cropping Plan, Kohgilooye and Boyerahmad
JEL Classification: Q12
ارسال نظر در مورد این مقاله