اقتصاد کشاورزی
جواد حسین زاد؛ مهری راعی
چکیده
همگام با افزایش جمعیت کره زمین و توسعه اقتصادی، مسئله آب و مشکل کمآبی در سالهای اخیر یکی از چالشیترین موضوعاتی است که به جهت درجه اهمیت و جایگاه اقتصادی آن بخشهای متعددی را درگیر خود کردهاست و بیش از پیش مورد توجه دولتها و سازمانهای تحقیقاتی بینالمللی قرار گرفتهاست. این امر بر لزوم تخصیص بهینه این منابع برای ...
بیشتر
همگام با افزایش جمعیت کره زمین و توسعه اقتصادی، مسئله آب و مشکل کمآبی در سالهای اخیر یکی از چالشیترین موضوعاتی است که به جهت درجه اهمیت و جایگاه اقتصادی آن بخشهای متعددی را درگیر خود کردهاست و بیش از پیش مورد توجه دولتها و سازمانهای تحقیقاتی بینالمللی قرار گرفتهاست. این امر بر لزوم تخصیص بهینه این منابع برای ایجاد تعادل در توسعه اقتصادی-اجتماعی و صرفهجویی در مصرف آب تأکید میکند. بنابراین در این مطالعه ابتدا یک مدل برنامهریزی تصادفی دومرحلهای تعاملی برای تخصیص منابع آب کشاورزی توسعه داده شده و سپس با استفاده از نتایج این مدل به ارزیابی ریسک کمبود آب تحت شرایط عدمقطعیت پرداخته شد. چارچوب توسعهیافته میتواند انواع گزینههای تصمیمگیری را برای تجزیه و تحلیل مصالحه بین منافع سیستم و ریسکهای مربوطه فراهمکند. علاوهبراین، ارزیابی ریسک کمبود آب به تصمیمگیرندگان کمک میکند تا شرایط ریسک کمبود آب در حالتهای مختلف را در نظر بگیرند و بر اساس آن اقدامات مناسب در مدیریت مصرف و عرضه آب صورت پذیرد. این چارچوب برای بهینهسازی منابع آب کشاورزی محدوده مطالعاتی مرند واقع در حوزه آبریز رودخانه ارس که کل سطح شهرستان مرند (واقع در استان آذربایجان شرقی) را در بر میگیرد، برای افق زمانی 1400-1399 اعمال شدهاست. مقایسه نتایج بهینه تخصیص و شرایط واقعی (موجود) مصرف آب کشاورزی، نشان میدهد تخصیص منابع آب با استفاده از مدل توسعه داده شده، موجب کاهش کمبود آب و تخصیص بیشتر و در عین حال کاراتر منابع آب در محدوده مطالعاتی شده و سود خالص سیستم را نیز افزایش میدهد. نتایج حاصل از ارزیابی ریسک کمبود آب در محدوده مطالعاتی مرند نشان میدهد که مطابق با طبقهبندی ریسک در این مطالعه، ریسک کمبود آب در این محدوده مطالعاتی در سطح بالا قرار دارد که بیانگر سطح ریسک جدی و بحرانی است. لذا در صورت ادامه روند فعلی تخصیص و بهرهبرداری منابع آب، با توجه به تغییرات اقلیمی، افزایش جمعیت و تغییر میزان احتمال آب دردسترس در سالهای آینده، این سطوح ممکن است تغییر وضعیت داده و به سطح ریسک خیلی بالا (غیرقابل تحمل) نیز برسد که ادامه این روند کلیه سرمایهگذاریها و مبانی اقتصادی این محدوده مطالعاتی را تهدید میکند. در مجموع نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که وضع موجود بهرهبرداری در این محدوده در شرایط نامناسبی قرار دارد و در صورت ادامه روشهای مدیریتی فعلی، منجر به افزایش بیش از حد بهرهبرداری از منابع آب به خصوص آب زیرزمینی خواهد شد که این امر افزایش بیلان منفی آبخوان را به دنبال خواهدداشت. بنابراین پیشنهاد میشود در سیاستگذاریها و مدیریت منابع آب، روشهای علمی جدید جایگزین روشهای مدیریتی ناکارا و کم بازده شوند. استفاده از تکنولوژیهای صرفهجویانه در مصرف آب و همچنین تغییر الگوی کشت به سمت کاشت گیاهان مقاوم به کم آبی در برخی مناطق، از دیگر اقدامات موثر در مدیریت ریسک منابع آب در محدوده مطالعاتی به شمار میروند.
فاطمه کشیری کلائی؛ سید علی حسینی یکانی؛ سید مجتبی مجاوریان
چکیده
با وجود اینکه فعالیت در بخش کشاورزی توأم با عدم حتمیت میباشد، مدلسازی مناسبی برای سنجش عدمحتمیتهای این بخش صورت نگرفته است. سنجش عدم حتمیت در درجه اول مستلزم استخراج درجه باور بوده و در درجه دوم، استفاده از تئوری عدم حتمیت در مدلسازی آن ضروری بهنظر میرسد. در مطالعه حاضر بهمنظور شناسایی لزوم بهکارگیری تئوری ...
بیشتر
با وجود اینکه فعالیت در بخش کشاورزی توأم با عدم حتمیت میباشد، مدلسازی مناسبی برای سنجش عدمحتمیتهای این بخش صورت نگرفته است. سنجش عدم حتمیت در درجه اول مستلزم استخراج درجه باور بوده و در درجه دوم، استفاده از تئوری عدم حتمیت در مدلسازی آن ضروری بهنظر میرسد. در مطالعه حاضر بهمنظور شناسایی لزوم بهکارگیری تئوری عدم حتمیت به جای تئوری احتمال در کمیسازی درجه باور، محاسبه سنجههای عدم حتمیت همچون واریانس و ارزش در معرض خطر دنبالهدار برای درآمد غیرحتمی محصولات زراعی عمده، در منطقه گهرباران ساری مدنظر قرار داده شد. درآمد غیرحتمی نیز از حاصلضرب دو متغیر غیرحتمی قیمت و عملکرد محاسبه شد. نتایج حاکی از آن بود که علیرغم اختلاف ناچیز ارزش در معرض خطر دنبالهدار محاسبه شده در تئوری احتمال و تئوری عدم حتمیت، میزان واریانس بیش از 30 درصد در تئوری احتمال نسبت به تئوری عدم حتمیت، کمتر سنجیده شده است. این نتیجه لزوم ترویج تئوری عدم حتمیت را در مدلسازی درجه باور نمایان میسازد.
مریم جعفری ثانی؛ باب اله حیاتی؛ جواد نعمتیان؛ محمد قهرمان زاده
چکیده
با توجه به اقلیم خشک و پراکنش نامناسب بارش در ایران، کشاورزی پایدار منوط به استفاده صحیح و علمی از منابع آب است. در مطالعه حاضر تخصیص بهینه آب سد قلعه چای عجب شیر در بخش کشاورزی با کاربرد مدل برنامهریزی تصادفی بازهای دومرحلهای مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مورد نیاز محصولات منتخب منطقه (گندم، جو، سیبزمینی، پیاز، انگور، گردو، ...
بیشتر
با توجه به اقلیم خشک و پراکنش نامناسب بارش در ایران، کشاورزی پایدار منوط به استفاده صحیح و علمی از منابع آب است. در مطالعه حاضر تخصیص بهینه آب سد قلعه چای عجب شیر در بخش کشاورزی با کاربرد مدل برنامهریزی تصادفی بازهای دومرحلهای مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات مورد نیاز محصولات منتخب منطقه (گندم، جو، سیبزمینی، پیاز، انگور، گردو، بادام و سیب) در سال 95-1394 از سازمان آب منطقهای و جهاد کشاورزی استان آذربایجانشرقی و در مواردی از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه حضوری با کشاورزان به صورت نمونهگیری تصادفی ساده گردآوری گردید و الگوریتمهای لازم برای حل مدل، در بسته نرمافزاری GAMS نوشته شد. نتایج مدل برنامهریزی تصادفی بازهای دو مرحلهای نشان داد که در صورت استفاده از روش بهینهسازی، در سطح جریان کم مقدار آب تخصیصی برای همه محصولات به غیر از بادام صفر بوده و در سطح جریان متوسط فقط به سیبزمینی، پیاز، گردو، بادام و سیب، آب اختصاص مییابد. در سطح جریان زیاد کل نیاز آبی گیاهان تأمین شده و کمبودی وجود نخواهد داشت. برای جبران کمبود آب در سطوح مختلف جریان، کشاورز میتواند از منابع کمکی استفاده کند که با استفاده از مدل توسعه یافته برنامهریزی تصادفی بازهای دومرحلهای، آلترناتیوهای بهینه برای هر محصول ارائه گردیده است. با توجه به نتایج میتوان اظهار داشت با ارائه مدل بهینه، کشاورزان بهترین تصمیم ممکن را برای رسیدن به بیشترین سود اتخاذ میکنند و به سیاستگزاران بخش مدیریت منابع آب کمک میکند که در شرایط بحرانی از منابع آب به شکل بهینه استفاده کنند که در این صورت کمترین ناپایداری در استفاده از منابع آبی وجود خواهد داشت.
مصطفی مردانی نجف آبادی؛ سامان ضیایی
چکیده
یکی از فروض در الگوهای تحلیل پوششی دادهها (DEA) برای برآورد کارایی واحدهای تصمیمگیرنده این است که دادههای ورودی و خروجی الگو بطور کامل شناخته شده و معین بوده که در عمل این فرضی دور از ذهن است. در بسیاری از کاربردهای واقعی، نهادهها و ستادهها اغلب غیردقیق هستند. در مطالعه حاضر به تعیین کارایی مزارع نمونه گندم آبی در شهرستان نیشابور ...
بیشتر
یکی از فروض در الگوهای تحلیل پوششی دادهها (DEA) برای برآورد کارایی واحدهای تصمیمگیرنده این است که دادههای ورودی و خروجی الگو بطور کامل شناخته شده و معین بوده که در عمل این فرضی دور از ذهن است. در بسیاری از کاربردهای واقعی، نهادهها و ستادهها اغلب غیردقیق هستند. در مطالعه حاضر به تعیین کارایی مزارع نمونه گندم آبی در شهرستان نیشابور با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی دادهها با پارامترهای کنترل کننده میزان محافظهکاری (RDEA) پرداخته شد. این روش بر پایه رویکرد بهینهسازی قوی Bertsimas و Sim است و بهدنبال بهینهسازی یک الگوی DEA تحت شرایط عدم قطعیت است. نتایج نشان داد که میانگین کارآیی فنی خالص در تمام سطوح احتمال انحراف هر محدودیت از کران خود بالاتر از میانگین کارآیی فنی بوده که نشان دهنده قابلیت و مهارت زیاد کشاورزان مزارع نمونه در شهرستان نیشابور در تولید گندم است. در هر دو الگوی DEA و RDEA بیشترین میزان اختلاف بین میانگین مقدار مصرف مطلوب و مقدار مصرف واقعی نهادهها مربوط به دو نهاده آفتکش و سطح زیرکشت است. بر این اساس، برگزاری کلاسهای ترویجی آموزش کشاورزان با هدف استفاده بهینه از زمینهای کشاورزی موجود با همکاری کشاورزان کاملاً کارا توصیه میگردد. استفاده از نتایج الگوی RDEA برای انجام مراحل اصلاحسازی رفتار غیربهینه کشاورزان ناکارا در منطقه مورد مطالعه بعلت انعطافپذیری بسیار زیاد آن در مقابل دادههای غیردقیق (بر اساس نتایج شبیهسازی مونت کارلو) توصیه میشود.
مهرداد باقری؛ عبدالکریم اسماعیلی؛ منصور زیبایی
چکیده
در این مطالعه با شبیهسازی روند عملکرد پویای دام و علوفه و با استفاده از برنامهریزی تصادفی پویا، الگوی بهینهی بلندمدتی تحت شرایط عدم حتمیت برای دامداران عشایری در استان فارس تدوین شد. نتایج نشان داد که عشایر نماینده در وضعیت فعلی بهینه عمل نمیکنند و به رغم دلبستگی به دام خود به عنوان یک دارایی و وابستگی فراوان زندگی آنها به دام، ...
بیشتر
در این مطالعه با شبیهسازی روند عملکرد پویای دام و علوفه و با استفاده از برنامهریزی تصادفی پویا، الگوی بهینهی بلندمدتی تحت شرایط عدم حتمیت برای دامداران عشایری در استان فارس تدوین شد. نتایج نشان داد که عشایر نماینده در وضعیت فعلی بهینه عمل نمیکنند و به رغم دلبستگی به دام خود به عنوان یک دارایی و وابستگی فراوان زندگی آنها به دام، سعی در حفظ گله خود تحت هر شرایطی و حمل گله بزرگتر در هر سال دارند. اما نتایج الگوی بهینه بلندمدت براساس مدل برنامهریزی تصادفی پویا نشان داد که عشایر باید گله خود را حتی در شرایط سالهای مرطوب تعدیل و تعداد دام خود را با ظرفیت مراتع در دسترس متناسب نمایند. براساس این نتایج استراتژی فروش یا تعدیل جزئی دام توسط عشایر را به عنوان استراتژی بهینه در مقابل استراتژی خرید علوفه اضافی و نگهداری گله اولیه پیشنهاد مینماید.
مصطفی مردانی نجف آبادی؛ علیرضا سرگزی؛ محمود صبوحی
چکیده
در این مطالعه کارایی مزارع گندم سیستان بررسی شد. داده های مورد استفاده شامل50 نمونه بهره بردار محصولات زراعی منطقه سیستان بود که از طریق نمونه گیری ساده و تکمیل پرسشنامه، جمع آوری شد. برای برآورد کارایی مزارع، روش تحلیل پوششی دادهها و مدل بهینهسازی با پارامترهای کنترل کننده میزان محافظه کاری ترکیب شد. نتایج نشان داد که میانگین ...
بیشتر
در این مطالعه کارایی مزارع گندم سیستان بررسی شد. داده های مورد استفاده شامل50 نمونه بهره بردار محصولات زراعی منطقه سیستان بود که از طریق نمونه گیری ساده و تکمیل پرسشنامه، جمع آوری شد. برای برآورد کارایی مزارع، روش تحلیل پوششی دادهها و مدل بهینهسازی با پارامترهای کنترل کننده میزان محافظه کاری ترکیب شد. نتایج نشان داد که میانگین کارایی مزارع نمونه در مدل پیشنهادی (RDEA)، در سطوح ثابت عدم اطمینان معین (ε) و با افزایش میزان احتمال انحراف هر محدودیت از کران خود (P)، کاهش مییابد. جهت ارزیابی مدل از روش شبیهسازی مونت کارلو استفاده شد. نتایج این شبیهسازی مبین توانایی بالای این مدل نسبت به مدل DEA بود. بنابراین، می توان از این روش برای بدست آوردن کارایی واحدهای تصمیم ساز استفاده کرد.