اقتصاد کشاورزی
سید محمد جعفر اصفهانی؛ الهام باریکانی
چکیده
با توجه به لزوم حمایت دولت از تولید محصولات کشاورزی، چگونگی اعطای یارانه به محصولات کشاورزی با توجه به اثرات مختلف اقتصادی و زیستمحیطی آن همواره مورد بحث مجامع علمی و سیاسی بوده است. در این مطالعه با استفاده از برنامهریزی ریاضی مثبت، پیامدهای زیستمحیطی کاهش یارانه اعطایی به کودهای شیمیایی در تولید محصولات زراعی و اعطای یارانه ...
بیشتر
با توجه به لزوم حمایت دولت از تولید محصولات کشاورزی، چگونگی اعطای یارانه به محصولات کشاورزی با توجه به اثرات مختلف اقتصادی و زیستمحیطی آن همواره مورد بحث مجامع علمی و سیاسی بوده است. در این مطالعه با استفاده از برنامهریزی ریاضی مثبت، پیامدهای زیستمحیطی کاهش یارانه اعطایی به کودهای شیمیایی در تولید محصولات زراعی و اعطای یارانه به محصول در شهرستان زرندیه استان مرکزی بررسی شد. اطلاعات لازم از طریق منابع آماری وزارت جهاد کشاورزی برای سال زراعی 1401 برای سه محصول گندم آبی، جو آبی و ذرت علوفهای که بیش از 85 درصد سطح زیر کشت این منطقه را به خود اختصاص دادهاند، گردآوری شد. نخست میزان انتشار گازهای گلخانهای ناشی از تولید هر محصول محاسبه و سپس تبعات زیستمحیطی سیاستهای مختلف اعطای یارانه بررسی شدند. در الگوسازی و تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارهایExcel و GAMS و مدل برنامهریزی ریاضی مثبت با رویکرد تابع هزینه استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که بیشترین میزان انتشار گازهای گلخانهای مربوط به تولید ذرت علوفهای است و الکتریسیته، دیزل و کودهای شیمیایی بیشترین سهم را در انتشار گازهای گلخانهای داشتند. شبیهسازی رفتار کشاورزان منطقه نشان داد که با افزایش قیمت کودهای شیمیایی، سطح زیر کشت ذرت علوفهای نسبت به دو محصول دیگر کاهش بیشتری داشته و افزایش قیمت کود فسفر نسبت به سایر کودهای شیمیایی، تأثیر بیشتری بر کاهش میزان انتشار گازهای گلخانهای دارد. همچنین بر اساس نتایج این مطالعه به نظر میرسد سیاست انتقال یارانه از نهادههای شیمیایی به محصول، تبعات زیستمحیطی کمتری به دنبال خواهد داشت.
اقتصاد کشاورزی
الهام باریکانی؛ افشین امجدی
چکیده
هدف کلی مطالعه حاضر بررسی رفتار مصرفی و تقاضای انواع مواد غذایی اساسی (غلات، گوشت دام، گوشت پرندگان، ماهی و میگو و فرآوردههای آن، لبنیات، روغن، چربیها و کره، میوهها، حبوبات، قند و شکر و سبزیها) در مناطق شهری ایران با استفاده از سیستم تقاضای مبتنی بر دادههای تلفیقی و روش SURE است. بهمنظور انتخاب و تعیین شکل تابعی مناسب ...
بیشتر
هدف کلی مطالعه حاضر بررسی رفتار مصرفی و تقاضای انواع مواد غذایی اساسی (غلات، گوشت دام، گوشت پرندگان، ماهی و میگو و فرآوردههای آن، لبنیات، روغن، چربیها و کره، میوهها، حبوبات، قند و شکر و سبزیها) در مناطق شهری ایران با استفاده از سیستم تقاضای مبتنی بر دادههای تلفیقی و روش SURE است. بهمنظور انتخاب و تعیین شکل تابعی مناسب برای برآورد سیستم تقاضای مواد غذایی، مدل تقاضای تفاضلی معمولی تعمیمیافته (GODDS) برآورد شد. بهمنظور درک بهتر از وضعیت مصرف و مخارج خانوارها و تحلیل مناسب کششهای درآمدی، قیمتی و متقاطع تقاضا، دهکهای درآمدی به سه گروه کلی تقسیم شد. همچنین جهت دستیابی به اهداف تحقیق، از دادههای دوره زمانی 1385 تا 1396 استفاده شد. بر اساس نتایج آزمون والد، شکل تابعی AIDS برای برآورد الگوی تقاضای مواد غذایی در مناطق شهری مناسب تشخیص داده شد. همچنین، بیشترین حساسیت تقاضا بر اساس کشش خود قیمتی مواد غذایی مربوط به گوشت ماهی، میگو و فرآوردههای آن (03/1-) است. مثبت بودن کششهای متقاطع بین مواد غذایی مبین آن است که الزاماً رابطه دوطرفه در جانشینی بین مواد غذایی وجود ندارد و فقط در مواردی رابطه جانشینی دوطرفه (مانند غلات و حبوبات) بین مواد غذایی وجود دارد. همچنین اغلب کششهای متقاطع مثبت تقاضا، مقادیر پایینی دارند که بیانگر جانشینی ضعیف بین گروههای مواد غذایی است که میتواند به دلیل توزیع شدن بودجه صرفهجویی شده براثر کاهش خرید یک گروه از مواد غذایی در خرید گروههای دیگر باشد. محاسبه کشش درآمدی، نرمال بودن گروههای کالایی را نشان میدهد. کشش درآمدی گوشت ماهی، میگو و فرآوردههای آن بیشتر از یک بهدستآمده که مبین لوکس بودن این ماده غذایی است. درمجموع، تعیین سیاستهای قیمتی و یارانهای باید بهگونهای باشد که متضمن حداقل مصرف پروتئین دامی برای تکتک افراد جامعه باشد. همچنین سیاستهای ناظر بر تولید و تأمین گروه (غلات، روغن، چربیها و کره، میوهها، سبزیها، حبوبات و قند و شکر) و مضافاً سیاستهای ناظر بر مصرف آنها باید بهگونهای تنظیم گردند که تأمین حداقلی هر کدام از مواد غذایی موردنظر برای خانوارها امکانپذیر باشد.
الهام باریکانی؛ مجید احمدیان؛ صادق خلیلیان
چکیده
چکیدهکمبود منابع آب سطحی و توزیع نامناسب این منابع در سطح کشور ایران موجب بهره برداری بیش از حد از منابع آب زیرزمینی و عدم توازن میان تغذیه و برداشت از این منابع گردیده است. شایان ذکر است بخش کشاورزی به عنوان بزرگترین مصرف کننده منابع آب کشور بیشترین سهم را در بروز این ناپایداری داشته است. مطالعه حاضربا هدف حفظ پایداری منابع آبی به ...
بیشتر
چکیدهکمبود منابع آب سطحی و توزیع نامناسب این منابع در سطح کشور ایران موجب بهره برداری بیش از حد از منابع آب زیرزمینی و عدم توازن میان تغذیه و برداشت از این منابع گردیده است. شایان ذکر است بخش کشاورزی به عنوان بزرگترین مصرف کننده منابع آب کشور بیشترین سهم را در بروز این ناپایداری داشته است. مطالعه حاضربا هدف حفظ پایداری منابع آبی به بهینه سازی بهره برداری از منابع آب های سطحی و زیرزمینی در تولید محصولات زراعی دشت قزوین که یکی از دشتهای بحرانی کشور در زمینه منابع آب است، می پردازد. بدین منظور با استفاده از تکنیک برنامه ریزی ریاضی چند دوره ای، الگوی بهینه کشت محصولات زراعی در یک افق برنامه ریزی ده ساله در منطقه مورد مطالعه تعیین شده است. در تدوین این الگو به طول دوره رشد و نیاز آبی محصولات زراعی منطقه، میزان جریانات سطحی در دسترس و حجم آب زیرزمینی قابل استحصال دشت توجه گردیده و در نهایت الگوی کشت پیشنهادی ارائه شده است. بر اساس این الگو پیشنهاد می شود با توجه به محدودیت برداشت از منابع آب زیرزمینی دو محصول خیار و چغندر قند از الگوی کشت منطقه حذف شده و در مقابل سطح زیر کشت ذرت دانه ای و جو نسبت به میانگین منطقه افزایش یابد.